مشرق/
متن پيش رو در مشرق منتشر شده و انتشار آن به معني تاييد تمام يا بخشي از آن نيست.
مقدمات عمليات نظامي ارتش سوريه و متحدانش در شهر ادلب از مسيرحومه حلب و حماه، از اواخر نوامبر سال گذشته ميلادي آغاز شد. اين عمليات از سه محور متفاوت شکل گرفت تا بتواند گروههاي مسلح داخل اين استان را که دچار اختلافات داخلي نيز هستند، متفرق کنند. محور اول از جبهه خناصر واقع در حومه جنوبي حلب شکل گرفت. محور دوم از منطقه اثريا و الشاکوسيه واقع در جنوب خناصر بود و سومين محور نيز از مواضع ارتش در حومه شمال شرقي حلب تشکيل شد.
روند عمليات ادلب
طي ماه گذشته پيشرويهايي از جبهه خناصر و حومه شمال شرقي حلب به سمت ادلب صورت گرفت و روستاها و مناطق در حومه جنوب شرقي ادلب تحت کنترل نيروهاي ارتش سوريه درآمد. اين پيشروي ها تاثيرات قابل ملاحظهاي در ابعاد تبليغاتي و نظامي و رواني داشت و نشان داد که ادلب خط قرمزي در برابر ارتش سوريه و متحدانش به شمار نميرود. اين پيروزي ها همچنين باعث بروز خسارت هاي گسترده در ميان عناصر مسلح شد و روحيه آنان را متزلزل کرد، به گونه اي که نوارهاي صوتي آنها براي کمک طلبي از جريان هاي ديگر يا متهم کردن يکديگر به خيانت نيز منتشر شد.
جبهه النصره نيز براي بالا بردن روحيه نظاميان خود تصويري از ابو محمد الجولاني منتشر کرده و گفتند که اين تصوير مربوط به نشست فوق العاده شوراي نظامي هيئت تحريري الشام در رابطه با تحولات ادلب است، البته در اين تصوير نيز عمق نگراني و شکست و يأس از چهره الجولاني مشخص است.
نکته قابل توجه ديگر اينکه نيروهاي ارتش سوريه و متحدانش در حال حاضر در جنوب شرق شهر الحاضر واقع در حومه جنوبي حلب مستقر هستند که از فرودگاه ابو الظهور تنها ۱۸ کيلومتر فاصله دارد و در صورت موفقيت نيروهاي پيشرو در جبهه سنجار به سمت اين نيروها ميتوان گفت که ارتش سوريه و متحدانش منطقه اي به مساحت ۳ هزار کيلومتر مربع را از جنوب حلب واقع در منطقه بنان تا حومه حماه در محور الشاکوسيه تحت محاصره خود خواهند گرفت.
مهمترين مراحل عمليات در ادلب بعد از تسلط عناصر مسلح:
۲۳ مارس ۲۰۱۵: گروه تروريستي جيش الفتح اعلام کرد که عمليات خود براي تسلط بر ادلب را آغاز کرده است. جيش الفتح ۵ روز بعد اعلام کرد که کنترل کامل اين شهرها در اختيار گرفته است. ادلب دومين مرکز استان بعد از الرقه بود که از کنترل ارتش سوريه خارج شد.
۹ سپتامبر ۲۰۱۵: گروه تروريستي جيش الفتح کنترل کامل استان ادلب به همراه حومه آن را در دست گرفت و فرودگاه نظامي ابو الظهور به عنوان آخرين مرکز استقرار ارتش سوريه در اين استان را نيز اشغال کرد.
پايان سال ۲۰۱۵: گروه تروريستي جيش الفتح با وجود تسلط بر استان ادلب در نتيجه اختلافات داخلي و اعلام جدايي برخي گروههاي تشکيل دهنده اين جريان از هم فرو پاشيد و هيئت تحرير الشام تشکيلاتي را براي مديريت غيرنظامي شهر و پايان دادن به مديريت جيش الفتح در آن اعلام کرد. در ادامه اين درگيري ها، هيئت تحرير الشام (جبهه النصره سابق) کنترل گذرگاه مرزي باب الهوي در مرز ترکيه و مناطق اطراف آن را بعد از درگيري با جنبش احرار الشام در اختيار گرفت.
