سازندگي/
متن پيش رو در سازندگي منتشر شده و انتشار آن به معني تاييد تمام يا بخشي از آن نيست
يک سال پس از آنکه در ۲۴ آذر ۱۳۹۴ (۱۵ دسامبر ۲۰۱۵) فردي به نام علي معتمد در هلند به قتل رسيد، يکي از فعالان سياسي چپ هلند به نام مرتضي صادقي ابتدا در صفحۀ فيسبوکش و هفته بعد در گفتوگو با صداي آمريکا مدعي شد که علي معتمد همان محمدرضا کلاهي، عامل انفجار دفتر حزب جمهوري در ۷ تير ۱۳۶۰ است.
بيژن موميوند| از آن پس در اغلب رسانههاي خارجي و داخلي علي معتمد بهعنوان محمدرضا کلاهي معرفي شده است. چند روز پيش دادگاهي در هلند پس از دو سال، دو متهم به قتل علي معتمد را به ۲۵ و ۲۰ سال زندان محکوم کرد. اين حکم باعث شده بار ديگر اسم محمدرضا کلاهي بر سر زبانها بيفتد، اما در حکم دادگاه هلندي اسمي از محمدرضا کلاهي نيست و افراد مذکور بهعنوان مشارکت در قتل علي معتمد حکم گرفتهاند. در اين گزارش ابتدا به ماجراي انفجار ۷ تير و چگونگي نفوذ کلاهي در حزب جمهوري ميپردازيم و در بخش دوم به اين مسأله اشاره ميکنيم که چرا ميتوان در اينکه علي معتمد همان محمدرضا کلاهي است تشکيک وارد کرد.
نفوذي حزب جمهوري
آيتالله بهشتي يک سال پس از تشکيل حزب جمهوري اسلامي در گفتوگو با روزنامۀ «جمهوري اسلامي» در پاسخ به اين سئوال که حزب در طول اين مدت با چه مشکلاتي روبهرو بوده، ميگويد: «استکبار جهاني بهخصوص آمريکا، پس از تأسيس حزب جمهوري اسلامي سخت به هراس افتادند. چون ميديدند که اگر اين تشکيلات اسلامي به قدرت برسد و نيرومند بشود، با پايگاه عميق و مردمي وسيعي که دارد و با همکاري صميمانهاي که بين روحانيت و حرکت سياسي و تداوم انقلاب از مجراي اين حزب وجود خواهد داشت، زمينه براي رسيدن خونخواران و جهانخواران به مطامع خودشان از دست خواهد رفت. به همين جهت هم کوشيدهاند که در حزب رخنه کنند، و هم کوشيدهاند که به آن، چه از داخل و چه از خارج، ضربه بزنند. گروههاي التقاطي و گروههاي چپگرا هم همينطور. آنها هم احساس کردند که اگر اين حزب اسلامي پيش برود، جلو برود و رشد کند، زمينه براي رشد آنها ضعيف خواهد شد و به هدفهاي شيطانيشان نخواهند رسيد.»
با وجود اين حساسيتها و آگاهي از اينکه کانونهاي قدرت و گروههاي معاند به دنبال نفوذ و ضربه به آن هستند، سرانجام محمدرضا کلاهي بهعنوان يک نفوذي فاجعه ۷ تير را رقم زد. اين حادثه شش روز پس از عزل بنيصدر از رياستجمهوري صورت گرفت. سه روز قبل از وقوع اين حادثه، محمدجواد قديري، عضو کادر مرکزي سازمان منافقين به دوستان خود با اطمينان خبر داده بود که «روز هفتم تير» کار يکسره خواهد شد.
برخيميگويند نفوذ، خطي بود که مظفر بقايي و حزب زحمتکشان پيش و پس از انقلاب دنبالميکرد. خط نفوذ را به حزب توده هم نسبت ميدهند که پيش از انقلاب سازمان نظامياش در ارتش و جاهاي ديگر نفوذ کرده بود و بعد از انقلاب هم در روزنامهها و برخي جاهاي حساس ديگر، اما بهطور قطع تأثيرات کوتاهمدت نفوذ هيچکدام از آنها به اندازه نفوذ مدت سازمان مجاهدين خلق نرسيد که نفوذيهايش توانستند در ۷ تير تا ۸ شهريور ۱۳۶۰ دو انفجار در قلب حاکميت تازه انقلابي، تدارک ببينند. خسرو تهراني مسئول اطلاعات نخستوزيري در نشستي تحليلي دربارۀ سازمان مجاهدين خلق، مهمترين تاکتيک سازمان را «خط نفوذ» دانسته و گفته است: «آنها در دادگاههاي انقلاب، کميته، صدا و سيما نفوذ داشتند.»
