نماد آخرین خبر

سرمقاله اطلاعات/ ضعف بزرگ دولت

منبع
اطلاعات
بروزرسانی
سرمقاله اطلاعات/ ضعف بزرگ دولت
اطلاعات/ « ضعف بزرگ دولت » عنوان يادداشت سردبير روزنامه اطلاعات، عليرضا خاني است که مي‌توانيد آن را در ادامه بخوانيد: هر دولتي مستحق نقد است و نقد، حقي است که منتقدان در برابر دولت‌ها دارند و البته در اين ميان پاسخگويي نيز حق دولت‌ها و پاسخ‌شنوي نيز حق منتقدان است. به‌همين روي، منتقدان بايد نقاط ضعف دولت را به زباني شفاف و گويا و البته پاکيزه بازگويند و ما که تقريباً در همه دولت‌ها، رويه نقد منصفانه و سالم را دنبال مي‌کنيم نيز اين حق را داريم که نقاط ضعف دولت را به رويش آوريم. يکي از نقاط ضعف بزرگ دولت، نحوه پاسخگويي است. منتقدان دولت، وقتي دولت را در برابر نقدها، زبان در کام مي‌بينند، حتي نقاط قوت دولت را هم به‌عنوان ضعف و حتي اشتباه و حتي خيانت بر مي‌شمرند و روي آن مانور مي‌دهند و غوغا و جنجال مي‌کنند و ذهن ملتي را آشفته مي‌کنند و جهت مي‌دهند تا هفته‌ها بگذرد و از قضا، اسحاق جهانگيري در مناسبتي به آنها پاسخ گويد و گوشه‌اي از پرده ساليان گذشته را، اندکي بالا بگيرد و دوباره رها کند… ما، بدون اينکه با دولتي خاص، عقد اخوت بسته باشيم صرفاً‌ از روي انصاف و اخلاق و وظيفه رسانه‌اي، چند مورد از معکوس‌شدن حسنات دولت به سيئات را، در رسانه‌هاي جريان‌هاي مخالف دولت نقل ـ و نه قضاوت ـ مي‌کنيم. بدون ترديد، امضاي برجام بزرگترين دستاورد ديپلماتيک ايران بعد از پيروزي انقلاب بود. امضاي يک توافق بزرگ با قدرت‌هاي بزرگ، در بحبوحه بي‌نظمي و جنگ و رواج داعشيسم در خاورميانه،‌ کار کوچکي نبود. آن‌هم، در شرايطي که سالها بود ديالوگ ما با دنيا تقريباً قطع شده بود و هر چه بود ادبيات تهديد از آن سو و پاسخ مسئولان وقت در درون مرزهاي خود بود. ابعاد برجام را کارشناسان فن بايد تشريح کنند، ‌اما همين بس که برخي مجامع غربي سخن از اعطاي جايزه صلح نوبل به محمدجواد ظريف بر زبان راندند. هر چند ممکن است اين اتفاق عملاً رخ ندهد اما طرح موضوعش نيز اتفاقي بغايت مهم است. غربي‌ها که سالها و بلکه دهه‌ها ايران را به حمايت از تروريسم و خشونت متهم مي‌کردند، اينک سخن از اين مي‌گويند که بايد به وزير خارجه اين کشور جايزه صلح نوبل داد؛ يعني با ارزش‌ترين جايزه‌اي که براي صلح‌طلب‌ترين فرد درنظر مي‌گيرند و اين فرد نماينده کشور و دولت ايران است. دستاورد از اين بالاتر در حوزه ديپلماتيک چه مي‌توانست باشد؟ اما ضعف دولت در تبليغ و توضيح اين موضوع باعث شد که منتقدان و حمله‌وران به دولت، «برجام» را از افتخار ملي به «ناسزا» تبديل کنند و مدام دولت را سرزنش کنند که چرا تن به برجام داده است! از اول انقلاب تاکنون، ايران به دليل تحريم‌ها نتوانسته بود هيچ هواپيماي نو و دست اولي خريداري کند. مردم از يکسو در صف بليط هواپيما بودند و از ديگر سو با ترس و اضطراب سوار هواپيماهاي فرسوده و ناايمن مي‌شدند و گهگاه قرباني سوانح هوايي نه چندان کم تعداد بودند. هواپيماهاي ناايمن و کهنه از يکسو اعتبار صنعت هواپيمايي ايران را ضايع و زايل کرده بود و از ديگر سو، صنعت توريسم کشور را که به دلايل گوناگون به قهقرا رفته بود، در حد نابودي مطلق رسانده بود. بسياري از خلبانان ماهر و مسلط، به خارج مي‌رفتند و جذب شرکت‌هاي هواپيمايي کشورهاي کوچک عربي مي‌شدند… هيچ کمپاني معتبري حاضر نبود هواپيماي نو به ايران بفروشد. در اين اوضاع دولت موفق شد براي نخستين بار بعد از انقلاب