نماد آخرین خبر
  1. برگزیده
تحلیل ها

اشپیگل: خرید آلاسکا از روسیه؛ شیرین‌ترین معامله تاریخ آمریکا

منبع
تاريخ ايراني
بروزرسانی
اشپیگل: خرید آلاسکا از روسیه؛ شیرین‌ترین معامله تاریخ آمریکا
تاريخ ايراني/ متن پيش رو در تاريخ ايراني منتشر شده و انتشار آن به معني تاييد تمام يا بخشي از آن نيست دو شليک پي در پي به نشانه خوش‌آمد‌گويي در روز ۱۸ اکتبر ۱۸۶۷، سکوت را در بندر سيتکا شکست. يکصد سرباز روس و ۲۵۰ سرباز آمريکايي شانه به شانه يکديگر در برابر کاخ فرمانداري صف کشيده بودند. هنگامي که پرچم روسيه پايين کشيده مي‌شد در ميانه راه به ميله پرچم گير کرد. به همين خاطر يک سرباز روس براي آزاد کردن پرچم خود را از ميله بالا کشيد. سرباز پرچم را آزاد کرد اما در همان لحظه باد شديدي وزيد و پرچم روسيه را مستقيما به سوي سرنيزه‌هاي سربازان روسيه انداخت. نفس در سينه حاضران حبس شد و پرنسس «ماريا ماکسوتووا»، همسر آخرين فرماندار روس آلاسکا تقريبا غش کرد؛ زيرا از نظر افراد حاضر، اين مسئله مي‌توانست نشانه‌اي از يک طالع نحس باشد. بار ديگر دو شليک پي در پي خوش‌آمد، اما اين بار پرچم ايالات متحده آمريکا بدون هرگونه مشکلي بالا رفت و به اهتزاز درآمد. ناخدا آلکسي الکسيويچ با عجله تشريفات رسمي را بجا آورده و اين جمله را خطاب به همتاي آمريکايي خود گفت: «ژنرال روسو، با اجازه اعليحضرت تزار روسيه، مالکيت قلمرو آلاسکا را به ايالات متحده انتقال مي‌دهم.» ژنرال لاول روسو نيز متقابلا از وي تشکر کرد و به اين ترتيب قلمرو پهناور آلاسکا به صورت رسمي به مالکيت ايالات متحده آمريکا درآمد. نزديک به شش ماه پيش از آن روز، يعني در ۳۰ مارس ۱۸۶۷ بود که نمايندگان دو کشور روسيه و آمريکا امضاي خود را پاي سندي گذاشتند که فروش آلاسکا از سوي روسيه به ايالات متحده آمريکا را تصديق و تاييد مي‌کرد. پس از جنگ بسيار گران و پرهزينه کريمه بود که بودجه روسيه به شدت دچار کسري شد و به همين خاطر تزار الکساندر دوم نياز مبرمي به پول داشت. آمريکايي‌ها در مجموع ۷.۲ ميليون دلار بابت ايالت ۱.۵ ميليون متر مربعي آلاسکا به روس‌ها پرداختند و به عبارت ديگر هر متر مربع از اين ايالت براي آمريکا فقط و فقط ۴.۷۴ دلار آب خورد. با اين حال حداقل در آن زمان کمتر آمريکايي فکر مي‌کرد که اين معامله ارزشش را داشته باشد؛ زيرا آن‌ها به درستي مي‌دانستند که آن «سکوت يخ‌زده» يا «کنام خرس‌ها» منطقه‌اي بسيار دورافتاده است که نمي‌توان به راحتي از قلمرو آن محافظت و دفاع کرد. افزون بر آن جمعيت اين منطقه تنها از مردم بومي تشکيل مي‌شد و آمريکايي‌ها از مردم بومي خاطره خوشي نداشتند. امروز يعني ۱۵۰ سال بعد از آغاز مالکيت رسمي آمريکا بر آلاسکا، مدت‌هاست که اشتباه مخالفان آن معامله و همين‌طور ارزش‌هاي مادي ويژه آلاسکا بر همه ثابت شده است. براي درک اين مسئله کافي است بدانيم که رفاه امروز ايالات متحده تا اندازه زيادي مرهون منابع زيرزميني آلاسکا است. در نقطه مقابل اما روس‌ها گاهگاه از آن معامله اظهار پشيماني مي‌کنند. در سال ۲۰۱۶ تابلويي در شبه‌جزيره کريمه نصب شد که اين جمله را بر خود داشت: «ما کريمه را پس گرفتيم، شما هم بايد آلاسکا را پس بگيريد.» جالب آنکه خواست بازپس‌گيري آلاسکا از آمريکا در ترانه‌هاي گروه‌هاي رپ طرفدار پرزيدنت پوتين نيز جايگاه خاصي دارد؛ اما همه اين تلاش‌ها بيهوده است زيرا سرزميني که از نظر روس‌ها مقر شواليه‌ها و قهرمانان بوده، سال‌ها پيش به مالکيت آمريکا درآمده و دولت وقت روسيه بر آن صحه گذاشته است. اما بر خلاف ادعاهاي