کلاهي که بود و چگونه نفوذ کرد؟
محمدرضا کلاهي صمدي، فرزند حسن، متولد ۱۳۳۸، از «دبيرستان بامداد تهران» ـ دبيرستاني واقع در خيابان جمهوري، خيابان گلشن ـ ديپلم رياضي گرفت و دانشجوي سال اول رشتۀ برق دانشگاه علم و صنعت بود که پس از پيروزي انقلاب اسلامي به سازمان مجاهدين خلق پيوست. محمد محمدي ريشهري، اولين وزير اطلاعات در خاطرات خود دربارۀ کلاهي مينويسد: «محمدرضا کلاهي صمدي بعد از پيروزي انقلاب اسلامي در سال ۱۳۵۷ به سازمان منافقين پيوست.
ابتدا در انجمن اسلامي دانشجويان دانشگاه علم و صنعت و پس از مدتي با خطدهي سازمان از انجمن اظهار بريدگي نموده، ضمن اينکه در همان مقطع با سازمان ارتباط تنگاتنگي داشته است به عنوان پاسدار کميتۀ انقلاب اسلامي وليعصر تهران واقع در خيابان پاستور شروع به فعاليت و به تدريج با هدايت منافقين وارد حزب جمهوري اسلامي ميشود.
کلاهي در تشکيلات دفتر مرکزي حزب در جايگاهي قرار ميگيرد که از کليه جريانات مهم حزبي و مملکتي (دولت، مجلس، نهادها و ...) مطلع بوده و همچنين مسئول دعوتها براي کنفرانسها، ميزگردها و يا جلسات بوده، ضمن اينکه حفاظت سالن نيز به عهده او بوده است. او مستقيماً زير نظر يکي از افراد کادر مرکزي منافقين به نام هادي روشن رواني با نام مستعار مقدم قرار داشته است. کلاهي از تاريخ ۱/۹/۱۳۵۹ در منزل شخصي فردي به نام سيدعباس مؤدب صفت به عنوان مستأجر و به صورت انفرادي زندگي ميکرده و بعضاً افرادي را نيز با خود به منزلميآورده است.
ساعت ۷ صبح از خانه خارج و حدود ۸ شب به خانه برميگشت و در رفتوآمد بسيار محتاط و مرتباً خودش را چک ميکرد و حتي براي رفتن به دستشويي در اتاق خودش را قفل مينموده است. وي چند روز قبل از انفجار حزب، کيف سامسونت خود را عوض کرده و يک کيف بزرگ را با خودش حملمينموده و چون رفتوآمد وي در طول روز به حزب زياد بوده، کمتر مورد بازرسي قرار ميگرفت.»
عليرضا نادعلي از اعضاي اوليۀ حزب جمهوري اسلامي که در دفتر مرکزي حزب از همکاران نزديک کلاهي صمدي بوده، دربارۀ فعاليتهاي او در حزب جمهوري و ارتباطش با اعضاي حزب به تاريخ ايراني ميگويد: «او در ظاهر فرد زرنگي بود و خيلي جدي هم در کارها ظاهر شده بود که توانست سريع به دفتر مرکزي بيايد و خود را در آنجا تثبيت کند. اصلاً به همين دليل بود که در حزب جاگير شده و تقريباً اعتماد افراد را به خود جلب کرده بود. آن زمان هم در حزب آنقدر جو صميميت و دوستي بود که کسي به کس ديگر بدگماني و ترديد نداشت.» نادعلي الان که دربارۀ آن روزها فکر ميکند به نظرش ميرسد که برخي رفتارهاي کلاهي مشکوک بوده است: «حقيقتش اين است که برخي رفتارهاي مشکوک را از کلاهي ديدم.
همانند اينکه مثلا اگر قرار بود کتابچهاي براي حزب آماده شود سريع و ظرف يک روز اين کار را انجام ميداد و اين حيرتانگيز بود چون عليالقاعده کسي نميتواند اين کار را در يک روز انجام دهد آن هم با وسايل و امکانات محدودي که آن روزها وجود داشت. کلاهي يک موتور داشت که با آن اين طرف و آن طرف ميرفت و وقتي برميگشت کارها را انجام داده بود. اين نشان ميداد که برخيها در بيرون به او کمک ميکردند، اما آن زمان اينها به چشم ما نميآمد و همانطوري که گفتم جو اطمينان در حزب فراوان بود.»

