ابتکار/ « کام ايران از ناکامي هاي ترامپ » عنوان سرمقاله روزنامه ابتکار نوشته مهران کرمي است که ميتوانيد آن را در ادامه بخوانيد:
تصور بسياري از کارشناسان بر اين بود که دونالد ترامپ در راه پيشبرد سياست هاي متفاوت خود راه دشواري در پيش دارد ولي احتمالا کمتر کسي تصور مي کرد که تنها در چند هفته دامنه تغييرات به آشفتگي عميق در ارکان تصميمگيري کاخ سفيد منجر شود.
پس از ناکامي حقوقي دونالد ترامپ رئيس جمهوري در ماجراي ممنوعيت ورود اتباع هفت کشور مسلمان به خاک امريکا، که دستور اجرايي رئيس جمهور را بي اثر کرد، کنارهگيري مشاور امنيت ملي ترامپ دومين شوک بزرگ را به تيم او وارد کرد. شايد کساني باشند که گمان کنند دولت ايالات متحده با تنش هاي بي سابقه اي که در هفته هاي اول زمامداري يک رئيس جمهوري پيش آمده در مسير سراشيبي قرار گرفته است. هر چند براي قضاوت در باره چگونگي ادامه کار ترامپ هنوز زود است ولي قطع به يقين اين امر نشان از پرسنگلاخ بودن راه افراط گرايي در سياست خارجي اين کشور دارد و نشان مي دهد در کشوري که ساختارهاي قدرت و تصميمگيري قدمت ديرين دارد، تغييرات راديکال با مقاومت جدي مواجه مي شود و شايد سرانجام راه به جايي نبرد. چنانکه در همين مدت رئيس جمهور امريکا ناگزير به عقبنشيني از برخي سياستهايش شد؛ برگشتن به سياست پذيرش چين واحد، انصراف از انتقال سفارت امريکا از تلآويو به بيتالمقدس و پذيرش ضمني برجام از جمله اين عقبنشينيهاست.
وادار کردن دولت امريکا به عقبنشيني از برخي سياستهايش در برابر ايران نيز از اين امر مستثنا نيست اما هوشمندي دستگاه سياست خارجي کشور و لزوم هماهنگي ديگر دستگاهها اعم از امنيتي و نظامي تا برخي تريبونهاي رسمي و غير رسمي با وزارت خارجه و پرهيز از اقداماتي که طرف مقابل از آن تلقي تحريک آميز بودن
مي کند از اسباب و لوازم کاميابي ايران در برخورد با اين کشور است. درک اين ضرورت در دو نکته کليدي ولي متناقض ريشه دارد که اولا تناقض دروني در برنامهها و عملکرد تيم دونالد ترامپ مانع از آن است که به اين زودي اجماعي براي پيشبرد شعارهاي انتخاباتي ترامپ حاصل شود و اجماع بر روي چگونگي برخورد با پرونده ايران در کاخ سفيد هم از اين اصل پيروي مي کند. نکته دوم اين که بر خلاف ديگر پروندهها همچون رابطه با روسيه، چين، موضوع اعراب و اسرائيل يا رابطه با اتحاديه اروپايي که اختلاف سياسي ميان دو حزب يا در درون حزب حاکم جمهوريخواه بسيار شديد است، نهادها و احزاب تصميمگير و اتاقهاي فکر آنها در باره ايران اختلاف چنداني ندارند و زمينه اجماع در باره ايران در تيم سياست خارجي امريکا وجود دارد. از اين رو ايران به جاي آنکه در مسايل مورد اختلاف با امريکا بخواهد واکنشي عمل کند و اجماع مخالفان خود را بر دشمن مشترک تسهيل کند بهتر است اجازه دهد تا اختلافات فرسايشي در کاخ سفيد پرونده ايران را به طور طبيعي از اولويت خارج کند. بي گمان با تداوم مشکلات کنوني و بحرانهاي پيدر پي در کاخ سفيد و حلقه نزديکان رئيس جمهوري جنجالي امريکا، موضوع رويارويي با ايران ميتواند دستخوش فراموشي شود. در اين حالت خواست برخي دشمنان بدخواهان منطقهاي ايران نيز به خواست خود براي ايجا تقابل ميان ايران و امريکا نخواهند رسيد.
با کانال تلگرامي «آخرين خبر» همراه شويد