ايران/ « از مردم تشکر ميکنم » عنوان يادداشت وزير نيرو در روزنامه ايران، رضا اردکانيان است که ميتوانيد آن را در ادامه بخوانيد:
روز 12 خرداد به دعوت خبرگزاري ايلنا از اين خبرگزاري بازديد کرده و با کارکنان اين رسانه ملاقات کردم. اين ديدار فرصتي بود که در آن بيش از 60 دقيقه با خبرنگار محترم اين خبرگزاري گفتوگو کنم. متن انتشار يافته اين گفتوگو (که کل آن بيش از چند هزار کلمه است و مباحث بسياري در آن مطرح شده) فقط در 331 کلمه روي خروجي خبرگزاري قرار گرفت و يک عبارت کمتر از 20 کلمهاي از آن درباره اشارهاي به عادات و رفتار مردم کشور چين، پررنگ شد و به محتواي غالب رسانهها و شبکههاي اجتماعي تبديل شد. شايسته ديدم به احترام ملت ايران که مفتخرم خادم ايشان هستم و نيز وظيفه پاسخگويي، توضيحاتي در اين باره ارائه کنم:
اول، خرسندم از اينکه در نظام و دولتي خدمت ميکنم که تا حد ممکن پاسدار آزادي رسانهها بوده است به نحوي که شبکههاي اجتماعي گسترش فزايندهاي يافتهاند تا دسترسي عمومي به گردش آزاد اطلاعات به حدي برسد که حتي عبارتي چند کلمهاي از ميان مصاحبهاي مفصل نيز از چشمها دور نميماند و حساسيت عمومي را برميانگيزد.
دوم، من به زيستن در جامعهاي که در آن ميليونها شهروند با اذهاني حساس و چشماني تيزبين کوچکترين کردار مسئولان را زير نظر دارند، افتخار ميکنم. زندگي در دنيايي شفاف، حتي اگر فشار رسانهاي ناشي از برداشت مردم از يک عبارت کوتاه بسيار سنگين باشد، به نفع همه شهروندان و ايران ماست.
سوم، در مصاحبه با خبرنگار محترم خبرگزاري ايلنا درباره اين موضوعات سخن گفتم: اول، سدها، تاريخچه سدسازي در قرن بيستم، نقش و کارکرد سدها در کاربردهاي مختلف؛ دوم، آبرساني به روستاها؛ سوم، مديريت سيلاب و چندرشتهاي بودن اين عرصه و ضرورت اجتناب از قضاوتهاي زودهنگام درباره سيلاب، علل و مديريت آن؛ چهارم، مهندسي رودخانهها و اقداماتي که بايد در اين زمينه صورت گيرد؛ پنجم، آثار مثبت بارشهاي اخير براي تالابها، تأمين آب مناطق مختلف، بهبود محصولات در کشاورزي؛ ششم بحث مفصلي درباره مديريت مصرف و تقاضاي منابع آب و برق و نوع نگاه وزارت نيرو به تعرفهها و اصلاح آنها به نحوي که در خدمت اصلاح الگوي مصرف باشد؛ هفتم، ظرفيتهاي توليد و صادرات انرژي برق فسيلي و تجديدپذير کشور؛ هشتم، الحاق ايران به اتحاديه اوراسيا و منافع آن براي کشور و نهم، انتقال آب بينحوضهاي و شرايط لازم براي تحقق اين کار. هيچ کدام از اين مباحث تا اين لحظه منتشر نشده و بازتابي نيافته است.
چهارم، در آن مصاحبه بيش از هر چيز تلاش کردم توضيح دهم که اگر تاکنون وزارت نيرو نگاه درآمدي به افزايش تعرفههاي آب و برق داشته (که البته نگاه درآمدي هم نبوده و به علت يارانهاي بودن آب و برق، هر افزايش تا قبل از رسيدن به قيمت تمامشده، صرفاً کاستن از ميزان زيان است و نه کسب درآمد و سود) نگاه جديد ما به اصلاح تعرفهها، افزايش تعرفه به منظور بازدارندگي است. تعرفه بازدارنده يعني تعرفهاي که وضع ميشود تا مصرفکننده کمتر مصرف کند و حتي به قيمت کمتر شدن درآمد توليدکننده آب و برق (به علت مصرف کمتر مصرفکننده) مقدار مصرف کم شود نه اينکه درآمد توليدکننده افزايش يابد. توضيح دادم تعرفه بازدارنده براي آن است که حدود 25 درصد مصرفکنندگان که از الگو بالاتر مصرف ميکنند تشويق شوند که 10 درصد مصرفشان را کاهش دهند.
پنجم، براي خبرنگار محترم توضيح دادم که برخي مصرفکنندگان خيلي بيشتر از الگو مصرف ميکنند و گفتم که اگر از مصرفکننده پرمصرف، قيمت واقعي دريافت کنيم، هم او عقلانيتر مصرف ميکند و هم ميتوانيم براي اقشار ضعيف آب و برق ارزانتر ارائه کنيم. تصريح کردم که «دنبال اصلاح خودمان و پايبندي به اخلاقيات و ايمن کردن جامعه از حيث شيوههاي مصرف باشيم.» به مقتضاي بحث رايج اين روزهاي جامعه درباره تحريمها به خبرنگار محترم گفتم «تحريم روي جامعهاي اثر ميگذارد که آلوده به بدمصرفي باشد.
