کيهان/ « کدام رسانهها يأسآفرينند؟ » عنوان يادداشتِ روز روزنامه کيهان به قلم امير شريفي است که ميتوانيد آن را در ادامه بخوانيد:
در سخنان رياست محترم جمهوري در روز افتتاحيه نمايشگاه مطبوعات، نکات قابل تأملي وجود داشت که مخاطب را ناگزير از نگاهي اجمالي ميکند به آنچه در عرصه رسانهها گذشته و ميگذرد که البته نتايج عبرتآموزي خواهد داشت.
ايشان در حالي که توقيف و تعطيلي نشريات را به جوانمرگي تعبير کرد، در ادامه سخنان خود، رسانههايي که اميد و اعتماد را از مردم سلب ميکنند، ضد انقلاب خواند و گفت: «... در شرايطي که امروز در آن قرار داريم، در دو زمينه نياز به اميد داريم و القاي اميد در جامعه به دست مطبوعات، رسانهها، رسانه ملي و همه سايتها، فضاي مجازي و فضاي حقيقي است... بزرگترين عمل ضد انقلابي، ايجاد يأس است. سايت و مطبوعهاي ضد انقلاب است که وقتي ميخوانيد، اميد را از شما ميگيرد، اعتماد را از شما ميگيرد...»
به نظر نميآيد هر ناظر آگاه و بيطرف، مصاديق فراوان اين سخنان رئيس جمهور را در طول حداقل 20 سال اخير در نشريات و رسانههاي به اصطلاح اصلاحطلب و شبه روشنفکري نيابد. همان مطبوعاتي که به تعبير رهبر معظم انقلاب، پايگاه دشمن بوده و هستند. همان نشرياتي که هر تيتر و مطلبشان را رسانههاي بيگانه، سرخط خبرهاي خود قرار ميدهند و آنها نيز بيش از هر منبعي، از منابع خبري همان رسانههاي بيگانه، سود ميبرند! همان روزنامهها و مجلاتي که انبوه خبرنگاران و سردبيران و نويسندگانشان يا در جريان فتنه سالهاي 78 و 88 بازداشت شدند و محکوميت يافتند و يا قبل و بعد از آن، به همان رسانههاي بيگانه همچون بيبيسي و صداي آمريکا، اسبابکشي کردند و اين قضيه آن قدر اتفاق افتاد که گويا مابين رسانههاي وابسته به دولتهاي آمريکا و انگليس و اين مطبوعات داخلي، تبادل نيرو و خبر و هماهنگي مواضع وجود دارد!
راستي در تمام اين سالها، کدام مطبوعات بودند که هر پيشرفت کشور را منکر شدند و بر طبل عقبافتادگي جامعه ايراني کوفتند و مظاهر غربي را مدام به رخ اين ملت کشيدند؟ کدام نشريات و رسانهها بودند که هر دم براي اين سرزمين، ضريب فلاکت تعيين کردند (همين ماه پيش در يکي از همين نشريات به اصطلاح اصلاحطلب و شبه روشنفکري، ايران را در ميان 20 کشور فلاکتزده دنيا و در رده هجدهم آنها قرار داده بود!) و با انواع و اقسام آمارهاي غربي، سعي کردند اميدواري به زندگي در ايران را در پايينترين حد ممکن خود نشان دهند؟ کدام روزنامهها و وبسايتها بودند که همه رشد علمي فرزندان اين مرز و بوم را، توهمات روي کاغذ خواندند و القاء کردند که ايراني اساساً با اين فرهنگ و دين، نميتواند به رشد علمي دست پيدا کند؟ کدام نشريات همه پيشرفتهاي سالهاي پس از انقلاب را در مقابل آنچه عملکرد مثبت رژيم طاغوت و دستگاههاي شاهنشاهي ميخواندند، ناچيز جلوه داده و مدام دوران رضاخان و محمدرضا را به رخ انقلاب اسلامي کشيدند؟ کدام روزنامهها و سايتها، انواع و اقسام مظاهر طاغوتي را مورد تجليل و تحسين قرار دادند و عدم استفاده از آنان در دوران انقلاب را، عقب افتادگي تعبير نمودند؟ کدام رسانهها و نشريات و مطبوعات و...؟ آيا براساس سخنان رياست محترم جمهوري اين رسانهها، ضد انقلاب و يأسآفرين محسوب نميشوند؟
متأسفانه اغلب اين رسانههاي ذکر شده که عملکردشان در طول 20 سال گذشته مورد سؤال قرار گرفت، امروز حامي دولت شده و به خاطر سخناني از همان دست که رياست جمهوري در افتتاحيه نمايشگاه مطبوعات ايراد کرد، از ايشان حمايت ميکنند. شايد اين شبهه پيش بيايد که آنها احياناً توبه کرده و از راه (به قول رئيس جمهور) ضدانقلابي خود پشيمان شده و بازگشتهاند و از اين پس قرار است با انقلاب و نظام اسلامي همراه باشند اما آنگاه که مشاهده مينماييم همين رسانهها، همچنان با محافل بيگانه و رسانههاي رسمي آنها نظير بيبيسي و صداي آمريکا و راديو اسرائيل، بده و بستان خبري داشته و همچنان آن رسانههاي بيگانه براي مطالب و تيترها و عکسها و کاريکاتورهاي اينها، دست ميزنند و هورا ميکشند و از اخبار و گزارشهايشان نهايت استفاده را ميکنند، متوجه ميشويم که هنوز هم، آش همان آش است و کاسه همان کاسه است! و فقط رنگ و لعاب عوض شده و ديگر هيچ!
