آرمان/
متن پيش رو در آرمان منتشر شده و انتشار آن به معني تاييد تمام يا بخشي از آن نيست.
«هرکجا محرم شدي چشم از خيانت بازدار- اي بسا محرم که با يک نقطه مجرم ميشود». اين شعر را قاب کرده و در دفتر پر از کتاب خود قرار داده است. دفتر کارش سايه روشنهاي قهوهاي دارد که اگر به پايين نگاه کني مردمي را در خيابان مشاهده ميکني که هر کدام به دنبال دغدغههاي روزمره خويش هستند و اگر به بالا نگاه کني افقهاي دور دست را مشاهده ميکني که فردا يا فرداهايي بهتر را به انسان نشان ميدهد. کلامش سرشار از استعارههاي ادبي است و گفتارش بيشتر به پوستهزيرين«سياست» و«اجتماع» پهلو ميزند. بدون شک او بيش از آنکه به دنبال تئوري و تئوريپردازي باشد به دنبال معنا دادن به جهان پيرامون خود است. با دکتر محمد رضا تاجيک تئوريسين برجسته جريان اصلاحات براي ساعاتي درباره انتخابات رياستجمهوري۹۶ هم کلام شديم. رئيس مرکز بررسيهاي استراتژيک رياستجمهوري در دولت اصلاحات معتقد است:«اصولگرايان در دور اول انتخابات روي يک گزينه اجماع نخواهند کرد و با گزينههاي متعدد و با پايگاههاي اجتماعي متفاوت در انتخابات حضور پيدا خواهند کرد. اصولگرايان به دنبال اين هستند که در بين آراي انتخاباتي کثرت ايجاد کنند تا آراي انتخاباتي شکسته شود و انتخابات به دور دوم کشيده شود. در نتيجه در دور دوم انتخابات همگي روي يک گزينه واحد اجماع ميکنند و تلاش ميکنند آقاي روحاني را خانهنشين کنند. اصولگرايان به اين مساله آگاهي دارند که در انتخابات رياستجمهوري سال۹۲ آقاي روحاني تنها با درصد آراي خفيفي موفق شد در دور اول انتخابات به پيروزي دست پيدا کند و در نتيجه اصولگرايان در انتخابات ۹۶ تمام تمرکز خود را روي همان چند درصد خواهند گذاشت تا اين چند درصد را از آن خود کنند». در ادامه متن گفتوگوي «آرمان امروز» با دکترمحمدرضا تاجيک را ميخوانيد.
جريان اصلاحات پس از عبور از اختلاف سليقههاي دروني به اين نتيجه رسيده که در انتخابات رياستجمهوري سال۹۶ بايد از حسن روحاني حمايت کند. به نظر شما حسن روحاني براي جريان اصلاحات به چه ميزان مطلوبيت دارد؟آيا اصلاحطلبان براي حمايت از روحاني دچار يک جبر تاريخي شده اند؟
در شرايط کنوني اغلب اصلاحطلبان روي آقاي روحاني متمرکز شدهاند و تلاش ميکنند از ايشان در انتخابات رياستجمهوري حمايت کنند. با اين وجود بنده در شرايط کنوني تمرکز بر يک گزينه را عقلايي نميدانم. به نظر من ممکن است شرايطي در انتخابات به وجود بيايد که اصلاحطلبان نتوانند مانند سال۹۲ با کارت آقاي روحاني بازي کنند. به همين دليل اصلاحطلبان در انتخابات رياستجمهوري سال۹۶ بايد کارتهاي مختلفي براي بازي در اختيار داشته باشند. البته منظور من اين نيست که با اين کارتها در هر شرايطي بازي شود. اصلاحطلبان بايد زماني از کارتهاي ديگر خود استفاده کنند که امکان بازي کردن با کارت اصلي وجود نداشته باشد. بدون شک آستانه تحليلي انتخابات۹۶ در لايهها و سطوح مختلف با انتخابات۹۲ متفاوت است. شرايط