جمهوري اسلامي/ « شرق يا غرب؟ » عنوان يادداشت مدير مسئول روزنامه جمهوري اسلامي، مسيح مهاجري است که ميتوانيد آن را در ادامه بخوانيد:
بسمالله الرحمن الرحيم
مجادله درباره اينکه تقويت رابطه با شرق بهتر است يا غرب؟ هر چند مبحث کهنهايست و البته جواب کاملاً روشني هم دارد، ولي از آنجا که اين روزها در رسانهها و محافل سياسي کشور ما مطرح است پرداختن به آن شايد لازم باشد.
شرق و غرب، عناويني هستند که در ادبيات سياسي ايران، سياست معروف اعلام شده توسط امام خميني بنيانگذار نظام جمهوري اسلامي تحت عنوان «نه شرقي – نه غربي» را تداعي ميکنند. اگر معناي دقيق اين سياست راهبردي را هميشه به خاطر داشته باشيم، هرگز درباره پاسخ دادن به اين سوال که آيا شرق بهتر است يا غرب؟ دچار ابهام نخواهيم شد.
سياست «نه شرقي – نه غربي» هرگز به معناي نفي رابطه با شرق و غرب نبوده و اکنون و در آينده هم نبايد چنين معنائي از آن اراده شود. اين سياست راهبردي درصدد نفي سلطه غرب و شرق است ولي رابطه مستقل و متکي بر منافع ملي با بلوک شرق و بلوک غرب را نفي نميکند. آنچه در فهم اين سياست مهم است و بايد مورد توجه قرار گيرد اين است که هيچ کشوري بدون اينکه با ساير کشورها رابطه داشته باشد و با آنها تعامل کند، نميتواند مديريت شود. جهان امروز، يک مجموعه است که اجزاء آن نيازهاي مختلف همديگر را تامين ميکنند و ملتها از طريق تعامل با همديگر است که ميتوانند پويائي خود را حفظ کنند.
اعلام سياست «نه شرقي - نه غربي» توسط امام خميني در جريان انقلاب اسلامي و گنجانده شدن اين سياست در مجموعه اصول پايهاي سياست خارجي نظام جمهوري اسلامي به اين دليل بود که قبل از پيروزي انقلاب اسلامي، سياست خارجي ايران تابعي از تصميمات قدرتهاي خارجي بود. در ميان احزاب و جريانهاي سياسي مطرح در ايران دوران رژيم وابسته پهلوي و همينطور در ساير کشورهاي منطقه اصولاً اين تفکر غلط وجود داشت که هر حزبي بخواهد قدرت را دردست بگيرد بايد به يکي از دو بلوک شرق يا غرب وابسته باشد. در ايران قبل از انقلاب، حزب توده و ساير احزاب کمونيستي و مارکسيستي، راه به قدرت رسيدن را وابسته بودن به يکي از دو بلوک شرق و غرب و به عبارت روشنتر شوروي، چين و آمريکا ميدانستند. رژيم شاه، وابسته به آمريکا و انگليس بود و جريانهاي سياسي چپ موجود در کشور معتقد بودند براي خارج ساختن قدرت از دست او بايد به چين يا شوروي وابسته شوند. در کشورهائي مثل عراق، مصر، يمن، افغانستان، سوريه و... نيز همين تفکر به فعليت رسيده بود. دو قدرت برتر شرقي و غربي نيز براي باز کردن راه نفوذ در کشورهاي منطقه، با همديگر رقابت ميکردندو از هيچ اقدامي براي تحقق اين هدف دريغ نداشتند.
اعلام سياست «نه شرقي – نه غربي» توسط امام خميني، کشيدن خط بطلان براين تفکر انحرافي بود، تفکري که عملاً وابستگي کشورها و ملتها به بيگانگان را امضاء ميکرد و نافي استقلال حکومتها بود. امام خميني با اين اقدام استراتژيک، به ملتها پيام دادند که بايد روي پاي خود بايستند و به هيچيک از قدرتها وابسته نباشند، زيرا شرق و غرب هرگز خواهان سعادت و استقلال ملتها نيستند و همواره درصورتي ميتوانند استقلال و آزادي و منافع ملي خود را حفظ کنند که به هيچيک از قدرتهاي سلطهگر وابسته نباشند و با تکيه بر اراده خود کشور را مديريت کنند. انقلاب اسلامي با تکيه بر سياست «نه شرقي – نه غربي» توانست پيروز شود و ملت ايران را از وابستگي به بيگانگان برهاند و پايههاي اصلي اين سياست يعني مبارزه با استبداد داخلي و استعمار خارجي را تقويت نمايد. اين سياست، در فصل دهم قانون اساسي نظام جمهوري اسلامي که به «سياست خارجي» اختصاص دارد اينگونه بيان شده است.
«سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران براساس نفي هرگونه سلطه جوئي و سلطه پذيري، حفظ استقلال همه جانبه و تماميت ارضي کشور، دفاع از حقوق همه مسلمانان و عدم تعهد در برابر قدرتهاي سلطه گر و روابط صلح آميز با دول غيرمحارب استوار است.» (اصل 152)
همانطور که اين اصل مقرر داشته، رابطه جمهوري اسلامي ايران با تمام کشورهاي غيرمحارب، اعم از شرقي و غربي از نظر قانون اساسي مجاز است با اين شرط که به هيچيک از آنها تعهدي که موجب سلطه آنها بر کشور شود نداشته باشد. اين اصل، بطور طبيعي به هر سوالي در زمينه رابطه با شرق و غرب پاسخ روشن ميدهد و پاسخ اين سوال ويژه که رابطه شرق بهتر است يا غرب؟ اين است که در هر زماني تامين منافع ملي، حفاظت از استقلال و امکان جلوگيري از سلطه طرف مقابل است که چگونگي رابطه با بيگانگان اعم از شرقي و غربي را مشخص ميکند. واقعيت اين است که شرق و غرب هر دو سوابق منفي زيادي در روابطشان با ايران دارند. در ميان دولتهاي شرقي و غربي، روسيه و آمريکا رکورددار بياعتمادي و خيانت به ايران هستند بطوري که در حمايت از رژيم شاه در کوران انقلاب اسلامي و در دوران 8 ساله جنگ تحميلي اين هر دو قدرت بيگانه، از صدام حمايت کردند و با هرچه در توان داشتند عليه جمهوري اسلامي ايران به صحنه آمدند.
بنابر اين، نگاه ما به شرق و غرب در سياست خارجي نبايد مطلق کردن هيچيک از آنها باشد. ما بايد حفاظت از منافع ملي را در روابط با شرق و غرب، محور قرار دهيم و با تکيه بر اقتدار ملي و معيار قرار دادن اصل 152 قانون اساسي جمهوري اسلامي، روابط کشور با شرق و غرب را تنظيم نمائيم.
همراهان عزيز، آخرين خبر را بر روي بسترهاي زير دنبال کنيد:
آخرين خبر در سروش
http://sapp.ir/akharinkhabar
آخرين خبر در ايتا
https://eitaa.com/joinchat/88211456C878f9966e5
آخرين خبر در بله
https://bale.ai/invite/#/join/MTIwZmMyZT
آخرين خبر در گپ
https://gap.im/akharinkhabar
بازار