قرار داد خريد ۱۱۸ هواپيماي نو را با يکي از دو کمپاني معتبر هواپيماسازي دنيا منعقد کند. آن هم قراردادي که با حمايت مالي شرکت فروشنده و پرداخت ۲۰ ساله و بدون استفاده از درآمد نفتي باشد. بدون ترديد اين يکي از بزرگترين موفقيت‌هاي دولت يازدهم بوده است. اما سکوت و ضعف دولت در توضيح اين موفقيت باعث شد، مخالفان دولت با تندي و درشتي، اين موفقيت را به پاي ضعف دولت بگذارند! آن هم با توجيهات عجيب و غريب و حتي حيرت‌انگيز از جمله اين که هواپيما متعلق به يک قشر خاص است و چرا دولت اين پول را به مردم نمي‌دهد و ايرباس ۳۸۰ در ايران دو سوم صندلي‌هايش خالي مي‌ماند و … . دولت اگر زبان گويايي داشت مي‌توانست بپرسد که چه کسي گفته است هواپيما متعلق به يک قشر خاص است؟ چرا طبقه تحصيلکرده و فرهنگي و کارمند و بازنشسته در اين کشور اين قدر مظلوم و ضعيف شده‌اند که تمکن سوار شدن به هواپيما را ندارند؟ اصلا چرا مردم را اينقدر فقير کرده‌ايد که در کشور ۸۰ ميليوني اگر هواپيمايي ۵۰۰ صندلي داشته باشد بايد دو سومش خالي بماند؟ مسئول اين اتفاقات کدام دولت‌ها بوده‌اند؟ چرا پاسخگو نيستند؟ آن موقع که توپولف تبديل به مرکب مرگ شده بود، چرا انتقاد نکرديد؟ خلبانان ورزيده کشور که به خطوط هوايي کشورهايي مهاجرت مي‌کنند که در نقشه جغرافيا زير پونز گم مي‌شوند، چرا غصه نمي‌خوريد؟ تقويت بنيان حمل و نقل که زيربناي اقتصاد است شما را به درد آورده اما سقوط پي‌در‌پي توپولف‌هاي مستهلک و بي‌اعتباري خطوط هوايي ملي، در ابروانتان گرهي هم نينداخته بود؟ قريب چهار دهه شرکت فرانسوي پژو از اقتصاد ايران سود يکطرفه مي‌برد و حتي يک سنت هم در ايران سرمايه‌گذاري نکرد. اکنون پس از اين مدت، براي نخستين بار پژو قراردادي را امضا کرد که هم سرمايه وارد ايران کند و هم تکنولوژي. مدعيان فرياد برآوردند «به نام برجام، به کام پژو»! دولت باز هم گويي زبان گويايي نداشت که بگويد چرا وقتي پول نفت مردم ايران را صرف خانه‌سازي در ونزوئلا مي‌کردند، حرفي نزديد؟ حالا که قرار است سرمايه خارجي وارد شود، ناراحتيد؟ هر چند جناب اسحاق جهانگيري چند بار گفت که ۷۰۰ ميليارد دلار پول نفت را، که در تاريخ ايران بي‌سابقه بوده است، خرج کردند و يک سنت هم در صندوق نگذاشتند … يکي ديگر از انتقادهايي که به دولت مي‌شود اين است که چرا جزئيات قراردادهاي خارجي منتشر نمي‌شود. ما نمي‌دانيم که دولت اساساً بايد جزئيات همه قراردادها را منتشر کند يا نه، اما مي‌دانيم که گاهي طرف مقابل خارجي نمي‌خواهد که جزئيات قراردادهايش منتشر شود. در عين حال اين را هم نمي‌دانيم که چرا آن‌ها که طرفدار محکم و ثابت‌قدم شفافيت‌اند، يک دکل به آن بزرگي را گم کرده‌اند و اصلاً چرا در پرونده غبارآلود و دودگرفته چندين ميليارد دلاري نفتي که در زمان حکمراني‌شان به پا شد، آنقدر شفافيت نيست که هنوز پس از چند سال، که عکس و تصوير متهم رده اولش منتشر مي‌شود، بايد زير آن بنويسند «ب ـ ز»! به هر حال، هر دولتي ضعف‌هايي دارد و ما از آنجا که با هيچ دولتي عقد اخوت نبسته‌ايم، خيلي صريح مي‌گوييم که ضعف بزرگ اين دولت نداشتن زبان گويا و رساست. البته منظور اين سخن شخص سخنگوي دولت نيست، بلکه مجموعه نهادهاي رسانه‌اي و اطلاع‌رساني و روابط عمومي زيرمجموعه دولت بسيار کمتر از سطح انتظار عمل مي‌کنند. براي همين، شخص رئيس‌جمهوري يا معاول اول گهگاه جور اين کار را نيز خود به دوش مي‌کشند…. با کانال تلگرامي آخرين خبر همراه شويد telegram.me/akharinkhabar