نماد آخرین خبر
  1. برگزیده
تحلیل ها

مقالات «عالیجناب سرخپوش و عالیجنابان خاکستری» محل مناقشه بود

منبع
شرق
بروزرسانی
مقالات «عالیجناب سرخپوش و عالیجنابان خاکستری» محل مناقشه بود
شرق/ متن پيش رو در شرق منتشر شده و انتشار آن به معني تاييد تمام يا بخشي از آن نيست به گزارش «ايرنا»، محسن آرمين از دعواي خود با اکبرگنجي درباره مقالات او عليه هاشمي‌رفسنجاني در دهه‌70 سخن گفته است. آرمين در پاسخ به اين پرسش که ارتباط نشريه عصر ما (نشريه حزبي سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي) با هاشمي‌رفسنجاني چطور بود، گفت: «سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي با سياست‌هاي اقتصادي مرحوم آقاي هاشمي موافق نبود و خط‌مشي اقتصادي و سياسي دولت ايشان را نقد مي‌کرد. سازمان در حوزه اقتصاد و جامعه علاوه بر آزادي و رقابت اقتصادي بر مؤلفه عدالت تأکيد داشت و طبعا با اقتصاد ليبرال موافق نبود. از الگوي اقتصادي که در قانون اساسي منعکس شده بود، يعني اقتصاد مرکب از بخش تعاوني، خصوصي و دولتي دفاع مي‌کرد. در «عصر ما» مقالات زيادي در‌اين‌باره داشتيم. اما اين به معناي تقابل ما با آقاي هاشمي نبود. ما روابط خوبي با ايشان داشتيم. بعضي از دوستان ما در بيرون از سازمان، مواضع بسيار تندي عليه مرحوم هاشمي داشتند. مثل دوستانمان در روزنامه سلام يا روزنامه بيان، اما ما با مواضع اين دوستان درباره آقاي هاشمي و دولت او موافق نبوديم. براي مثال اين دوستان آقاي هاشمي را استعدادي مي‌دانستند که نظام را به سمت ديکتاتوري پيش مي‌برد، اما ما چنين تحليلي نداشتيم و معتقد بوديم اساسا در ساختار حقوقي و حقيقي قدرت در ايران دولت چنين ظرفيتي ندارد. ما هم آقاي هاشمي را نيرويي قابل احترام و مؤثر در انقلاب مي‌دانستيم. درست است که با سياست‌هاي اقتصادي ايشان موافق نبوديم، اما اکيدا از ورود به فضاي تبليغاتي که عليه ايشان به راه افتاده بود، پرهيز مي‌کرديم. اين يکي از اختلافات ما با برخي دوستانمان در خط امام آن زمان و اصلاح‌طلبان بعدي بود. البته انصاف بايد داد که مرحوم هاشمي خود در ايجاد چنين شکافي بي‌تقصير نبود». ‌تذکر به تغيير رويکرد گنجي نسبت به هاشمي او افزود: «در سال‌هاي76 تا 78 که اصلاح‌طلبان در عرصه سياسي پيروز شدند فضاي تبليغاتي تندي عليه مرحوم هاشمي شکل گرفت. برخي دوستان اصلاح‌طلب در آن نقش مهمي داشتند؛ فضايي که اصلا منصفانه نبود. وقتي آقاي اکبر گنجي مقالات «عاليجناب سرخپوش» را مي‌نوشت، من و برخي ديگر از دوستان سازمان مانند آقايان عرب‌سرخي و مزروعي که با مطبوعات اصلاح‌طلب همکاري داشتيم، به عملکرد و مقالات ايشان به‌شدت معترض بوديم. در آن زمان اگر اشتباه نکنم روزنامه صبح امروز يک شوراي سياست‌گذاري مرکب از فعالان اصلاح‌طلب تشکيل داده بود. من و آقاي عرب‌سرخي و بعضي ديگر از دوستان هم عضو اين شورا بوديم و تقريبا اصلاح‌طلبان مطرح در اين شورا جمع بودند. آن زمان مقالات عاليجناب سرخ‌پوش و خاکستري‌پوش آقاي گنجي عليه آقاي هاشمي شروع شده بود. در يکي از اين جلسات من به آقاي اکبر گنجي اعتراض کردم که اين مقالات چيست که آنها را مي‌نويسي؟ و ايشان دفاع مي‌کرد. گفتم اين اطلاعات پشت‌پرده و محرمانه را که در مقالات نقل مي‌کني از کجا آورده‌اي؟ گفت: از طريق نامه براي من مي‌فرستند. گفتم: چه کسي؟ گفت: به‌صورت ناشناس مي‌فرستند. گفتم: مرد حسابي داري بازي مي‌خوري! آنها دارند تو را بازي مي‌دهند! او گفت: نه اين‌طور نيست. بحث بين ما کمي هم تند شد. آقاي عرب‌سرخي هم در آن جلسه همين موضع را در برابر کار آقاي گنجي داشت. اين گفت‌وگوهاي انتقادي چند بار ديگر با حضور يا در غياب آقاي گنجي رخ داد. نتيجه آن انتقادها اين بود که برخي دوستان اصلاح‌طلب که در حوزه انتشار مطبوعات فعال بودند، در انتشار مقالاتي از اين دست عليه مرحوم هاشمي تجديد نظر کنند». ‌ايجاد زمينه جدايي هاشمي از خاتمي آرمين درباره فعاليت مخالفان هاشمي براي جدايي هاشمي از دولت خاتمي اظهار کرد: «آقاي هاشمي هم در پديدآمدن چنين فضايي نقش داشت. بعد از فوت امام، ايشان در حذف جريان خط امام از عرصه قدرت نقش مهمي داشت. ايشان که تا اوايل نيمه دوم دهه 60 در مقام رياست مجلس به جريان خط امام نزديک‌تر بود يا حداکثر مي‌کوشيد از سطح رقابت دو جناح راست و چپ خط امام آن زمان فاصله بگيرد و نقشي ميانه ايفا کند، پس از فوت امام و به‌ويژه در دور اول رياست‌جمهوري عليه جريان چپ خط امام به جناح راست نزديک شد. نمي‌خواهم بگويم ريشه اختلافات جريان چپ خط امام آن زمان و اصلاح‌طلبان بعدي با مرحوم هاشمي همين امر بود. خير؛ اين اختلاف به‌ويژه در سطح چهره‌هاي شاخص خط امام آن زمان ريشه‌هاي عميق‌تري داشت که جاي بحث آن، اينجا نيست، اما به‌هرحال مواضع و نقش مرحوم آقاي هاشمي‌رفسنجاني در تشديد آن اختلافات مؤثر بود. جناح راست که تا آن زمان از اقاي هاشمي دل خوشي نداشت و مرحوم هاشمي را به خاطر خطبه‌هاي نماز جمعه ايشان درباره عدالت و نقد ديدگاه‌هاي اقتصادي محافظه‌کاران، التقاطي و سوسياليست مي‌دانست، در آن زمان ديگر خود را متحد آقاي هاشمي عليه جريان خط امام مي‌دانست و شعار «مخالف هاشمي دشمن پيغمبر است» مي‌داد. آقاي هاشمي در اين دوره به اقتصاد آزاد گرايش پيدا کرده و معتقد به آزاد‌سازي اقتصاد بود. هم‌زمان شوروي از هم پاشيده بود و تفکرات چپ و سوسياليستي در دنيا ضربه سختي خورده بود. از اين اتفاق اردوگاه سرمايه‌داري بهره مي‌برد. نمي‌خواهم بگويم آقاي هاشمي از اردوگاه سرمايه‌داري الگوبرداري مي‌کرد ولي به هر حال فضا و زمينه مساعدي براي ديدگاه اقتصاد سرمايه‌داري در دنيا ايجاد شده بود. آقاي هاشمي به اين جمع‌بندي رسيده بود که بايد اقتصاد را باز گذاشت و به مناسبات عدالت‌خواهانه در عرصه اقتصاد توجهي نداشت. اما همين پروژه را در عرصه سياسي پي نمي‌گرفت. يعني جهت‌گيري دولت آقاي هاشمي در عرصه سياست داخلي بازکردن فضاي سياسي نبود. ما اين ديدگاه ايشان را قبول نداشتيم. معتقد بوديم حذف يارانه‌ها بايد به‌تدريج و به موازات افزايش نرخ رشد و رونق اقتصادي پيش برود تا اقشار محروم آسيب نبينند. فراهم‌آوردن امنيت محيط کسب‌وکار و ترغيب سرمايه‌هاي داخلي به سمت