شرق/
متن پيش رو در شرق منتشر شده و انتشار آن به معني تاييد تمام يا بخشي از آن نيست
مهرشاد ايماني| شرکت کردن يا شرکت نکردن در انتخابات دغدغه يادداشت اخير سعيد حجاريان است؛ فردي که به تئوريسين جبهه اصلاحات شهرت دارد و معمولا ايدههايش مورد توجه نخبگان سياسي قرار ميگيرد. او در يادداشت تازه خود گفته است که بايد شرکت در انتخابات مشروط باشد و اگر شروط مطرحشده محقق نشود، عطاي انتخابات را به لقايش ميبخشيم. اين سخن شايد ادامه ايدههاي پيشين او باشد؛ بهنحويکه چندي پيش نيز گفته بود: «پروژه اصلاحات به انتخابات گره نخورده است؛ زيرا انتخابات بهمعناي کنوني آن، مصداق گدايي قدرت است. اصلاحات صدقهبگير نيست و اگر مکنت دارد، بايد با اتکا بر آن به بازار سياست برود. اگر پول بازار سياست را نداشتيم، بايد تلاش کنيم آن را کسب کنيم نه آنکه به هر جنس بُنجلي تن دهيم». تئوري حجاريان مبتني بر اين است که اصلاحات بيش از آنکه يک نهاد سياسي باشد، يک جنبش اجتماعي بوده است. او با چنين منطقي که اصلاحات به ساختارگرايي قدرت محدود شود، ميانه خوبي ندارد و بر پايه چنين ديدگاهي مخالفت است که با هر نيرويي وارد انتخابات شد و از سوي ديگر ميگويد اگر نيروهاي اصلاحطلب با ردصلاحيت گسترده مواجه شوند، بهنحويکه ديگر نيروي مؤثري در ميدان انتخابات نداشته باشند، شرکتنکردنشان در انتخابات بهتر از شرکت ضعيف است؛ ديدگاهي که با تفکر بسياري از اصلاحطلبان مغايرت دارد و از همين نقطه تفارق است که برخي از اصلاحطلبان سخنان و مکتوبات او را نماينده تفکرات خود نميدانند؛ زيرا برخي معتقدند اصلاحات بايد بتواند حضوري فعال و حتي دائم در عرصه قدرت داشته باشد و حضور نيروهاي دستچندم و غيرمؤثر اصلاحات در مجلس را بهتر از خاليبودن عرصه از اصلاحطلبان ميدانند و ميگويند که با خاليکردن ميدان نيروهاي تندروي اصولگرايان روي کار ميآيند. چنين ديدگاهي خاستگاهي کاملا سياسي دارد. درصورتيکه نگاه حجاريان بيش از مناسبات روز قدرت ناظر به جايگاه راستين جنبش اصلاحات است و او حيات واقعي اصلاحات را نه در مجلس يا حتي رياستجمهوري که در اذهان مردم ميداند و به همين دليل است که ميگويد نبايد جنس بنجل تحويل مردم داد.
حجاريان در بخش ديگري از يادداشت اخير خود راهکارهاي کوتاهمدتي به نيروهاي اصلاحطلب ارائه داده است؛ ازجمله آنکه اصلاحطلبان بايد با رويکردي دووجهي مبتني بر فعاليت مؤثر و درعينحال حفظ آرامش ادامه مسير بدهند؛ بهمعناي اينکه بايد روندها و چشماندازها را تحليل و جايگاه خود را به نسبت آنها تعيين کنند. همچنين بايد عقلاي جناح راست را از وخيمبودن شرايط آگاه کنند تا در ادامه، نيروهاي مؤثر و تصميمساز تصويري واقعي از وضع موجود و مطلوب بهدست آورند. علاوهبراين از ديد حجاريان اصلاحطلبان بايد از طريق وزارت کشور يا کميتهاي متشکل از نيروهاي زبده و اصيل، احزاب خود را پالايش و احزاب کممايه را منحل يا درون احزاب بزرگ ادغام کنند.
در واقع حجاريان سعي ميکند راهحل ميانهاي را در پيش بگيرد تا در وهله نخست خود را از يک مطلقگرايي برهاند و پيش از همه خود را قانع کند که اگر نيروهاي اصلاحطلب با ردصلاحيت گسترده مواجه نشوند و از سوي ديگر برنامههاي مشخصي را در کوتاهمدت اجرا کنند، شرکت آنها در انتخابات منطقي است... هرچند راهبردهاي کوتاهمدت حجاريان نيز چندان بکر و عجيب نيستند و او در بخش اخير يادداشت خود از بديهياتي سخن ميگويد که در ميان احزاب اصلاحطلب ارادهاي جدي بر اجرايش نيست.
همچنين حجاريان در بخش ديگري از يادداشت خود يک نکته عجيب را اظهار کرده است. او درباره چگونگي حفظ آرامش توسط اصلاحطلبان نوشته است: «به لحاظ منطقي و باتوجه به پيشينه تاريخي، چنانچه اصلاحطلبان و معترضان به وضع معيشت يکصدا شوند، نخستين گزينه برخورد قهري، اصلاحطلبان خواهند بود، نه توده مردم حاضر در خيابان. از اينرو اصلاحطلبان ضمن تمرکز بر عدالت به معنيالاعم، به تعبيري بايد سر خود را پايين نگه دارند تا از اين توفان به سلامت گذر کنند».