روس‌ها سرزمين آلاسکا هرگز جايگاه شواليه‌ها نبوده و تا قبل از سال ۱۷۳۲ حتي يک کاشف يا مهاجم نيز به اين سرزمين قدم نگذاشته است. در سال ۱۷۴۱ بود که تزار روسيه به دو دريانورد دانمارکي به نام‌هاي ويتوس برينگ و آلکسي چيريکف ماموريت داد که اين سرزمين يخي را سر و سامان دهند و البته در همان زمان شمار زيادي از اتباع روسيه به اين سرزمين رفته و با کمک افراد محلي پوست و دندان نهنگ صادر مي‌کردند و از محل درآمدهاي آن روسيه نيز منتفع مي‌شد. بدين ترتيب بود که اين کلوني روس - آمريکايي و منطقه مسکوني نووارک هانگلسک يا همان «سيتکا»ي امروز که در سال ۱۸۰۴ تاسيس شد، به يکي از مراکز مهم تجاري بدل گرديد. در اين منطقه علاوه بر استخوان و چربي و پوست نهنگ، پارچه‌هاي چيني و چاي نيز خريد و فروش مي‌شد و جالب آنکه يخ مصرفي ايالت‌هاي جنوبي و گرم آمريکا هم (تا قبل از اختراع يخچال) از همين منطقه تامين مي‌گرديد. رفته رفته جمعيت اين منطقه افزايش يافت و اين افزايش به ويژه پس از کشف معادن ذغال سنگ رو به فزوني گذاشت و بدين ترتيب بود که معادن و کارخانه‌ها روز به روز بيشتر شد و کلوني روس - آمريکايي روز به روز رونق بيشتري گرفت. کنترل اقتصاد آن منطقه در اختيار شرکت تجاري روسي - آمريکايي (RAC) به رهبري الکساندر بارانف بود و اين شرکت بيش از هزار درصد سود را در سابقه خود ثبت کرد. پس از بازنشستگي بارانف جانشين وي يعني لودويگ فون هاگه مايستر با کمک همکاران نزديک و گروهي از نظاميان به توسعه شرکت پرداخت؛ اما چيزي نگذشت که دستمزد کارکنان اين شرکت کاهش يافت و درآمدهاي آن روند نزولي به خود گرفت. ظاهرا همکاري با افراد محلي چندان نتيجه خوبي نداشت و در نهايت به غارت منابع زميني و حيواني منطقه منجر گرديد و هنگامي که تزار الکساندر دوم در سال ۱۸۶۶ ورشکست شد، همه مي‌دانستند که آن کلوني نيز از نظر تجاري به پايان کار خود نزديک مي‌شود. افزون بر آن طولاني بودن مسيرهاي صادراتي نيز همان سود اندک را مي‌بلعيد و شخص تزار هر لحظه بيم آن را داشت که نيروهاي بريتانيا از خاک کشور همسايه يعني کانادا به نيروهاي روسيه حمله ببرند و در اين حالت روس‌ها طعمه‌اي سهل‌الوصول براي بريتانيايي‌ها بودند. به همين خاطر روابط با همسايه جنوبي يعني ايالات متحده بهبود يافت و مدتي بعد تزار سفير خود يعني ادوارد فون اشتوکل را براي مذاکرات در مورد فروش آلاسکا نزد ويليام اچ. سوارد، وزير خارجه وقت آمريکا اعزام کرد. روز ۳۰ مارس ۱۸۶۷ راس ساعت چهار صبح بود که قرارداد فروش آلاسکا پس از يک نشست طولاني به امضاي طرفين رسيد. پس از تصويب قرارداد در مجلس سنا در نهم آوريل همان سال و واگذاري رسمي در اکتبر ۱۸۶۷، باز هم چند ماهي طول کشيد که مجلس نمايندگان آمريکا با رقم پرداختي به روسيه يعني با همان ۷.۲ ميليون دلار موافقت کنند. با اين حال مطبوعات و افکار عمومي آمريکا از به اصطلاح اين معامله‌اي که توسط سوارد انجام گرفته بود چندان راضي نبودند. آن‌ها بر اين عقيده بودند که سوارد در قبال دلارهاي باارزش آمريکا سرزمين پهناوري را خريده که به غير از يخ چيز ديگري ندارد و نمي‌توان آن را اداره کرد. در آن زمان تجارت خز نيز از رونق افتاده بود. در همان حال شايعاتي مبني بر وجود معادن طلا در آلاسکا دهان به دهان مي‌چرخيد اما چه کسي مي‌توانست باور کند که در آن سرزمين يخي طلا وجود دارد؟ روزنامه «نيويورک ورلد» در شماره روز اول آوريل ۱۸۶۷ خود تيتر زد: «روسيه يک پرتقال گنديده به ما فروخته است.» از نظر آمريکايي‌ها، آلاسکا سرزميني بسيار دورافتاده، يخ‌زده و کاملا لم‌يزرع بود و هيچ کس حاضر نبود که در اين سرزمين اقامت کند؛ اما هنگامي که اولين طلاها در آلاسکا يافت شد، اين وضعيت نيز کاملا تغيير کرد. شمار بالايي از آمريکايي‌هاي خسته از بحران اقتصادي در سال ۱۸۶۹ به اصطلاح بوي طلاهاي کلوندايک را حس کرده و بلافاصله دچار تب طلا شده و از طريق شمال خود را به آلاسکا و کانادا رساندند تا شايد سهمي از طلاي اين سرزمين‌ها را از آن خود کنند و بدين ترتيب سي سال پس از آن معامله پر حرف و حديث بود که آلاسکا بيش از آن پولي که به روسيه پرداخته شد، نصيب آمريکايي‌ها کرد. پس از کشف و استخراج طلا بود که دپارتمان آلاسکا تاسيس شد و دولت محلي آن شکل گرفت و در سال ۱۹۱۲ يک کرسي از کنگره به نماينده اين حوزه تعلق گرفت. در سال ۱۹۴۶ آلاسکا رسما به عنوان بخشي از خاک ايالات متحده آمريکا پذيرفته شد و تازه سيزده سال بعد يعني در سوم ژانويه ۱۹۵۹ اين بزرگترين درون‌بوم جهان به عنوان چهل و نهمين ايالت آمريکا به رسميت شناخته شد. کوتاه ‌زماني پس از آن بود که اين ايالت جديد بر ارزش خود بيش از پيش افزود. در روز ۱۸ فوريه ۱۹۶۸ تلاش‌ها نتيجه داد و بالاخره اولين چاه نفت آلاسکا در خليج پرادهو به ثبت رسيد. ذخاير نفت اين ايالت ۲۵ ميليارد بشکه تخمين زده مي‌شود و از اين نظر بزرگترين حوزه نفتي در آمريکاي شمالي و يکي از بزرگترين بيست حوزه نفتي جهان به شمار مي‌آيد. اين طلاي سياه بود که موج جديد ماجراجويان را راهي آلاسکا کرد و صد البته خزانه‌هاي آمريکا را نيز از طلا و پول لبريز کرد؛ اما اين بار بر خلاف دوران تب طلا که منجر به آسيب‌هاي جدي به محيط‌زيست و مرگ بسياري از مردم بومي شده بود، هرگونه فعاليت بر روي منابع آلاسکا تحت شرايطي خاص و معين انجام مي‌گرفت. بر اين اساس فعاليت‌هاي تجاري در اين ايالت نبايد منجر به از بين رفتن منابع ماهي قزل‌آلا و امثالهم بشود و دولت‌هاي واشنگتن از سال‌هاي دهه هفتاد همواره اين شروط را سخت‌تر کرده‌اند. اين قوانين جديد به اندازه‌اي سختگيرانه است که گاه عمليات احداث لوله انتقال نفت تنها به اين خاطر که شايد خواب زمستاني يک خرس را مختل کند تعطيل مي‌شود. کار و فعاليت در بسياري از بخش‌هاي اين ايالت مقررات سختگيرانه و ويژه‌اي دارد و لوله‌هاي نفتي در منطقه مهاجرخيز کاريبوس حتما بايد از زير زمين عبور کنند. هزينه احداث نزديک به ۱۳۰۰ کيلومتر خط لوله نفتي از ۹۰۰ ميليون دلار در آغاز کار به رقم عجيب هشت ميليارد دلار رسيده است؛ اما اهميت اين خط لوله طولاني از نظر فني با عمليات قطار بين قاره‌اي و سفر به ماه تقريبا برابري مي‌کند. افرادي که در تاسيسات اين خط لوله کار مي‌کردند هر لحظه بايد خطر انجماد در سرماي زير چهل درجه را به جان مي‌خريدند و در قبال اين کار دستمزدي ناچيز دريافت مي‌کردند. پس از آنکه ذخاير نفتي آلاسکا در سال‌هاي اخير به شدت رو به کاهش گذاشت، شرکت نفتي اسپانيايي رپسول در آغاز مارس ۲۰۱۷ يک منبع عظيم ۱.۲ ميليارد بشکه‌اي کشف کرد؛ اما باراک اوباما رئيس‌جمهور پيشين آمريکا به دلايل زيست‌محيطي پروژه احداث خط لوله در اين شمالي‌ترين ايالت را متوقف کرد. اما اينک جانشين اوباما يعني پرزيدنت دونالد ترامپ شديدا به نفع استفاده از نفت به عنوان منبع انرژي تبليغ مي‌کند. ترامپ بر اين باور است که آن ايالتي که روزگاري به قيمت اندک ۷.۲ ميليون دلار خريده شد بايد باز هم سودي سرشار نصيب آمريکا کند، حتي اگر اين کار به قيمت آسيب به محيط‌زيست تمام شود. *ياسمين لورشنر ترجمه محمدعلي فيروزآبادي با کانال تلگرامي «آخرين خبر» همراه شويد