۱۵ سپتامبر ۲۰۱۷: دولتهاي حاضر در روند مذاکرات آستانه شامل روسيه و ايران و ترکيه اعلام کردند که به توافقي براي ايجاد منطقه کاهش تنش در استان ادلب دست پيدا کرده اند. اين توافق در ششمين دور مذاکرات در خصوص بحران سوريه به دست آمد.
۱۷ سپتامبر ۲۰۱۷: بعد از توافق آستانه، ترکيه حضور نظامي خود در نزديکي مرزهاي سوريه را تقويت و اعلام کرد که کاروان نظامي متشکل از ۸۰ نفر بر زرهي وابسته به ارتش ترکيه را به مرزهاي سوريه ارسال کرده است.
۷ اکتبر ۲۰۱۷: رجب طيب اردوغان رئيس جمهور ترکيه اعلام کرد که استان ادلب شاهد عمليات جديد ارتش آزاد با حمايت ارتش ترکيه خواهد بود. وي توضيح داد که ارتش ترکيه بدون عبور از مرزها و ورود به خاک سوريه از اين عمليات حمايت خواهد کرد. جبهه النصره اين عمليات را محکوم کرده و اعلام کرد که عمليات مذکور براي آنها تفريح نخواهد بود. با اين وجود ارتش ترکيه بعدها نيروهاي خود را وارد خاک سوريه کرد.
اهميت و پيچيدگي هاي عمليات ادلب
جنگ ادلب همچنان در مراحل مقدماتي خود قرار دارد، اين جنگ علاوه بر ابعاد نظامي، در ابعاد سياسي و ديپلماتيک نيز داراي پيچيدگي هاي ويژه و بي سابقهاي است. با وجود اينکه انسجامي ميان گروههاي مسلح مسلط بر شهر وجود ندارد و آنها دچار اختلاف نظر و درگيري شده اند، اما حضور و ملاحظات مستقيم ترکيه و آثار مشخص و غير مشخص پيروزي هاي محور مقاومت بعلاوه ماهيت نقش و نفوذ روسيه بر ابعاد اين پيچيدگي افزوده است.
از سوي ديگر استان ادلب تنها استاني است که تا مدتي پيش ( به استثناي فوعه و کفرياي محاصره شده) از حضور نظامي سوريه کاملا خالي بود.
علاوه بر اينها در اين درگيري نيز مانند تحولات مربوط به منطقه ديرالزور ميتوان نقش و تاثير گذاري آمريکا براي جلوگيري از سقوط و شکست تروريستها را لمس کرد. آمريکا نميتواند بدون هيچ دستاوردي از تحولات ميداني سوريه خارج شود و تاثيرگذاري خود در روند تحولات را از دست بدهد. علاوه بر اين که در منطقه ادلب هيچ نيروي وابسته به خود نظير نيروهاي دموکراتيک کرد در اختيار ندارد تا بتواند براي پيشبرد اهداف خود از آنها استفاده کرده و نفوذ آينده آمريکا در اين مناطق را تضمين کنند.
البته به نظر مي رسد آمريکا تسليم اين فضا نشده است، به ويژه در شرايطي که نفوذ بالايي در ميان بسياري از گروه هاي مسلح تروريست دارد. آمريکا از موضوع جنگ ضد تروريسم به عنوان عاملي براي تاثيرگذاري خود در عرصه تحولات ميداني ادلب استفاده ميکند و در صورت لزوم ميتواند از نيروهاي کماندويي و هلي برن نيروهاي خود در جبهه مبارزات استفاده کند. با وجود تنش هاي ايجاد شده در مناسبات آمريکا و ترکيه، همچنان منافع مشترک باعث هماهنگي موجود بين آنکارا و واشنگتن در عرصه سوريه است. دو طرف همچنان از گروههاي مسلح مستقر در اين مناطق حمايت مي کنند. علاوه بر اين که نيروهاي تروريستي حاضر در چهارچوب عمليات سپر فرات نيز مورد حمايت آمريکا قرار دارند.
