وطن امروز/ « جرمش آن بودکه اسرار هويدا ميکرد! » عنوان يادداشت امروز در روزنامه وطن امروز به قلم امير استکي است که ميتوانيد آن را در ادامه بخوانيد:
اسباب و اثاثيه به خيابان ريختن هميشه مهلکترين تهديد براي يک مستاجر است و در داستانها، فيلمها و سريالها هميشه آن مالکان بيانصاف اينگونه تهديد ميکنند و گاهي هم براي به تصوير کشيدن اوج بدبختي و بيکسي اين تهديد عملي ميشود تا تحقير مستاجر به نمايش گذاشته شود. روزنامه «وطنامروز» هم چند روز پيش شاهد به خيابان ريخته شدن اثاث خود بود، به گناه نکرده و جرم نداشته! مسالهاي نه براي رفع و رجوع کردن اختلاف حساب که اين به سادگي قابل انجام بود و شواهد و قرائن از عزم وطنيها براي حل آن حکايت دارد، بلکه بيشتر براي گوشمالي دادن يک عده جوان که زبانشان بيش از حد تيز و گزنده است و به قول معروف «جرمش آن بود که اسرار هويدا ميکرد»! روزنامهاي که اين چند وقت اخير بيشترين کار خبري و تحليلي را روي مباحث مربوط به ساخت اليگارشي قدرت و ثروت و نتايج عيني آن چون «فيشهاي نجومي» در ميان فضاي رسانهاي کشور کرده است، صد البته بايد منتظر اينگونه ناز و نوازشها نيز باشد.
داستان جالب اينجاست که اصحاب «وطنامروز» متهمند به حکومتي و نورچشمي بودن و وابسته بودن و همهگونه حمايت شدن و... و کسي نيست که بيايد و از سر انصاف مقايسه کند بين مثلا «وطنامروز» و «اطلاعات» از حيث امکانات از يک طرف و تاثيرگذاري از طرف ديگر يا مثلا بين «وطنامروز» و اين خيل عظيم زنجيرهايها از نظر تعداد افرادي که در صفحات و سرويسهاي مختلف فعالند. اين نورچشميهاي متهم که ما «وطنامروز»يها باشيم در نهايت بتوانيم همين چند صفحه را که مشاهده ميکنيد آبرومندانه دربياوريم يعني راستش را که بخواهيد همين هم با سيلي سرخ نگه داشتن صورت است. البته در اين روزنامه کسي به دنبال انکار حاکميتي بودن رويکرد روزنامه نيست و اين افتخار ما است که زير چتر مفهومي انديشه اسلامي و انقلابي امام(ره) فعاليت ميکنيم اما ميدانيد راستش اتهام چسبيده بودن به شعباتي از همان اليگارشي لعنتي چيزي نيست که بشود از آن براحتي گذشت که هم چوب را بخوريم و هم برچسب حکومتي بودن هم داشته باشيم!
شايد در عالم سياست و رسانه بدترين توهيني که بشود به اين روزنامه کرد همين است؛ اينکه بگويند «وطنامروز» پشتش گرم است و همهجوره حمايت ميشود و وقتي ميبينند اثاثيه روزنامه را از ساختمان اجارهاي به خيابان ريختهاند به جاي همدلي حرفهاي با همصنفان خود مدعي شوند «وطنامروز» مال مردم خور است و کماکان پشتش گرم است که اجاره هم نميدهد! همه اينها يعني اصلا مهم نيست که واقعيت چيست! مهم نيست که زباني از زبانهاي مردم را بريدهاند تا درد مردم را ديگر نگويد، مهم نيست که حق با کيست! اينجا اصلا رسانه بماهو رسانه اهميت ندارد، بلکه آنچه مهم است اينکه رسانه در کدام جهت است؟ در جهت مردم يا براي تقويت ساخت اليگارشيک قدرت؟ براي بيان حقايق يا از جهت مجيزگويي قدرت؟ «وطنامروز» اگر وابسته نباشد و حالا اثاثش هم به خيابان ريخته شود براي بعضيها دلخنککننده نيز خواهد بود، چون مهم اين است که اين جماعت که همفکر ما نيستند (يعني ما «وطنامروز»يهاي ناساز) بايد تخريب شوند و بالاخره بايد دل تامينکنندههاي رسانه خود را به دست آورد و تامينکنندهها چه کساني هستند؟ به وضوح همان شعبات مختلفالجهت اليگارشي و آغوش باز دولت تدبير و اميد. آغوشي که فقط به روي خوديها باز است و گرم و مهربان. و اگر خارج از اين ساخت و بافت خوديها و سر بهراهها و اعوان و انصار باشي گزيده خواهي شد و آن مدير فلان اداره محترم براي شايد خودشيريني هم که شده باشد اثاثيهات را به خيابان ميريزد که حساب کار دستت بيايد و اين در تحليلي گستردهتر نوعي مسير براي راه بردن به ماهيت و واقعيت ساخت قدرتمند اليگارشي در ايران است. اليگارشياي که مانند کرم بيريخت چاقي در حال خالي کردن مغز سيستم جمهوري اسلامي است و کمکم دارد رنگ و شکل همان ساخت و بافت اليگارشيک موجود در مملکت در ادوار قبلي را ميگيرد. فربه شدن اقتصادي و تبديل شدن به صاحبان سرمايههاي بزرگ لاجرم گام زدن در زمين سرمايهداري را ميطلبد و اين طي طريق براي امنيت و آسودگي خاطرش بايد دستي در کنترل اذهان و افکار عمومي داشته باشد و با همين دست فرمان بايد دَم رسانههايي را ديده باشد و دُم رسانههايي را چيده!
با کانال تلگرامي «آخرين خبر» همراه شويد