توليد بايد بر جذب سرمايه خارجي مقدم باشد». ‌مدل اقتصادي سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي وي يادآور شد: «ما يک مدل اقتصادي مختلط را براي کشور مي‌پسنديديم که ترکيبي از بخش‌هاي تعاوني، دولتي و خصوصي است. ولي جهت‌گيري اقتصادي آقاي هاشمي اين‌گونه نبود. آقاي هاشمي وقتي رئيس‌جمهور شد براي اينکه دستش باز باشد شروع به حذف جريان چپ اسلامي از قدرت کرد. البته اختلافات ميان چپ خط امام به‌ويژه چهره‌هاي شاخص آن با آقاي هاشمي منحصر به مواضع اقتصادي ايشان نبود، بلکه ريشه‌هاي قديمي‌تري داشت. آقاي هاشمي در زمان حيات امام موقعيت و نزديکي ويژه‌اي با امام داشت و اين دوستان برخي مسائلي را که براي انقلاب پيش آمد از چشم آقاي هاشمي مي‌ديدند. مختصر آنکه وقتي آقاي هاشمي رئيس‌جمهور شد مجموعه‌اي از عوامل سياسي و مواضع اقتصادي و... دست به دست هم داد تا ايشان به جناح راست نزديک شود و جناح چپ خط امام را مانع سياست‌هاي دولت خود ببيند. طبعا جناح راست که در اين دو زمينه يعني اقتصاد باز و حذف جناح چپ با آقاي هاشمي نقطه اشتراک داشت، هم‌پيمان و متحد خوبي به شمار مي‌آمد. به هر حال در آن زمان تصميمي در سطح اداره کشور مبني بر کاهش قدرت جناج چپ و به‌حاشيه‌راندن اين جناح گرفته شده بود. طبعا نهادهاي زير نظر رهبري نيز در همين جهت فعال شدند و شوراي نگهبان در انتخابات مجلس چهارم براي اولين بار نظارت استصوابي را که در آن زمان هنوز قانوني نبود، در بررسي صلاحيت‌ها اعمال کرد. نتيجه اين شد که در انتخابات مجلس چهارم روند حذف جناح خط امام از قدرت شدت گرفت و چپ‌ها عملا از حاکميت کنار گذاشته شدند». ‌تفاوت هاشمي و خاتمي محسن آرمين درباره تعامل سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي با خاتمي گفت: ‌«آقاي خاتمي براي ما خيلي متفاوت با آقاي هاشمي بود. ما آقاي خاتمي را از جنس خودمان مي‌دانستيم. اساسا مقايسه ميان نسبت ما با خاتمي و نسبت ما با مرحوم هاشمي مع‌الفارق است. ما به مرحوم هاشمي به عنوان يک ظرفيت مهم و تأثيرگذار در عرصه انقلاب نگاه مي‌کرديم و معتقد بوديم نقدهايي که به او وجود دارد، نبايد موجب نفي و انکار اين ظرفيت شود بنابراين کنار مخالفان و تخريب‌کنندگان او قرار نمي‌گرفتيم اما در مورد خاتمي در ميان گروه‌هاي خط امام (شايد به استثناي مجمع روحانيون مبارز که خاتمي عضو آن بود) اولين گروهي بوديم که به او پيشنهاد کانديداتوري رياست‌جمهوري داديم و همواره يار و حامي او بوديم. درست است که به برخي عملکردها و انتخاب‌هاي ايشان هم نقدهايي داشتيم اما درمجموع خود را خيلي به ايشان نزديک حس مي‌کرديم. ايشان کانديداي اختصاصي ما و سخت تحت فشار و تهاجم جريان‌هاي تماميت‌خواه بود بنابراين طبيعي بود که کاملا از وي و دولتش حمايت کنيم. در مجلس ششم هم همين رويکرد را داشتيم. هرچند استقلال خودمان را هم داشتيم و مثلا خود من به برخي از وزيران ايشان رأي اعتماد ندادم. ولي در عين حال حمايت ما از آقاي خاتمي خيلي بيشتر از حمايت از دولت آقاي هاشمي بود». ما را در کانال «آخرين خبر» دنبال کنيد