عوامل فروپاشي خطوط دفاعي تروريست ها در ادلب
از سوي ديگر گروه هاي مسلح تروريست خطوط دفاعي خود در برابر نفوذ ارتش سوريه را شکست خورده مي بينند و به همين علت دهها روستا و منطقه مسکوني در استان ادلب آزاد شده است. دامنه فروپاشي خطوط دفاعي تروريسيت ها باعث اتهام زني آنها به يکديگر به علت خيانت شده است. برخي عناصر تروريستي جبهه النصره (هيئت تحرير الشام) را مسئول تسليم کردن مواضع به ارتش سوريه در چارچوب معامله با دولت سوريه با حضور ترکيه مي دانند و برخي ديگر از گروه هاي تروريستي، النصره را مسئول اين شکست معرفي مي کند که با از بين بردن نيروها و سران مخالف خود در اين منطقه زمينه هاي کنترل ارتش سوريه بر آن را فراهم کرده است. اين در حالي است که جبهه النصره نيز گروههاي تروريستي ديگر را متهم به همدستي با کشورهاي غربي و منطقه اي و تلاش براي تضعيف آن مي کند.
البته بايد گفت که بهانه تراشي هاي تروريست ها مبني بر همدستي برخي از اين گروهها با دولت تنها براي توجيه شکست هاي آنها در برابر نيروهاي مقاومت است. گروه هاي تروريستي پيش از اين نيز در مناطق قلمون و بويژه النبک و قارة و يبرود با تمامي پتانسيل و عناصر خود وارد جنگ مشترک با دولت سوريه و متحدان آن شدند، اما در اين درگيريها شکست خوردند. در بابا عمرو و مناطق قديمي حمص نيز همين اتفاق افتاد.
عوامل شکست گروههاي مسلح در برابر ارتش سوريه و متحدانش را ميتوان در موارد زير برشمرد:
اول: حضور اکثريت ساکنان اين مناطق در اردوگاه مخالف با گروههاي تروريستي. به عنوان مثال چند ماه پيش در مناطق مختلف ادلب که تحت کنترل جبهه النصره قرار دارد، تظاهرات گسترده اي در مخالفت با اين گروه تروريستي و حمايت از دولت بشار اسد برگزار شده است. برخي ساکنان محلي نيز در جريان نفوذ ارتش سوريه به حومه جنوب شرقي ادلب ، عناصر مسلح را مجبور به تحويل سلاح هاي خود کردند. اين موضوع يکي از مهمترين عوامل پيروزي ارتش سوريه و شکست اين گروه هاي مسلح به شمار مي رود.
دوم: عامل دوم اين است که ارتش سوريه هنگامي که تصميم به آزادسازي منطقه اي ميگيرد، توانمنديهاي انساني و تجهيزات نظامي و توان آتش خود را براي آزادسازي اين منطقه به کار ميگيرد. حال فرقي نميکند که وسعت منطقه هدف و قدرت عناصر مسلح در اين منطقه تا چه اندازه باشد. مشابه اين مورد را در شهر بابا عمرو در سال ۲۰۱۲ و شهرهاي القصير و قلمون و حلب و استان ديرالزور و الرقه نيز مشاهده کرده ايم.
به هر روي امروز نوبت آزاد سازي ادلب است و به نظرنمي رسد تحرکات تروريستها و حاميان منطقهاي و بين المللي آنها بتواند در مسير اين آزادسازي مانعتراشي کند.تنها فاکتور مورد نياز در اين درگيريها صبر و زمان براي کاستن حد اکثري از قرباني شدن مردم بيگناه و غير نظاميان است، بويژه که گروه هاي مسلح و حاميان آنها حتي آمريکا بسياري از اهرم هاي فشار خود را از دست دادهاند و تاثيرگزاري چنداني در روند تحولات ندارند.
همراهان عزيز، آخرين خبر را بر روي بسترهاي زير دنبال کنيد:
آخرين خبر در ويسپي
http://wispi.me/channel/akharinkhabar
آخرين خبر در سروش
http://sapp.ir/akharinkhabar
آخرين خبر در گپ
https://gap.im/akharinkhabar
بازار