ذهني و رواني مردم و اصلاحطلبان از انتخابات۹۲ تاکنون دچار تغييرات جدي شده است. آمار و ارقام نيز نشان ميدهد در انتخابات رياستجمهوري سال۹۶ نميتوان به راحتي از پيروزي يک گزينه انتخاباتي سخن گفت. از سوي ديگر اين احتمال وجود دارد که اصولگرايان در مرحله اول انتخابات با چند گزينه در انتخابات حضور پيدا کنند تا آراي انتخاباتي شکسته شود و سپس در مرحله دوم روي يک گزينه خاص اجماع کنند. به همين دليل اصلاحطلبان نبايد از هماکنون گمان کنند که فقدان گزينه راي آور در جريان اصولگرايي به معناي پيروزي زودرس گزينه اصلاحطلبان است. به نظر من اصولگرايان با کارتهاي متعدد خود در انتخابات بازي خواهند کرد و براي هر شرايطي از استراتژي خاص همان شرايط استفاده ميکنند. به همين دليل اصلاحطلبان نيز بايد براي هر شرايطي آمادگي داشته باشند و با کارتهاي متعدد در انتخابات شرکت کنند. البته منظور من اين نيست که اصلاحطلبان از کارتهاي خود براي رقابت با آقاي روحاني استفاده کنند. در شرايط کنوني برخي از اصلاحطلبان دچار نوعي «خود کم بيني» شدهاند و احساس ميکنند بايد در زير سايه ديگران در فضاي سياسي زيست کنند. اين افراد گمان ميکنند براي ادامه حيات خود بايد با کارت ديگران بازي کنند. اين در حالي است که من چنين باوري ندارم و معتقدم جريان اصلاحات از استعداد شگرف و بزرگي براي بازي کردن در قاعده هرم جامعه برخوردار است. جريان اصلاحات پتانسيل بزرگي براي بازي کردن در «ميکروفيزيک» و «ميکرو پليتيک» جامعه دارد و ضرورتا حضور خود را در «ماکرو فيزيک» و «ماکرو پليتيک» جامعه خلاصه نميکند. جريان اصلاحات نبايد سرنوشت خود را به حيات کساني گره بزند که در سياست اجرايي به ويژه در زمينه مسائل داخلي موفقيت چنداني نداشته و در مسائل خارجي نيز با مشکل اجرايي شدن برنامههاي خود مواجه شدهاند. به همين دليل اصلاحطلبان نبايد وارد بازياي شوند که از فوايدش کمترين بهره را ببرند و از مضرات آن بيشترين سهم نصيب آنها شود. عقل سياسي حکم ميکند اصلاحطلبان وارد بازي شوند که سودش بيشتر از زيانش باشد. اين در حالي است که اصلاحطلبان در حال وارد شدن در بازي هستند که ضررش بيشتر از سود آن است. اين اتفاق در چهار سال اول دولت آقاي روحاني براي اصلاحطلبان رخ داده است. به نظر من اين اتفاق در چهار سال دوم به دليل اينکه دولت نيازي به پشتوانه اصلاحطلبي خود ندارد ممکن است به صورت عميقتر و جديتر ي براي اصلاحطلبان رخ بدهد. البته سخن من به معناي «عبور از روحاني» نيست. منظور من اين است که ما نبايد هزينه توقف در روحاني را با عبور از گفتمان اصلاحطلبي تامين کنيم. سرمايه تاريخي، سياسي، اجتماعي و فرهنگي اصلاحطلبان به راحتي و «يک شبه» به دست نيامده که ما آن را به راحتي و «يکشبه» از دست بدهيم. جريان اصلاحات نبايد در پاي قدرت ذبح شود. به نظر من انتخابات رياستجمهوري بايد در ذيل گفتمان اصلاحات قرار بگيرد و نه اينکه جريان اصلاحات در ذيل انتخابات رياستجمهوري قرار داشته باشد.
