نماد آخرین خبر

الگوی رفتار سیاسی حاکمان سعودی

منبع
مهر
بروزرسانی
الگوی رفتار سیاسی حاکمان سعودی
مهر/ متن پيش رو در مهر منتشر شده و انتشار آن به معني تاييد تمام يا بخشي از آن نيست «آلبرت اينشتاين» مي گويد: «شما نمي توانيد مشکلات جديد را با آگاهي قديمي حل کنيد». اما به نظر مي رسد عربستان و برخي هم پيمانان عرب اين کشور همچنان اصرار دارند تحولات و منازعات کنوني منطقه اي را با الگوهاي تفکر سنتي و براساس راهبردهاي صرفا نظامي - امنيتي به سرانجام برسانند. قابل توجه اينکه اين کشورها در کنار راهبردهاي گذشته خود سياست تهاجمي را در منطقه دنبال کرده اند. الگوي رفتار سياسي عربستان و در سطح پايين تر، امارات و قطر در قبال کشورهاي منطقه اعم از ليبي و مصر تا سوريه و عراق، و از مالي تا يمن، اقدامات پادشاهي هاي محافظه کار قرن نوزدهم اروپا را در ذهن متبادر مي کند. بر اين اساس مي توان ادعا کرد، ساختار کنوني و تلاش پادشاهي هاي عربي براي حفظ وضع موجود، بي شباهت به نظام هاي محافظه کار قرن نوزدهم در اروپا نيست. نظمي که تحت تأثير انقلاب فرانسه و در مقابله با نفوذ ارزش هاي اين انقلاب مردمي بر رژيم هاي سلطنتي اروپا، پس از کنگره وين در سال ۱۸۱۵ توسط مترنيخ، صدراعظم اتريش برقرار شد به نحوي که اتحادي تمام عيار بين رژيم هاي محافظه کار اروپايي در مقابل تغييرات پيش رو در اروپا به وجود آمد و بر اساس آن سرکوب شورش هاي آزاديخواهانه در دستور کار قرار گرفت. به عبارتي که طرح مترنيخ در شکل جديد خود در قرن بيست و يکم و با سردمداري سران سعودي انجام مي شود. براشت کلي از تحليل ها و استقراهاي سياستگذاران و کانون هاي تصميم گيري درون نظام هاي پادشاهي عرب از تحولات کنوني منطقه از منظر سرعت اين تحولات و با در نظر قرار دادن ساختار نظام هاي سياسي و الگوي سنتي رفتار سياسي اين نظام ها حاکي از اين واقعيت است که اصل بقاء ايجاب مي کند دفاع از وضع موجود در قالب هجوم انجام پذيرد. بازتوليد اين راهبرد سنتي، ضرورت هاي زير را ايجاب مي کند: تأمين امنيت با کمک دارائي هاي نفتي مقاومت در برابر تغييرات منطقه اي جلوگيري از هرگونه اصلاحات در داخل پايه گذاري ائتلاف هاي منطقه اي مبتني بر اصول فوق اعم از طرح تشکيل اتحاديه کشورهاي عرب خليج فارس و ايجاد فرماندهي نظامي مشترک تا پروژه افزودن مصر، مراکش و اردن به اين ائتلاف هاي عربي در منطقه. اما به نظر مي رسد تحولات بين المللي و منطقه اي به ويژه از ابتداي هزاره سوم ميلادي اين راهبردهاي سنتي را به تدريج منسوخ و ناکارآمدي آنها را آشکارتر کرده است. حادثه ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱: به عقيده بسياري از صاحب نظران، تبعات حوادث ۱۱ سپتامبر تأثير جدي بر ائتلاف هفتاد ساله اسلام سعودي و ايالات متحده آمريکا بر جاي گذاشت. ائتلافي که در ۱۴ فوريه ۱۹۴۵ بر روي عرشه ناو آمريکائي کوينسي ميان عبدالعزيز و روزولت به امضا رسيد. اما تبعات حوادث ۱۱ سپتامبر کار را تا بدانجا پيش برد که ايالات متحده آمريکا در جستجوي «اسلام جايگزين» از سال ۲۰۰۵ توسعه روابط با اخوان المسلمين را در اولويت سياست منطقه اي خود قرار داد. صرفنظر از ناکامي اخوان و عقيم ماندن اين سياست آمريکا بازگشت روابط اين کشور با عربستان به فرداي ۱۴ فوريه ۱۹۴۵ نيز دور از دسترس قرار گرفته است. هژموني نئوليبراليسم جهاني: گسترش هژموني سرمايه داري نئوليبرال بر جهان و تناقضات ارزشي و ضرورت هاي آن با ماهيت نظام هاي سياسي – ايدئولوژيک عرب خاورميانه اعم از فرهنگ جهاني شدن، حاکميت قانون و شفاف سازي و مهم تر از همه همگام سازي مفاهيم اسلامي با ضرورت هاي اقتصادي و اجتماعي نئوليبراليسم صرف نظر از تهديد بنيان مشروعيت اين نظام هاي سياسي از متغيرهاي اساسي تأثير گذار بر سياست هاي سنتي و الگوهاي راهبردي آنها در منطقه به شمار مي آيند. سطح فزاينده پويايي نيروهاي اجتماعي: تحولات ۲۰۱۱ صرف نظر از نتايج کوتاه مدت خود به شکل گيري پويايي سياسي در ميان جوامع عربي انجاميد. به واقع موجي که در گفتمان هاي معطوف به انقلاب اسلامي ۱۳۵۷ ايران از آن به بيداري اسلامي ياد مي شود فراتر از آن است که با ايجاد انحراف در مسير تحولات فوق به انزوا کشيده شود. اين موج به تدريج و با تأثيرپذيري از يکايک تحولات و حوادث منطقه اي و بين المللي شکل فزاينده اي به خود گرفته و به تهديد جدي براي پادشاهي هاي مرتجع منطقه به ويژه عربستان تبديل شده است. از منظر ديگر و با الهام از الگوي تحول انقلابي «چالمرز جانسون» به نظر مي رسد امواج تغيير در منطقه خاورميانه با چند سال تأخير به سمت عربستان جهت گيري مي کند. جانسون در الگوي خود تحول انقلابي را معلول بدکارکردي چندجانبه، کشمکش نخبگان و در نهايت يک عامل سرعت بخش (کاتاليزور) عنوان مي دارد. همچنان که اشاره شد عربستان در راستاي حفظ موقعيت منطقه اي خود از يک طرف و حفظ وضع موجود در خاورميانه با اتخاذ رويکرد سنتي تلاش کرده است، ضمن پايه گذاري ائتلاف هاي معطوف به اصل اشتراک زباني، نقش رهبري را در ساختار مدنظر خود ايفاء کند. اين رويکرد در حال حاضر ضمن پايبندي به اصول خود به تدريج در قالب ائتلاف هاي فرقه اي مبتني بر تمايزات مذهبي تجلي يافته است. عربستان در راستاي مقابله با ديگر قدرت هاي منطقه اي به ويژه جمهوري اسلامي ايران با تقويت گروه هاي سياسي و به تدريج گروه هاي تکفيري در عراق، سوريه، لبنان و... تلاش کرد ضمن راه اندازي جنگ نيابتي به مقابله با توسعه نفوذ اين قدرت منطقه اي بپردازد. از طرفي نيز با اتخاذ راهبرد عجولانه و حمله نظامي، کشتار وسيع غيرنظاميان، انهدام زيرساخت ها و تأسيسات يمن خود را در باتلاق اين کشور درگير کرد. در حوزه تحولات سوريه، لبنان و عراق نيز اين کشور با حمايت آشکار از تروريست هاي تکفيري ضمن دامن زدن به ناامني و بي ثباتي در اين کشورها چهره ناخوشايندي را از خود در ميان مردم برجاي گذاشته است. مقاومت و پايداري دولت و مردم سوريه در برابر حملات سهمگين تکفيري هاي مورد حمايت عربستان و اظهار عجز حاميان غربي اين گروهها از يک طرف و بازخورد هاي اخير اين حمايت ها در قالب انفجارهاي پاريس، به علاوه تهديدات امنيتي عليه پايتخت هاي اروپايي و آمريکا ضمن يادآوري تبعات حوادث يازده سپتامبر ۲۰۱۱ ناکارآمدي رويکردهاي منطقه اي عربستان و هم پيمانانش را آشکارتر کرده است. علاوه براين در حوزه داخلي نيز بدکارکردي سعودي ها در اداره مهمترين مراسم مسلمانان و کشته شدن هزاران نفر در جريان مناسک حج امسال ضمن زير سوال بردن مشروعيت اين کشور در توانائي اداره اين مراسم و مطرح شدن موضوع واگذاري اداره امور حج به سازمان کنفرانس اسلامي موج خشم دولت ها و ملت هاي مسلمان را از آنچه ناکارآمدي سعودي ها در اين راستا قلمداد مي شود به دنبال داشته است. فاجعه اخير مراسم حج و ناکارآمدي سعودي ها در جمعبندي موضوع جان باختگان ضمن ايجاد موج نارضايتي در افکار عمومي منطقه اي و بين المللي زمينه هاي مشروعيت زدائي را هرچه بيشتر از ملک سلمان که خود را خادم الحرمين قلمداد مي کند فراهم آورد. آنچه مسلم است تحولات منطقه اي و بين المللي اعم از روند تحولات عراق، لبنان، سوريه و به ويژه مناسبات بين المللي معطوف به توافق هسته اي اخير هر اندازه در راستاي تقويت نقش و جايگاه جمهوري اسلامي ايران جريان داشته است، برخلاف خواسته ها و آرمان هاي عربستان و هم پيمانانش بوده است. اين فرايند در کوتاه مدت به سردرگمي سعودي ها و اتخاذ مواضع نادرست به ويژه از جانب دستگاه سياست خارجي و شخص وزير خارجه جوان اين کشور انجاميد. در حوزه روابط دروني حاکميتي، شواهد حاکي از قدرت گيري نوادگان بنيان گذار پادشاهي آل سعود در عربستان است. فرايندي که انتظار مي رود همگام با اوج گيري کشمکش قدرت در درون خاندان حاکم باشد. دايره اختلافات و نزاع ها در اين پادشاهي