شرق/
متن پيش رو در شرق منتشر شده و انتشار آن به معني تاييد تمام يا بخشي از آن نيست.
اينروزها که بحث حضور و مهمتر از حضور، نقشآفريني آيتالله هاشمي در انتخابات مهم و سرنوشتساز پنجمين دوره مجلس خبرگان رهبري مطرح است، عدهاي به هر دليلي موافق اين حضور و نقشآفريني نيستند و دامنه حملات غيرمنصفانه سابق خود را عليه ايشان گستردهتر کردهاند. صرفنظر از تحليل اين خطاي تاريخي مخالفان هاشمي که از شدت روشني به اثبات نياز ندارد و در تضاد و مباينت آشکار با خطمشي تعيينشده توسط امام براي سالهاي پس از خودشان است، موضوع مهمي که ميتوان به آن پرداخت، تبارشناسي مخالفان هاشمي و به تعبير بهتر، بررسي و تبيين دامنه و طيف حملههايي است که مدتهاست به شخصيتي تاريخساز بهنام هاشميرفسنجاني شده؛ حملههايي که جز در سالهاي آغازين پيروزي انقلاب در مقطعي کوتاه - حدود دو سال و درباره شهيد مظلوم بهشتي- براي هيچيک از شخصيتهاي برجسته نظام تا اين حد و اندازه و با اين گستردگي طيف و در اينهمه مدت سابقه نداشته است. اين روزها بعضيها که مجال گفتوگو و ديدهشدن در رسانه ملي و... به آنها داده شده و ميشود، از فرصت و مساعدتي که برايشان به هر دليلي فراهم آمده است، براي تخريب شخصيت آيتالله هاشمي استفاده ميکنند. براي اين رفتارها که تمامي هم ندارد، دلايل متعددي ميتوان برشمرد.
از جمله آنها، حلم بالا و حوصله و طاقت و صبوري مثالزدني هاشمي و پيگيرينکردن اين اهانتها در محاکم قضائي توسط ايشان و سپردن اين روند به خدا و زمان است تا معلوم شود اين حرفها جز از سر غرض نبوده است که هاشمي را نه يار و ياور بيبديل انقلاب که باري بر دوش آن و مانعي بر سر راه تداومش ميدانند و برهمين مبناي نادرست معتقدند بايد به هر شيوه ممکن و با استفاده از فرصتهايي که پديد ميآيد، او را از سر راه برداشت. پس از انقلاب شايد هاشمي تنها شخصيتي باشد که دو بار مورد سوءقصد ناموفق قرار گرفته است. سوءقصد اول توسط گروه فرقان در سال ٥٨ در منزل ايشان بود که با موقعيتسنجي و شهامت مثالزدني همسر هاشمي ناکام ماند و سوءقصد ديگري که پس از ارتحال امام در مراسم سالگرد ايشان در حرم امام اتفاق افتاد که خود از نزديک شاهد آن بودم. دامنه اتهامها هم الي ماشاءالله است: از عامل آمريکا! تا فراماسونربودن تا عامل رويکارآوردن بنيصدر و حتي احمدينژاد! کم مانده هاشمي را در برآمدن طالبان و داعش هم مؤثر و مقصر بدانند! جالب اينکه بعضي هاشمي را که از اولين کساني است که در دهه ٤٠ در فريادخواهي حقوق ملت فلسطين کتاب سرگذشت فلسطين يا کارنامه سياه استعمار را ترجمه کرده و سخنرانيهاي روشنگرانهاي داشته است مخالف آزادي قدس معرفي ميکنند!! اميدوارم در روزگاري نهچنداندور تحقيقي بايسته توسط محققاني تيزبين در تبيين علل، دامنه، چرايي و تنوع مخالفان هاشمي از دهه ٥٠ تاکنون برمبناي مستندات موجود انجام شود. اگر چنين شود، بسياري از خوانندگان اين تحقيق از همسويي عناصري با مواضع کاملا متضاد و در اين امر متحد انگشت به دهان خواهند ماند. طيف وسيعي از مخالفان وي در داخل و بعضا خارج با انگيزههاي متفاوت و گاه متضاد صف کشيدهاند: قبل از انقلاب، ساواک، رژيم شاه و مارکسيستها و بعد از انقلاب سازمان منافقين، سلطنتطلبها، حزب بعث عراق و... . به تحقيق ميگويم و ادعا ميکنم که در ميان شخصيتهاي برجسته انقلاب شايد نتوان کسي را مانند هاشمي يافت که دامنه تخريب وي اينقدر گسترده باشد که قبل و بعد از انقلاب و در داخل و خارج از کشور، از چپ مارکسيست گرفته تا مذهبي و از انقلابي تا طاغوتي و از اصلاحطلب تا اصولگرا را در بر بگيرد و اين از نمونههاي نادر در تاريخ اين آب و خاک است که شخصيتي با چنان سابقهاي روشن و در ابعاد مختلف شخصيتي، خود اينهمه مخالف داشته باشد. جداي از دامنه اتهامها، به استناد گفتهها و نوشتههاي موجود، دامنه طيف مخالفان هاشمي هم بسيار گسترده است که اين بهجز وجود اتاقهاي فکر متعدد در اينجا! و آنجا! براي تخريب هاشمي است. اخيرا از جمله اسنادي که پس از سقوط رژيم بعث عراق بهدست آمده و در اختيار فرماندهان ارشد نظامي کشور قرار دارد، سندي وجود دارد که بيانگر اين است که بعثيهاي عراق پس از ترور عدي، فرزند صدام، توسط نيروهاي مخالف حزب بعث در بغداد که به فلجشدن کامل وي منجر شد، قصد داشتهاند به دليل نقش انکارناپذير و کليدي هاشمي در فرماندهي جنگ، در اقدامي تلافيجويانه و با بهرهگيري از اعضاي سازمان مزدور منافقين در ايران، هاشمي را ترور کنند، اما به دليل دقت و حفاظت بالاي تيم اطراف وي اين امر ممکن نشده و مراتب را به مقامات بعثي اعلام کردهاند و آنها نيز با صرفنظر از اين موضوع به سازمان منافقين دستور عمليات ديگري دادهاند که متأسفانه منجر به نتيجه هم شده است. هاشمي و امثال هاشمي يک فرصت براي ملت ايران هستند و دير يا زود همانند اسلاف خود با سفيدرويي و عزت، خداوند را ملاقات خواهند کرد اما دراينميان آنچه مهم است اين است که همگان بايد در فرصتهايي که مانده است و معلوم نيست چه اندازه باشد، براي برخورداري از اين فرصتهاي استثنايي و تکرارناپذير در جهت سعادت، پيشرفت و ترقي اين ملت شايسته تلاش کنند و بدانيم همه در برابر نعمتها و فرصتها در نهايت بايد در پيشگاه خداي متعال پاسخگو باشيم.
*غلامعلي رجايي
با کانال تلگرامي آخرين خبر همراه شويد telegram.me/akharinkhabar