چرا احساس ميکنيد جريان اصلاحات بايد خود را براي شرايط استفاده از کارتهاي متعدد آماده کند؟ چه مولفههايي در چهار سال گذشته مشاهده کردهايد که احساس ميکنيد اصلاحطلبان بايد در حالت «آمادهباش» قرار داشته باشند تا بتوانند در هر شرايطي از کارت بازي همان شرايط استفاده کنند؟
«احتياط شرط عقل است». ما در جامعهاي زندگي ميکنيم که سياست در آن از قواعد مشخصي پيروي نميکند. «سياست» در ايران براي رسيدن به قدرت به هر «حشيشي» متوسل ميشود و به يک باره به رنگ ديگري در ميآيد. در شرايط کنوني چندين عامل وجود دارد که اصلاحطلبان را مجبور ميکند خود را براي هر شرايطي آماده کنند. نخست کارکرد دولت آقاي روحاني است. بدون شک در چهار سال گذشته دولت آقاي روحاني کارکردهاي زيبا، مثبت و ايجابي فراواني داشته است. با اين وجود دولت آقاي روحاني در زمينه اقتصادي عملکرد قابل قبولي نداشته و به همين دليل مردم با «فقر فزاينده» مواجه شدهاند و زندگي آنها به سختي ميگذرد. از سوي ديگر برخي از شعارهاي مهم آقاي روحاني که به مسائل داخلي مربوط ميشد تاکنون محقق نشده و بيشتر تمرکز دولت روي مسائل سياست خارجي و برجام قرار گرفت. دولت تدبير و اميد تلاش کرد افکار عمومي را از طريق برجام به خود معطوف کند. اين در حالي است که مردم بيش از آنکه برجام را به صورت تئوريک و فيلسوفانه فهم و درک کنند به صورت انضمامي تاثير برجام را بر زندگي معيشتي خود فهم و درک ميکنند. حتي اگر مفروض بگيريم که برجام مواهب زيادي براي جامعه امروز ايران داشت بدون شک موفق نشده در زندگي روزمره مردم جامعه تاثيرگذار باشد. به همين دليل نوعي «واخوردگي» و «واگرايي» در سطحي از مردم نسبت به دولت به وجود آمده است. مساله دوم به اصلاحطلبان مربوط ميشود که در انتخابات رياستجمهوري سال۹۲ تمام سرمايه خود را براي اجماع روي آقاي روحاني به ميدان آوردند. اصلاحطلبان مانند هر جامعه دموکراتيکي انتظار داشتند در صورت ائتلاف با يک کانديداي انتخاباتي به همان اندازه که در انتخابات سرمايه گذاي کردهاند به همان اندازه نيز در قدرت سهم داشته باشند. با اين وجود در چهار سال اول دولت آقاي روحاني اين مساله در عمل محقق نشد و سهم اصلاحطلبان به ميزان سرمايهگذاري در انتخابات نبود. اين در حالي است که برداشت فضاي سياسي از گفتمان اعتدال اين بود که گفتمان اعتدال تلاش ميکند به صورت همزمان چپ و راست را با خود همراه داشته باشند ودر عين حال نه چپ باشد و نه راست. شرايط به گونهاي پيش رفت که خيلي زود اين مساله فراموش شد که جريان اصلاحات در يک «گرانيگاه» مهم تاريخي همه سرمايههاي مهم خود را به ميدان آورد تا اين پيروزي بزرگ حاصل شد. به همين دليل نبايد از اصلاحطلبان انتظار داشت که همان رفتاري که در آستانه انتخابات رياستجمهوري۹۲ از خود نشان دادند در انتخابات ۹۶ نيز از خود نشان بدهند. در شرايط کنوني وضعيت به گونهاي است که اگر اصلاحطلبان دوباره به سخنان رهبران خود در حمايت از آقاي روحاني گوش کنند و در پاي صندوقهاي راي حاضر شوند ديگر حاضر نخواهند بود ديگران را نيز با خود همراه کنند و به تحرک و فعاليت اجتماعي جدي در اين زمينه دامن بزنند. مساله سوم به تحرکات اصولگرايان و چگونگي بازي آنها با کارتهاي موجود باز ميگردد. مفروض من اين است که اصولگرايان به دنبال اين هستند که آقاي روحاني به صورت طبيعي نتواند در انتخابات به پيروزي دست پيدا کند. اصولگرايان به دنبال تغيير رياستجمهوري از آقاي روحاني به فرد ديگري هستند و به همين دليل چالشهاي پيش روي آقاي روحاني در انتخابات را تشديد خواهند کرد. اصولگرايان به دنبال اين هستند که شکافها و چالشهاي پيش روي آقاي روحاني را به اندازهاي عميق و گسترده کنند که بتوانند از آن عبور کنند و به اهداف از پيش تعيين شده خود دست پيدا کنند. اين در حالي است که تيم رسانهاي دولت نيز از چنان توانمندي برخوردار نيست که بتواند با اين جريانسازيها مقابله کند و افکار عمومي را به سود آقاي روحاني جهتدهي کند. به نظر من اصولگرايان در دور اول انتخابات روي يک گزينه اجماع نخواهند کرد و با گزينههاي متعدد و با پايگاههاي اجتماعي متفاوت در انتخابات حضور پيدا خواهند کرد. اصولگرايان به دنبال اين هستند که در بين آراي انتخاباتي کثرت ايجاد کنند تا آراي انتخاباتي شکسته شود و انتخابات به دور دوم کشيده شود. در نتيجه در دور دوم انتخابات همگي روي يک گزينه واحد اجماع ميکنند و تلاش ميکنند آقاي روحاني را خانهنشين کنند. اصولگرايان به اين مساله آگاهي دارند که در انتخابات رياستجمهوري سال۹۲ آقاي روحاني تنها با درصد آراي خفيفي موفق شد در دور اول انتخابات به پيروزي دست پيدا کند و در نتيجه اصولگرايان در انتخابات ۹۶ تمام تمرکز خود را روي همان چند درصد خواهد گذاشت تا اين چند درصد را از آن خود کند.