اما اگر سخنان رئيس جمهوري محترم را به ديگر رسانهها مثل سينما هم بسط دهيم، آن وقت نتايج بسيار ناگواري عايدمان ميشود. اگرچه پيش از اين هم بسياري از کارشناسان و منتقدين سينماي ايران، اين سينما را از گفتمان انقلاب و نظام اسلامي و باورها و ارزشهاي ملت ايران، دور و بيگانه دانسته بودند اما بنا بر اين سخنان رياست جمهوري، اکثر توليدات سينماي ايران به دليل نمايش يأس و نااميدي و سياهي از جامعه ايران، بايستي ضد انقلابي ارزيابي شوند! و اين لقب براي سينماگران ايراني قطعاً خوشايند نخواهد بود!! (چنانچه عليرغم اختصاص جايزهاي به عنوان اميد و اعتماد از سوي رياست محترم جمهوري براي فيلمهايي در جشنواره فيلم فجر که واجد اين دو نکته باشند، در طول دو دوره اين جشنواره که در دوران دولت يازدهم برگزار شده، هيچ فيلمي موفق به دريافت اين جايزه نشده است! يعني مضمون هيچ فيلمي در جشنواره فيلم فجر در برگيرنده اين دو کلمه نبوده است!! و البته، اين به آن معنا نيست که جملگي فيلمهاي شرکتکننده در جشنواره فيلم فجر، يأس و نااميدي را ترويج ميکردند؟ يعني همان دو کلمهاي که از سوي رياست محترم جمهوري در شرايط کنوني مصداق ضد انقلاب است!)
فرضا فيلمي که کليت جامعه ايراني را دروغگو معرفي ميکند، آيا اميد و اعتماد به جامعه تزريق ميکند؟ يا فيلم ديگري که با روايت قصه گروهي از اهالي اين جامعه، همه آنها را دچار بحران و گرفتار ناکارآمدي نشان ميدهد؟ فيلمهايي که اکثريت جامعه ايراني را به دليل سرخوردگي و فشار و بدبختي در حال مهاجرت نمايش ميدهد، چه حکمي دارد؟ يا آثاري که جانبازان و رزمندگان دفاع مقدس را در اين سالها، مشتي آدم به هم ريخته، رانتخوار و رانده شده نشان ميدهد؟ يا فيلمهاي جامعه ايراني را با فضايي عصبي، آشفته و در هم ريخته و بحراني تصوير ميکند، با اين تعابير رياست محترم جمهوري، چه وضعيتي پيدا ميکنند؟!! فيلمهايي که خانوادههاي ايراني را آشفته، مملو از خيانت، ناقص و درگير روابط نامشروع و غيراخلاقي نشان ميدهند؟ و فيلمهايي که... و نکته درخور توجه آن که بسياري از همين نوع فيلمها و همين قماش تهيهکنندگان و کارگردانان از سوي روزنامههاي موسوم به زنجيرهاي قدر ميبينند و بر صدر صفحات آنها مينشينند!
و طرفه آنکه بسياري از اين فيلمها (که حتي مجوز نمايش در داخل را نميگيرند) در خارج کشور و جشنوارههاي خارجي نمايش داده شده و تصوير کج و معوجي که از جامعه ايراني ساختهاند را به خورد مخاطب خارجي ميدهند تا چه ذهنيتي از اين جامعه و کشور در اذهان تماشاگران ديگر کشورها بسازند؟ آيا از نظر رياست محترم جمهوري، اين فيلمها و آثار (که از قضا بسيار هم مورد توجه و تأييد رسانهها و مطبوعات و نشريات حامي ايشان هستند) ضد انقلابي و قابل پيگرد قانوني نيستند؟ آيا مصونيتي درباره آنها وجود ندارد؟ و بالاخره؛
شرح اين حرمان و اين خون جگر
اين زمان بگذار تا وقت دگر