راست تصوير منتشر شده از کلاهي در دهه 60 و چپ تصويري از علي معتمد در هلند
پس از فرار
کلاهي پس از بمبگذاري، بهطور مستمر توسط سازمان مجاهدين محل اختفايش تغيير ميکرد تا اينکه يکي دو ماه بعد به کردستان منتقل و پس از مدتي به عراق منتقل ميشود. مهدي اصفهانيان مشهور به سعيد شاهسوندي در مورد فرار کلاهي به کردستان عراق و فعاليت او در بخش فرستندههاي راديو مجاهد ميگويد: «درست در فرداي هفتم تير سال ۱۳۶۰، طبق برنامهريزي قبلي، من و سه نفر ديگر به عنوان گروه موسس راديو مجاهد، بنا به دعوت عبدالرحمن قاسملو، رهبر حزب دموکرات کردستان ايران عازم محل دفتر سياسي حزب دموکرات کردستان در ارتفاعات زمزيران شديم. يکي دو ماه بعد فردي به جمع ما پيوست. او قدي نسبتاً کوتاه داشت با ظاهري نجيب و آرام و روحيهاي تشکيلاتي و اجرايي. هويت او براي همه ما مشخص نبود. او با نام «کريم» در بخش فني راديو مجاهد (فرستندهها) سازماندهي شد. او که بعدها «کريم راديو» نام گرفت کسي جز محمدرضا کلاهي، عامل انفجار ۷ تير نبود.
آخرين شنيدههاي من در مورد او اين است که در روند تحولات ايدئولوژيک درون سازمان مجاهدين، مسالهدار شده و حتي شنيدم که در حاشيه است ولي به دليل نقشي که در ماجراي هفتم تير دارد ديگر امکان زندگي علني نداشته و بهصورت ناشناس زندگي ميکند.» دي سال ۱۳۹۲ يک منبع آگاه در گفتوگو با ايرنا اعلام کرد: «مسعود کشميري عامل انفجار نخستوزيري و محمدرضا کلاهي صمدي عامل انفجار حزب جمهوري اسلامي در آلمان رويت شدهاند. نامبردگان که از اعضا و هواداران فعال گروهک تروريستي منافقين و خط نفوذ فرقه رجوي در نهادهاي حياتي، حساس و مهم جمهوري اسلامي بودند، هنگام خوردن غذا در رستوراني در شهر کلن و هنگام رانندگي در شهر هامبورگ آلمان مشاهده شدهاند» و ارديبهشت ۱۳۹۵ هم سخنگوي ناجا اعلام کرد يکي از عوامل انفجار دفتر حزب جمهوري توسط اينترپل در آلباني دستگير شده و بهزودي به ايران تحويل داده ميشود.
بعد از اين خبر گمانهزنيهاي مختلفي دربارۀ آن مطرح شد، اما بعداً مشخص شد که آن فرد کلاهي يا کشميري نبوده و آزاد شده است. چند ماه بعد در ۳ دي ۱۳۹۵ با گفتوگوي مرتضي صادقي با صداي آمريکا و ادعاي اينکه علي معتمد همان محمدرضا کلاهي است بار ديگر اسم کلاهي در صدر خبرها قرار گرفت.
آيا علي معتمد همان کلاهي است؟
علي معتمد هنگامي که ۱۵ دسامبر ۲۰۱۵ (۲۴ آذر ۱۳۹۴) خانهاش را در شهر آلميره هلند ترک ميکرد به ضرب گلوله از سوي دو مرد ناشناس کشته شد. گفته شده او در اين شهر به عنوان برقکار براي يک شرکت برقرساني به نام اينکو کار ميکرده، دوربينهاي مداربسته نشان ميدهند که روز ۱۵ دسامبر دو نفر با نقاب در يک ماشين بيامو علي معتمد را هدف قرار دادهاند. بعدها لاشه سوخته خودرو پيدا شد. پليس انور آولاد (Anouar Aoulad) ۲۸ ساله و مُرئو مِنسو (Moreo Menso) ۳۵ ساله را به اتهام قتل معتمد بازداشت کرد.