اگر اصولگرايان در دور اول انتخابات با تعدد کانديدا حضور پيدا کنند و تلاش کنند که انتخابات را به دور دوم بکشانند اصلاحطلبان چه واکنشي نشان خواهند داد؟آيا اصلاحطلبان نيز در کنار آقاي روحاني گزينهاي معرفي ميکنند؟
برخي از دوستان اصلاحطلب عنوان ميکنند که تنها گزينه اصلاحطلبان در انتخابات آقاي روحاني است و به هيچ عنوان به صلاح نيست در کنار ايشان گزينه ديگري در انتخابات حضور داشته باشد. اين دوستان هيچ گونه تمهيدي براي شرايط ديگر انتخابات نميانديشند و تنها به دنبال اين هستند که با کارت آقاي روحاني در انتخابات بازي کنند. اين در حالي است که انتخابات نيازمند دورانديشي و در نظر گرفتن هر شرايطي است و هر جريان سياسي بايد کارتهاي متعددي براي بازي هوشمندانه در انتخابات در اختيار داشته باشد. اصلاحطلبان بايد کارتهاي متعددي در انتخابات۹۶ در اختيار داشته باشند و در زمان لازم از آن استفاده کنند. اينکه اصلاحطلبان چه زماني از کارتهاي خود استفاده ميکند نيز داراي اهميت است. ممکن است کارکرد يک کارت براي دوران قبل از انتخابات باشد و از سوي ديگر يک کارت ممکن است در زمان انتخابات يا در دور دوم کارکرد داشته باشد. با اين وجود به نظر ميرسد اصلاحطلبان در حال بررسي شرايط هستند که در انتخابات ۹۶با کدام استراتژي در انتخابات حضور پيدا کنند.
چه کساني قصد دارند با توقف در آقاي روحاني از گفتمان اصلاحات عبور کنند؟ عبور از گفتمان اصلاحات چه پيامدهايي به همراه خواهد داشت؟
در اين زمينه من يک مثال ميزنم. شما يک گروه سوسياليستي را در نظر بگيريد که در يک انتخابات قصد دارد از يک کانديداي سوسيال دموکرات حمايت کند. اين مساله به اين معناست که کانديداي سوسيالدموکرات در برخي مسائل با شما اشتراک نظر دارد و در برخي مسائل نيز اختلافاتي وجود دارد. در چنين شرايطي گروه سوساليست بايد اين شرايط را در نظر داشته باشد که به صورت طبيعي از رفتار و اقدامات آينده کانديدايي که از آن حمايت کرده مصونيت ندارد و در آن شريک است. هنگامي که يک گروه سياسي هويت خود را به قول گرامشي در يک «بلوک تاريخي» قرار ميدهد و هويت خود را با آن ممزوج ميکند به صورت ناخودآگاه از اقدامات منفي و مثبت آن مصونيت ندارد و شريک است. در شرايط کنوني اين اتفاق براي جريان اصلاحات رخ داده است. جريان اصلاحات در يک مقطع تاريخي همه داراييها و سرمايههاي نمادين، جنبشي، فرهنگي، اجتماعي و سياسي خود را براي حمايت از يک گفتمان ديگر به ميدان آورده است. اين در حالي است که در برخي مسائل با آن گفتمان اشتراک نظر دارد و در برخي مسائل ندارد و راهشان از هم جدا ميشود. بدون شک گفتمان اعتدال «کپي» و«پيست» جريان اصلاحات نيست. اگر گفتمان اعتدال نتواند به مطالبات عمومي جامعه عمل کند بدون شک در بين هواداران جريان اصلاحات ترديد به وجود خواهد آمد. جريان اصلاحات نخبه ساز، سياست ساز، جريان ساز، جنبشساز، مکتب و نظريهساز و افکار عموميساز است. به همين دليل بايد مراقب سرمايههاي خود باشد که وقتي وارد بازي ميشود چه ميزان از داراييها خود را روي ميز قرار داده است. در برخي مقاطع تاريخي نياز است که جريان اصلاحات اندکي از سرمايه خود را به ميدان بياورد و در مقابل در برخي مقاطع تاريخي نياز است که همه سرمايه خود را به ميدان بياورد. جريان اصلاحات بايد با توجه به کارتهايي که در اختيار دارد وشرايطي که ميتواند با اين کارتها بازي کند سرمايههاي خود را به ميدان بياورد تا در پشت سر خود ويرانههايي را در افکار عمومي مشاهده نکند و هواداران خود را سرخورده نکند.
