نماد آخرین خبر

سرمقاله کیهان/ خطای خدمت به خود!

منبع
کيهان
بروزرسانی
سرمقاله کیهان/ خطای خدمت به خود!
کيهان/ « خطاي خدمت به خود! » عنوان يادداشت روز در روزنامه کيهان به قلم جعفر بلوري است که مي‌توانيد آن را در ادامه بخوانيد: 1- دانش‌آموز که بوديم، هرگاه نمره خوبي از معلم مي‌گرفتيم واکنشمان معمولا اين طور بود: «نمره 20 گرفتم». اما اگر بنا به هر دليلي نمي‌توانستيم نمره خوبي بگيريم مي‌گفتيم: «معلم به من نمره 12 داد». اين يعني موفقيت را تنها، حاصل تلاش خود مي‌ديديم و مسئوليت شکست را نمي‌پذيرفتيم و به گردن اين و آن مي‌انداختيم. اين «خطا» محدود به دوران کودکي و دانش‌آموزي و صرفا راجع به نمره درسي نيست. موضوعي است که گاهي در مسائل کلان هم ديده مي‌شود. اصلا اين مبحث تحت عنوان «خطاي خدمت به خود» يا The self-serving bias نظر محققان زيادي را جلب کرده و در اين باره تحقيقات مفصلي هم صورت گرفته است. اين خطا اگر در سطح دوران مدرسه و دانش‌آموزي رخ دهد- که غالبا رخ مي‌دهد- شايد خطرات زيادي نداشته باشد اما واي به روزي که در مسائل کلان و مهم کشور مسئولين عمداً! يا حتي سهواً دچار چنين خطاهايي شوند و براي شانه خالي کردن از مسئوليت، همه الا خود را مقصر جلوه داده و بعضا براي سرکار گذاشتن افکار عمومي به «اصول» هم حمله کنند، دو قطبي بسازند و.... ما در اين 6 سال و اندي که گذشته، به کرات از اين خطاها ديديم. گشايش‌هاي ولو سطحي و دروغين با اغراق شديد در ميزان، مال آنها و حاصل تدبيرشان مي‌شد و بن‌بست‌ها و ناکامي‌ها تقصير ديگران! خط مشي امروز اين جريان در اين 6 سال و اندي نيز با رنگ و بويي از پوپوليسم، به شدت تحت تاثير چنين خطايي بوده به ويژه پس از اثبات خسارت‌بار بودن برجام و هوا شدن همه آنچه تصور مي‌کردند. موضوع خيلي ساده است، مسئوليت وضعي را که به وجود آورده‌اند نمي‌پذيرند، حاضر به تغيير رويه هم نيستند. برخي در اين طيف بارها و در تريبون‌هاي رسمي و غير رسمي گفته‌اند، «همه» مقصرند الا آنها. 4 سال اول را به يک شکل، 4 سال دوم را هم به شکلي ديگر. باور بفرماييد اگر 4 سال ديگر هم دولت در دستشان باشد، وضعيت همين خواهد بود و فقط بهانه‌ها تغيير خواهند کرد. از «تقصير دولت قبل بود، خرابه تحويل گرفتيم، ميراث‌دار شهر سوخته‌ايم» در 4 سال اول رسيده‌اند به «هميني که هست، به ما چه؟ تقصير ترامپ بود!» و اين روزها، «نمي‌گذارند، اختيار نداريم، بايد در قانون اساسي بازنگري کنيم و...» در 4 سال دوم. يعني کل ساختار نظام بايد تغيير کند و اختيارات تمام قوا به آنها داده شود تا بتوانند، قيمت پرايد و سيب زميني را پايين بياورند و مشکل مسکن و اجاره‌نشين‌ها را حل کنند! در اين بين اما اگر احيانا علائمي ولو کوتاه و گذرا از گشايش هم حاصل شده، يا وقتي مشکلات حاصل از بي‌تدبيري هنوز به اين شکل امروزي وجود نداشت و به دنبال پيروزي در انتخابات بودند، تعابير کاملا فرق داشت: «دنيا عاشق کار کردن با ايران شده. هجوم شرکت‌هاي غربي براي کار کردن با ايران آغاز شده. آمريکايي‌ها اصرار کردند به ما هواپيما بدهند و پيگيري مي‌کنند که چرا خبر نمي‌کنيد به شما هواپيما بدهيم. آنها پيگير کار با ايران هستند. يادتان هست نفت مي‌فروختيم و کالا وارد مي‌کرديم.»، «کاري خواهيم کرد که لذت سهامدار شدن را بچشيد»، «ديديد! کار را وقتي به کاردان بسپاريد وضعيت اين طور مي‌شود.»