خبرآنلاين/
متن پيش رو در خبرآنلاين منتشر شده و انتشار آن به معني تاييد تمام يا بخشي از آن نيست
۲۱ و ۲۲ تير ۱۳۶۷، رزمندگان ايراني با دلاوري و جانفشاني، مانع عبور نيروهاي ارتش عراق از تنگه ابوقريب شدند؛ مقاومتي دو روزه که اگر نبود، شايد سرنوشت، پايان ديگري را براي جنگ هشتساله رقم ميزد.
مهدي درستي| تاريخ جنگ ايران و عراق زواياي پنهان زيادي دارد که هنوز و پس از گذشت 30 سال خيلي از آنها سر به مهر باقي مانده است؛ عملياتها، دلاوريها و مناطق بسياري که نامشان در تاريخ جنگ گم شده است و شايد هيچ يک از ما حتي جملهاي درباره آن نشنيده باشيم اما هريک از آنها حاکي از آن است که اگر دلاوري رزمندگان نبود، شايد تاريخ به شکل ديگري رقم ميخورد.
21 و 22 تير، يادآور يکي از همين دلاوريهاي غيرتمندانه است که اگر اين دلاوريها نبود، سرنوشت جنگ ديگر با قطعنامه گره نميخورد. امروز سالروز عمليات رزمندگان گردان عمار در منطقه دهلران و تنگه ابوقريب است؛ منطقهاي سوقالجيشي که در صورت تصرف آن عراق ميتوانست به راحتي در خاک ايران پيشروي کند.
در سالروز اين عمليات، فرصتي پيدا کرديم تا با علي صنعتي از رزمندگان حاضر در اين عمليات که آن زمان مسئول دسته بوده است، گفتوگو کنيم و از حال و هواي آن روزها مطلع شويم.
در نيمه دوم تير 1367، زمزمههاي تصويب قطعنامه در شوراي امنيت سازمان ملل در جبهه به گوش ميرسيد و رزمندگان آرام آرام در فکر بازگشت به شهرهايشان بودند، تا آنکه حمله دوباره عراق به خاک ايران، نيروهاي ايراني را وارد فاز تازهاي از جنگ کرد. علي صنعتي آن روزها را اينطور توصيف ميکند: «عراق درگير مسايل حاشيهاي مانند حضور سربازاني از مليتهاي ديگر بود و جو جهاني هم آنطور که بايد به سودش نبود، از تصويب قطعنامه در شوراي امنيت يک سال گذشته بود و نيروهاي بعثي براي رهايي از فشار، پس از مدتها از چندين نقطه ايران، از کردستان در شمال گرفته تا فاو در جنوب شروع به عمليات و بازپسگيري مناطقي کردند که در دست ما بود.»
او ميافزايد: «ما آن زمان بنيه دفاعي پاييني داشتيم، از نظر نيروي انساني وضعيتمان مناسب بود ولي از نظر تجهيزات دچار مشکل بوديم. در چنين شرايطي، عراق با تجهيزات نظامي کاملش حمله را از نقاط مختلف آغاز کرد که يکي از اين مناطق تنگه ابوقريب بود؛ تنگهاي سوقالجيشي که تصرف آن امکان دسترسي دشمن به دشت عباس و در ادامه شهرهاي اهواز، انديشمک، شوش و ... را ميداد.»
گردان عمار چگونه راهي تنگه ابوقريب شد
در آن روزها، گردان عمار که از آمادهترين نيروهاي ايراني بود و تازه از عمليات بازگشته بود، توسط فرماندهان وقت بدون درنگ راهي منطقه شد تا مقابل ارتش عراق بايستد. صنعتي در اين باره ميگويد: «فرماندهان وقت بعد از شروع عمليات عراقيها به نيروها اطلاع دادند، گردان عمار تنها گردان آماده نبرد که مشغول آمادهسازي براي اعزام به شلمچه بود، راهي تنگه شد. بچهها غروب آفتاب 21 تير به محل رسيدند، فرمانده گردان، سردار يزدي مسئولان دستهها را جمع کرد و شرايط را برايشان توضيح داد، ما اطلاعي از منطقه نداشتيم و بايد با احتياط به جلو ميرفتيم، قرار شد دو دسته براي کسب اطلاعات تا تنگه در کنار جاده حرکت کنند و ساير گروهها روي يالهاي چپ و راست پشت سرشان جلو بروند.»
او ادامه ميدهد: «عراق آنقدر همه چيز را براي خودش آسان گرفته بود و خيالش از بابت تصرف منطقه راحت بود که وقتي رسيديم متوجه شديم که تانکهايشان را با تريليهاي کفي مستقر کردهاند و حتي راننده براي تانکهايش ندارند و همانجا بود که نيروهاي ما پيشروي کردند و درگيري ما و نيروهاي بعثي آغاز شد. بد نيست بدانيد که تعداد نفربرهاي زرهي عراقيها با تعداد نفرات ما گروههايي که به خط زده بودند برابري ميکرد.»