حول محور قدرت فزاينده محمد بن سلمان، شاهزاده سي ساله، کم تجربه و مورد علاقه پادشاه، به حساب محمد بن نايف، وليعهد کنوني و ديگر شاخه هاي خانواده حاکم مي چرخد. اين اختلافات به حدي پررنگ به نظر مي رسد که تلاش رسانه هاي رسمي و غير رسمي سعودي در انحراف افکار عمومي به سمت بزرگ نمايي خطر ايران نتوانسته است اين اختلافات را کم رنگ جلوه کند. محمد بن سلمان توسط پدرش به عنوان معاون وليعهد و وزير دفاع منصوب شد و هم زمان مسئوليت شوراي امور اقتصادي و توسعه را در اختيار گرفت. به موازات اين تصميمات، اقدامات گسترده اي در راستاي کنار گذاردن نزديکان ملک عبدالله از مراکز قدرت انجام گرفت. در کنار قرار گرفتن محمد بن سلمان در هرم قدرت، اقدامات سياسي داخلي و خارجي که اين معاون وليعهد دنبال کرده است به ظهور مخالفت ها و انتقادات از منظر آنچه روزنامه گاردين «بي سابقه در قاموس سياسي سعودي ها» مي نامد، انجاميده است. در شديدترين موضع گيري ها، يکي از شاهزادگان خواستار ائتلاف فرزندان آل سعود در جهت سرنگوني ملک سلمان شده است. اين عضو خانواده سلطنتي که هويت خود را کشف نکرده است مي گويد: «چگونه پذيرفتيم که سرنوشت ما وابسته به هوا و هوس عده اي نوجوان و تصميمات عجولانه آنها باشد». در موضع ديگري نيز ضمن اشاره به ضعف جسمي و عقلي ملک سلمان که از بيماري آلزايمر رنج مي برد، عزم جدي جمعي از امراي آل سعود و برخورداري اين افراد را از حمايت مردمي و سران قبائل در جهت برکناري پادشاه فعلي بيان مي کند. اين پيام ها حاکي از سرخوردگي فزاينده بين بخش هايي از خاندان حاکم است که احساس مي کنند به حاشيه رانده شده اند. به علاوه اينکه رفتارهاي اين چنيني در حد خود پديده اي نوظهور در ساختار بسته قدرت عربستان سعودي به شمار مي آيد. در کنار سردرگمي سياست خارجي و بي ثباتي داخلي، کاهش قيمت نفت در ماه هاي اخير که خود معلول همين سياست هاي نابخردانه سعودي ها است متغير اساسي در تهديد امنيت ملي و دوام پادشاهي آل سعود به شمار رفته است. اين متغير از آنجا اهميت مي يابد که بذل و بخشش سعودي ها به مردم اين کشور از محل درآمدهاي نفتي، مهمترين ابزار در شرايط بحراني و با هدف خاموش کردن اعتراضات داخلي به شمار مي آيد. براين اساس تداوم ثبات فعلي قيمت نفت براي مدت زمان طولاني مي تواند انتقادات بسياري را از بابت تأمين ابزار تامين ثبات و بقاي نظام متوجه رهبران سعودي کند. صندوق بين المللي پول در گزارش اخير خود هشدار داده است که ميانگين فعلي ذخاير خارجي عربستان سعودي حاکي از کاهش حجم اين ذخاير تا پايان دهه کنوني است. علاوه بر اين هشدارها احتمال افزايش قيمت آب آشاميدني براي غير شهروندان در اين کشور و همچنين برنامه ريزي هاي انجام شده با هدف کاهش يارانه سوخت براي نخستين بار در تاريخ عربستان سعودي شاهدي بر اين مدعا است. بنابراين با توجه به الگوي کنش سياسي رهبران سعودي و تحولات داخلي، منطقه اي و بين المللي به نظر مي رسد ثبات و بقاي اين رژيم که از زمان تحولات ۲۰۱۱ و عليرغم پيش لرزه هاي وارده نسبتا حفظ شده است، در حال حاضر با تهديدات جدي مواجه شده است. تدبر در جمله نخستين اينشتاين و بهره مندي از الگوي چالمرز جانسون در بررسي روند تحولات پادشاهي آل سعود حاکي از اين واقعيت است که بدکارکردي و سردرگمي سياست گذاران داخلي و دستگاه ديپلماسي اين کشور در برخورد با بحران هاي به وجود آمده به ويژه بحران عراق، يمن، سوريه در کنار حادثه اخير منا و کاهش قميت نفت همگام با کشمکش داخلي و جنگ قدرت ميان خاندان سعودي اين کشور را آبستن حواث و دگرگوني هاي بسياري کرده است. براين اساس به نظر مي رسد رويکرد عجول مأبانه دولتمردان کنوني عربستان آخرين حلقه سرانجام بخش اين تحولات و زمينه هاي تسريع دگرگوني ها را در اين رژيم فراهم خواهد آورد. *محمد عبدالخاني با کانال تلگرامي آخرين خبر همراه شويد telegram.me/akharinkhabar