در آستانه انتخابات رياستجمهوري به صورت طبيعي دولت و جريان اصلاحات به هم نزديک خواهند شد. با اين وجود پس از انتخابات و در شرايطي که آقاي روحاني به رياستجمهوري دست پيدا کند ايشان با فراغبال بيشتري برنامههاي خود را دنبال خواهند کرد. چه تضميني وجود دارد که رابطه اصلاحطلبان و آقاي روحاني پس از انتخابات رياستجمهوري و در حالي که ايشان ديگر به حمايت اصلاحطلبان نياز ندارد همچنان به صورت دو طرفه باقي بماند و ايشان گردش به راست که خاستگاه سياسي ايشان است نداشته باشد؟
از نظر عقلايي و تحليلي اين مساله امکان پذير است. اين در حالي است که پس از پايان انتخابات رياستجمهوري نياز دولت به جريان اصلاحات نيز کمتر ميشود و همين مساله احتمال تغيير را بيشتر ميکند. با اين وجود در شرايط کنوني اصلاحطلبان با بازيگران سياسي مواجه هستند که به آداب بازي جوانمردانه آگاهي دارند و به اخلاقمداري در سياست اعتقاد دارند. با اين وجود جريان اصلاحات بايد در آستانه انتخابات به اين مساله توجه داشته باشد که چه ترکيبي از گروههاي سياسي در حال شکلگيري است و وزن نيروهاي سياسي در اين ترکيب به چه صورت است. از سوي ديگر بايد به اين نکته توجه کرد که نيروهاي سياسي چند کارت بازي در اختيار دارند و چند کارت روي ميز بازي قرار ميدهند تا هم افزايي سياسي شکل بگيرد. جريان اصلاحات بايد پيشبيني اين شرايط را انجام بدهد که با توجه به کارتهايي که روي ميز بازي قرار داده در آينده چه سهمي از پازل قدرت خواهد داشت. متاسفانه برخي از اصلاحطلبان نقش پطرس فداکار را براي دولت بازي و عنوان ميکنند ما تنها براي فداکاري در صحنه حاضر شديم و به دنبال سهم خواهي نيستيم. البته منظور من از سهم خواهي حضور افراد و شخصيتها در مناصب دولتي و قدرت نيست. جريان اصلاحات به هيچ عنوان حاضر نيست براي رسيدن به قدرت و حضور در مناصب دولتي به هر حشيشي متوسل شود. منظور من سهم گفتمان و جريان اصلاحات در قدرت آينده کشور است. جريان اصلاحات«پطرس فداکار» آقاي روحاني نيست که همه سرمايههاي خود را براي حمايت از ايشان به ميدان بياورد، اما سهم اندکي از قدرت آينده کشور داشته باشد يا اينکه اصلا سهمي به آن تعلق نگيرد. قرار نيست جريان اصلاحات خود را خم کند تا آقاي روحاني روي دوش آن قرار بگيرد و وارد پاستور شود و بعد دو طرف با هم خداحافظي کنند و ارتباط خود را قطع کنند. به همين دليل چشمانداز همکاري جريان اصلاحات و آقاي روحاني بايد معطوف به آيندهاي بهتر و لطيفتر براي جامعه باشد.
با کانال تلگرامي «آخرين خبر» همراه شويد