، «اولين تدبير ما کاهش نرخ بيکاري خواهد بود»، «مسئله مسکن نيز در اولويت دوم جوانان است که به آن توجه ويژه‌اي دارم»، «سانتريفيوژها بايد بچرخد و زندگي مردم نيز بايد بچرخد»، «اتکاي بودجه جاري کشور به نفت بايد کاسته شود زيرا پول نفت از عوامل افزايش تورم است»، «همه تحريم‌هاي مالي و بانکي و حتي نظامي و موشکي در روز اجراي توافق يکجا برداشته خواهد شد»، «اگر مي‌خواهيد ريال ايراني به جاي اول خود و گذرنامه ايراني به احترام خود برگردد،... پاي صندوق آراء بشتابيد»، «چنان رونقي به اقتصاد بدهيم و آنچنان مردم را از درآمد سرشار کنيم که نيازي به 45 هزار تومان پول يارانه نداشته باشند» و... 2- وقتي براي دانش‌آموز، اين «خطا» توضيح داده شود، مسئله را مي‌توان حل شده تلقي کرد. اما وقتي پاي سياست و قدرت و بعضا حتي خيانت به ميان کشيده مي‌شود، اوضاع کمي پيچيده مي‌شود. امروز که خطاي نقشه راهشان به وضوح به اثبات رسيده و حقانيت تک تک هشدارهاي منتقدان معلوم شده، عقل حکم مي‌کند، روش را تغيير دهند اما بديهي‌ترين و واضح‌ترين وعده‌ها و صحبت‌هاي خود را رد و بديهي‌ترين و واضح‌ترين هشدارها درباره آمدن چنين روزهايي را کتمان مي‌کنند. چرا حاضر نيستند ‌اشتباه خود را بپذيرند؟ آيا هنوز گرفتار مشکلِ «خطاي خدمت به خود» هستند؟ يا مسئله جدي‌تر از اين حرفهاست؟ چرا براي شانه خالي کردن از مسئوليت آنقدر يک دروغ را تکرار مي‌کنند که رهبر انقلاب مجبور شوند، براي تببين افکار عمومي، واضحات را دوباره تکرار کنند. «شما البته چشم و هوش داريد و همه چيز را مي‌فهميد. در آن نامه‌اي که درباره برجام به مسئولان نوشتم مشخص است که تصويب بايد چگونه باشد. در آن نامه شرايطي ذکر شده که در آن صورت، تصويب مي‌شود. البته اگر آن شرايط و خصوصيات اجرا و اعمال نشد، وظيفه رهبري اين نيست که وسط بيايد و بگويد برجام نبايد اجرا شود. اين بحث که وظيفه رهبري در اينگونه مواقع اجرايي چيست، مقوله‌اي است، اما معتقدم در زمينه‌هاي اجرايي نبايد رهبري وارد ميدان شود و کاري را اجرا کند يا جلوي آن را بگيرد، مگر در مواردي که به حرکت کلي انقلاب ارتباط پيدا مي‌کند که در آنجا وارد مي‌شويم. من به برجام به آن صورتي که عمل و محقق شد، خيلي اعتقادي نداشتم و بارها نيز به خود مسئولان اين کار از جمله به آقاي رئيس‌جمهور و وزير محترم امور خارجه اين مطلب را گفتيم و موارد زيادي را به آنها تذکر داديم.» 3- پاسخ‌هاي احتمالي اين سؤال مهم پيش از اين در همين ستون بررسي شده است. يکي از اين پاسخ‌ها مربوط مي‌شد به منظومه فکري برخي از جريان‌هاي سياسي نزديک به دولت. قطب‌نماي آنها تحت هر شرايطي «غرب» را نشان مي‌دهد. آنها اصلا اعتقادي به خودکفايي و روي پاي خود ايستادن، همکاري کردن با کشوري غير از کشورهاي غربي ندارند. بعضا در غرب درس خوانده و بزرگ شده‌اند و ارزش‌هاي غربي در پوست و گوشت و خونشان است. وضعيت کشورهايي مثل عربستان، امارات و بسياري از اين کشورهاي صددرصد وابسته به غرب را مي‌بينند، تحقير شدنشان، دوشيده شدنشان را مي‌بينند اما به روي مبارک نمي‌آورند. معتقدند فقط يک راه وجود دارد و آن مذاکره است. براي همراه کردن افکار عمومي علاوه‌بر دروغ، آنها را مي‌ترسانند. از سايه جنگ. مي‌گويند اگر بر سر موشک‌هايمان مذاکره نکنيم، جنگ مي‌شود. دقت کنيد! مي‌گويند چون سايه جنگ آمده بايد بر سر موشک‌هايمان مذاکره کنيم. در آستانه جنگ، کدام ديوانه‌اي بر سر سلاحش مذاکره مي‌کند؟! برخي خبرها و تحرکات اما مي‌گويند، آنها فقط نمي‌گويند بايد مذاکره کرد. آنها عملا مقدمات مذاکره را کليد زده‌اند، منتها به دور از چشم رسانه‌ها و در سطحي پايين‌تر. رئيس‌جمهور سوئيس، حافظ منافع آمريکا (در ايران) به ديدار مقامات آمريکايي مي‌رود، ژاپن از ظريف براي سفر به اين کشور رسما دعوت مي‌کند، وزير خارجه عمان سر زده به تهران مي‌آيد. وجه مشترک اين سه کشور وقتي به «ايران» مي‌رسند چيست؟ ميانجيگري! براي چه؟ مذاکره! و ناگهان خبر مي‌رسد وزير خارجه کشورمان با يکي از نمايندگان کنگره آمريکا ديدار کرده! و طرف مقابل نيز از سوي وزارت خارجه آمريکا مأمور ديدار با ظريف شده است! تکرار يک ‌اشتباه پرخسارت، با وجود تجربه آن، ديگر «خطاي خدمت به خود» نيست، «خطاي خدمت به دشمن» است. آقايان! تنها راه فائق آمدن بر مشکلات، حل معضلات اقتصادي، بيکاري، تورم، رکود، فساد و...دادن امتياز به دشمن نيست، داشتن يک جو اراده و درآمدن از کرختي و بي‌حالي و توهم است. ما را در کانال «آخرين خبر» دنبال کنيد
اخبار بیشتر درباره

اخبار بیشتر درباره