مقاومت 18 ساعته برابر نيروهاي مجهز عراق
او دلاوريهاي رزمندگان را چنين توصيف ميکند: «تا صبح توانستيم بعثيها را زمينگير کنيم. ناچارا تعدادي از تانکهايشان را نتوانستند حرکت بدهند و همانجا ماند، حجم آتش به قدري زياد بود که شايد بالغ بر هر 10 ثانيه يک گلوگه شليک ميشد، تنها سلاح سنگين ما در منطقه يک دوشکا بود که در دهنه ايستاده بود و آتش را از نيروي بعثي برنميداشت و همچنين آرپيجيهاي بچهها در تنگه.»
صنعتي توضيح ميدهد: «نيروهاي عراق استقامت بچهها را ديدند و دريافتند اجازه بالا رفتن از يال را پيدا نميکنند تا بر منطقه مسلط شوند. منطقه جغرافياي خاصي دارد، بخش جلو يک دشت برهوت که به يک يال سنگلاخي ميرسد که امکان بالا رفتن از آن بسيار سخت است و پشت آن هم تنگه بود که يک دشت بسيار وسيع است. استقامت بچهها عاملي شد که نيروهاي عراقي با وجود آنکه با دو لشکر و سه تيپ زرهي وارد منطقه شده بودند، تصور کنند عقبه نيروهاي ايراني چهار لشکر آماده وجود دارد که نيروها را پشتيباني ميکند. به همين دليل ناچار به عقب نشيني شدند و حدود هشت تا 10 کيلومتر در خاک خود عقب رفتند.»
او صحبتهايش را چنين تکميل ميکند: «اين درگيري نزديک به 18 ساعت طول کشيد و سه چهار روز پس از آن هم قطعنامه پذيرفته شد. در اين عمليات گردان عمار حدود 57 شهيد داد که 9 تن از آنها به دليل تشنگي، بدون آنکه حتي تير و ترکشي خورده باشند جانشان را از دست دادند، حتي قمقمههايشان قطرهاي آب براي نوشيدن نداشت زيرا که همه را به مجروحان داده بودند.»
صنعتي از خودگذشتگي همرزمانش در گردان عمار را اينطور تشريح ميکند: «حاج آقاي کريمي مسئول تدارکات گردان بود که کلمنهاي يخ را چهارتا چهارتا به دوش ميگرفت و به بچهها ميرساند ولي وقتي به رزمندهها ميرسيد دير شده بود و بچهها شهيد شده بودند. سردار ناصر توحيدي هم خيلي از مجروحان را به عقب کشيد و چند تن در دشت باقي ماندند و بعثيها زنده به گورشان کردند و با تانک از رويشان عبور کردند.»
اوضاع نامناسب تجهيزات نظامي رزمندگان
او درباره وضعيت تجهيزات ايران و عراق توضيح ميدهد: «ما از نظر نفرات مشکلي نداشتيم، گردان عمار هميشه نيروهايش قديمي و با تجربه بودند و تنها گرداني به شمار ميآمد که هميشه 400 تا 500 نفر رزمنده داشت اما از نظر مهمات اوضاعمان مناسب نبود و تجهيزات سنگيني که نياز بود در اختيار نداشتيم. وقتي بچهها به خط زدند تنها مهماتمان فشنگهاي داخل خشابهايشان بود و ما حتي در مواقعي از تجهيزات عراقيها مانند گرينوف، فشنگ دوشکا و... استفاده ميکرديم.»
صنعتي در مقايسه تعداد نيروهاي ايران در مقايسه با عراق بيان ميکند: «لشکر عراق نسبت به ايران نفرات بيشتري داشت اما اين مقايسه درست نيست زيرا که همه آنها عراقي نبودند، بعد از عمليات فاو از ملتهاي مختلفي مانند سودان، اردن، مصر و... سرباز در تيپ و گردان عراقيها بودند که اسير شدند اما نيروهاي ايراني همه از يک ملت بودند و غيرت ايراني داشتند.»
اين رزمنده دفاع مقدس تاکيد ميکند: «در همين تنگه ابوقريب در آن گرماي غيرقابل تصور که آتش گلولهها هم به آن اضافه شده بود، بچهها گرسنه بودند و آب نداشتند که بنوشند و عطش داشتند ولي پا پس نگذاشتند و مدام باروحيهاي عالي باهم شوخي ميکردند و دشمن بعثي را از پا درآوردند.»
همراهان عزيز، آخرين خبر را بر روي بسترهاي زير دنبال کنيد:
آخرين خبر در سروش
http://sapp.ir/akharinkhabar
آخرين خبر در ايتا
https://eitaa.com/joinchat/88211456C878f9966e5
آخرين خبر در بله
https://bale.ai/invite/#/join/MTIwZmMyZT
آخرين خبر در گپ
https://gap.im/akharinkhabar
بازار