اين سخن قدري رنگوبوي کاسبکاري سياسي دارد. در حقيقت حجاريان ميگويد که اگر مردم به وضع موجود معترض شدند، اصلاحطلبان بايد اعتراضهاي ايشان را ناديده بگيرند تا مبادا گزندي به آنها برسد. حجاريان باور دارد که اصلاحات يک جنبش فراگير اجتماعي است؛ چنين تفکري با سخن سياسي اخير در تضاد قرار دارد. مضافا آنکه مخالفان ديدگاه حجاريان همواره تأکيد ميکنند که ضرورت دارد در عرصه قدرت باقي بمانيم و اين در حالي است که گويا حجاريان با چنين تفکري مخالف است. حال چگونه ممکن است که چنين فردي براي بقاي سياسي اصلاحات به صراحت اعلام کند که بايد سر خود را پايين نگه داشت تا از اين بحران به سلامت گذشت؟ حتي اگر براي بقاي سياسي اصلاحات چنين کاري نيز لازم باشد، تئوريزهکردن آن قدري خطرناک بهنظر ميرسد.
نظر نمايندگان 2 حزب اتحاد ملت و اعتماد ملي
يادداشت اخير سعيد حجاريان با واکنشهاي شخصيتهاي سياسي نيز همراه بود؛ به نحوي که علي شکوريراد، دبيرکل حزب اتحاد ملت اسلامي ايران باور دارد که تاکنون هيچ بحثي درباره انتخابات مجلس در سال جاري ميان اصلاحطلبان در نگرفته است. او در اين خصوص به «شرق» اينگونه گفت: «چنديپيش آقاي خاتمي دغدغهاي را مطرح کردند که دغدغه ما نيز همان است. نگراني ما اين است که مردم علاقهاي به شرکت در انتخابات نداشته باشند و ممکن است که ديگر پاسخ مثبتي از مردم شنيده نشود. اينکه گفته شود بايد انتخابات را در صورت تحققنيافتن شروط تحريم کرد تا اين لحظه مورد بحث آقاي خاتمي و شوراي سياستگذاري اصلاحطلبان نبوده است. حال ممکن است فعالان سياسي نظرات خود را مطرح کنند». شکوريراد افزون بر تحليل کلي خود، مشخصا نظرش را درباره يادداشت اخير حجاريان اينگونه بيان کرد: «سخن آقاي حجاريان غيرمنطقي نيست زيرا اگر شرايط کلي مهيا نشود، شرکت در انتخابات لازم به نظر نميرسد. به هر حال شرکت در انتخابات خود يک انتخاب است و براي ما مهم اين است که آيا مردم تمايل به مشارکت دارند يا خير؟ شرکتنکردن اصلاحطلبان در انتخابات هم امر عجيب و جديدي نيست کمااينکه در انتخابات مجلس نهم نيز به جز بعضي از شهرستانها شرکت نکردند که هيچ ايرادي هم نداشت. هرچند باز هم تأکيد ميکنم که چنين ديدگاهي بايد مورد تأييد و تأکيد شوراي سياستگذاري باشد».
دبيرکل حزب اتحاد ملت درباره موضع حزب متبوعش نيز چنين گفت: «موضع حزب اتحاد ملت همواره مشارکت در انتخابات بوده و اگر رويه گذشته را در نظر بگيريم، طبيعتا شرکت ميکنيم اما جمعبندي نهايي بستگي به اعضاي حزب دارد».
اسماعيل گراميمقدم، عضو شوراي مرکزي حزب اعتماد ملي، برخلاف شکوريراد موضع اخير حجاريان را بهشدت نادرست ميداند و باور دارد که تحريم انتخابات جز ضرر براي اصلاحطلبان و مردم هيچ نتيجهاي در پي نخواهد داشت. او به خبرگزاري «نامهنيوز» چنين گفته است: «از ديد من آقاي حجاريان تنها يک فعال سياسي است و نميتوان اظهارات او را موضع اصلاحطلبان دانست. ترديد نکنيد که شوراي هماهنگي اصلاحطلبان نظراتي متفاوت از آقاي حجاريان دارد و عموم اصلاحطلبان بر اين باورند که بايد در انتخابات مجلس سال 98 جبهه اصلاحات حضور فعالي داشته باشد. ايده آقاي حجاريان بسيار کهنه است. تجويز تحريم انتخابات و شرطگذاشتن بر آن، به ميزاني ورشکسته است که ديگر محل بحث اصلاحطلبان نيست». او در ادامه موضع حزب اعتماد ملي را اينگونه بيان کرده است: «حزب اعتماد ملي بنايش آن است که همراه با شوراي سياستگذاري اصلاحطلبان حضور فعال و مؤثري داشته باشد».
در نهايت بايد گفت که سعيد حجاريان گرچه سخنگوي تمام اصلاحطلبان نيست اما به هر روي به عنوان يک شخصيت مهم در ميان اصلاحطلبان سخنانش قابل تأمل است اما اينکه تمام اصلاحطلبان بر موضع اعلامي او حرکت کنند، بعيد به نظر ميرسد و شايد در آيندهاي نهچندان دور و در بزنگاه انتخابات شاهد بالاگرفتن اختلافات نيروهاي سياسي اصلاحطلب با يکديگر باشيم.
بازار