دادستان عمومي هلند ميگويد اين دو نفر از شخصي به نام نوفل فصيح (Naoufal Fassih)، که يک جاني حرفهاي است و آن زمان در زندان بوده، دستور قتل را دريافت کردهاند و حتي از علت اصلي قتل علي معتمد هم بيخبر بودهاند. در تحقيقات قضايي و در حکم دادگاه هيچگاه اسمي از محمدرضا کلاهي برده نشده، اما مرتضي صادقي يک سال پس از اين قتل در صفحۀ شخصي فيسبوکش نوشت که علي معتمد همان محمدرضا کلاهي است و يک هفته بعد در گفتوگو با برنامۀ «صفحه آخر» صداي آمريکا بار ديگر اين ادعا را تکرار کرد.
پس از مدتي کار سنگين رسانهاي توسط اپوزيسيون خارجنشين، سازمان اطلاعات و امنيت هلند هم مدعي شد که علي معتمد همان محمدرضا کلاهي است و نهادهاي امنيتي ايران را به دست داشتن در اين قتل متهم کرد و اخراج دو ديپلمات ايراني از هلند در خرداد ۹۷ را مرتبط با اين قتل و پرونده دانست. با اين وجود دادستاني هلند به صراحت اعلام کرد که مدرکي دال بر دست داشتن ايران در اين قتل ندارد. روز چهارشنبه ۱۰ بهمن ۱۳۵۷، روزنامۀ «ان.ال. تايمز» چاپ هلند به نقل از دادستان عمومي نوشت تحقيقات دربارۀ پرونده نوفل.اف. متهم رديف اول قتل علي معتمد در سال ۲۰۱۵ هنوز به شواهدي که به دست داشتن ايران در اين قتل مرتبط باشد، دست نيافته است.
دادستان عمومي همچنين گفته علي معتمد در هلند هيچ سابقۀ قضايي نداشته و انگيزۀ اصلي پشت قتل او همچنان نامعلوم است. در رأي دادگاه هم اسمي از محمدرضا کلاهي برده نشده است. برخي منابع ميگويند، کلاهي در هلند تاجر مواد مخدر و اسلحه بود ـ کاري که بسياري از اعضاي مجاهدين خلق که در اروپا زندگي ميکنند به آن مشغول هستند ـ و از همين راه امرار معاش ميکرد و در سالهاي اخير نيز با وارد کردن حجم بالايي از مواد مخدر، تبديل به يکي از کارتلهاي بزرگ مواد در هلند شده بود.
ظاهراً کلاهي با برخي شرکاي خود دچار اختلافات شديد شده بود و بارها توسط آنها تهديد به مرگ شده بود. بر اين اساس يک فرضيه ميتواند اين باشد که کلاهي براي نجات خود از دست رقباي قاچاقچياش با مشارکت دوستانش نقشۀ قتل ساختگي خود را طراحي کرده و با رسانهاي شدن آن توانسته به هدف خود برسد و همچنان در سايه به فعاليتهاي مافيايي و تجارت مواد مخدر ادامه ميدهد. فرضيۀ ديگر اين است که هياهوي بهوجود آمده دربارۀ قتل کلاهي براي ردگمکني است و شبکهها و کانونهاي ضد ايراني مأموريتي تازه براي او تعريف کردهاند و با به راه انداختن اين جنجال، کلاهي حاشيۀ امني پيدا ميکند و ميتواند در سايه بهراحتي به فعاليتهايش ادامه دهد.
مخالفان و اپوزيسيون برانداز جمهوري اسلامي و کشورهايي چون هلند موضوع قتل علي معتمد و معرفي او بهعنوان کلاهي را مستمسکي براي فشار به ايران قرار داده و تلاش کردند از اين ماجرا «ميکونوس» ديگري بسازند. آنها بر اساس ادعاهاي واهي و بدون ادلۀ محکم ابتدا علي معتمد را محمدرضا کلاهي معرفي کرده و در مرحلۀ بعد با ادعاي دخالت ايران در اين قضيه آن را ابزاري براي فشار به ايران قرار دادند، اما عدم همراهي دستگاه قضايي هلند اين روند را تاحدودي مختل کرده است.
در داخل ايران هم با وجود اينکه مقامات مسئول تاکنون هيچ موضع رسمي و شفافي در اين رابطه نگرفتهاند، اما رسانههاي داخلي تحت تأثير فضاي بهوجود آمده علي معتمد را همان محمدرضا کلاهي معرفي کرده و از قتل او خبر دادهاند.تا زماني که بهطور رسمي از طريق مراجع ذيصلاح داخلي در مورد يکي بودن علي معتمد و محمدرضا کلاهي و چگونگي قتل او اطلاعرساني دقيق و شفافي نشود بايد در مورد اينکه علي معتمد همان محمدرضا کلاهي است به ديدۀ ترديد نگريست.
بازار