اگر جامعهاي آلوده به بدمصرفي و بيمار نباشد، تحريم کنند چه اتفاقي ميافتد؟ ...وقتي وابستگيمان به نفت کمتر شود يعني کارآييمان را بالا بردهايم، يعني توليدمان را بالا بردهايم يعني ميزان کار و بهرهوري را افزايش دادهايم.» موضوع بدمصرف بودن جامعه ايران اولاً با توجه به اينکه همه ايرانيان پرمصرف نيستند و برخي مصرفکنندگان خارج از الگو مصرف ميکنند را طرح کردم و در ضمن بر ضرورت کاستن از وابستگي به نفت تأکيد نمودم.
ششم، بهواقع به بدمصرف بودن جامعه و اقتصاد ايران اعتقاد دارم. ما در مصرف بنزين، آب، برق، گاز و مواد غذايي بدمصرف هستيم. شهرهايي با آلودگي هوا، انبوه نان خشک، سطلهاي زباله مملو از مواد غذايي هدر شده و شدت بالاي مصرف انرژي در اين کشور نشانه بدمصرفي است. بديهي است مردم تنها مقصر بدمصرفي نيستند. ساختارهاي صنعتي، شهرسازي، کشاورزي و آب و انرژي ما به اندازه کافي کارآمد نيست، اما به واقع اخلاق و عادات رفتاري نادرست ما هم در بدمصرفي سهيم است.
آن يک عبارت درباره غذا خوردن مردم چين نبايد سبب شود ايده اصلي بدمصرفي جامعه و اقتصاد در ايران امروز را به فراموشي بسپاريم. از مردم تشکر ميکنم که آنقدر به سخنم حساسيت نشان دادند تا براي روشن شدن مسأله در اينجا مقصودم را با صراحت بيشتري تشريح کنم و حتي فرصت مجددي براي گفتوگو درباره آن دست دهد، اما از همين مردم هشيار تقاضا ميکنم از کنار ايده بدمصرفي جامعه ايراني و ضرورت مطالبه براي اصلاح آن به سادگي عبور نکنند.
هفتم، 17 سال از نزديک با چينيهاي بسياري ارتباط داشته و به مدت 10 سال در سمتهاي مديريتي در مجموعههاي مرتبط با آب سازمان ملل متحد فعاليت کرده و پروژههايي را نيز در چين اجرا کردهام. شناخت خوبي از چين دارم و کاملاً آگاهم که چينيها به علل مختلف از جمله برخي سياستهاي صنعتي، جمعيت زياد اقتصادي، قدرت اتمي بودن و سطح گسترده تجارت با جهان، آسيبپذيري کمتري در مقابل تحريم دارند. اما سختکوشي و کممصرفي جامعه چيني را هم از نزديک ديدهام بالاخص در دوراني که سالهاي آغازين حرکت به سمت توسعه صنعتي امروزين را پشت سر ميگذاشتند و عزم خود را جزم کرده بودند تا به قدرتي اقتصادي در جهان بدل شوند.
عبارتي که درباره چين بيان کردم اولاً بدان معنا نبود که ايرانيان بايد يک وعده غذا بخورند، بلکه معنايي نمادين داشت و تأکيد بر سختکوشي و ظرفيت تحمل جامعه چيني براي رسيدن به اهداف متعاليتر را بيان ميکرد. ثانياً کماهميت جلوه دادن ساير ابعاد سياستهاي دولت و جامعه چين براي توسعه را نيز مدنظر نداشتم. ثالثاً، در عرصهاي بيارتباط با حوزه فعاليت تخصصي خودم سخن نميگفتم، بلکه بحث کاملاً در ارتباط با مسأله مصرف آب و انرژي بود.
مثالي را براي خبرنگار محترم ايلنا ذکر کردم که ماهيت رويکرد من به بدمصرفي را نشان ميداد و اتفاقاً نگاه انتقادي آن مثال هم متوجه مسئولان بود. براي ايشان گفتم من در سفري که به يکي از شهرهاي گرمسيري داشتم، در پاويون فرودگاه، دفتر مقامات استاني و حتي دفتر مدير شرکت تابعه وزارت نيرو، در حالي که دماي محيط در آن زمان 35-34 درجه بود و دماي آسايش هم 25-24 است، بدون استثنا دماي کولر گازي تمام ساختمانها روي 16 و 17 درجه تنظيم شده بود. اين يعني وضع مديريت مصرف خيلي نامناسب است و خيلي بدعادت و بدمصرف شدهايم. آن عبارت درباره چين بر بستر چنين بحثي و در حد چند کلمه ذکر شده و نه تنها نکته محوري و پيام مصاحبه نبوده، بلکه حاشيهايترين نکته مصاحبه بهشمار ميرود.
هشتم، بازتاب زياد چند کلمه از يک مصاحبه چند هزار کلمهاي، واقعيت جامعه رسانهاي و شبکهاي شده، ميزان حساسيت مردم و تحت نظارت بودن مسئولان و ضرورت در نهايت دقت سخن گفتن را يادآور شد. دنياي رسانههاي امروز بسيار حساس و پرغوغاست و بايد هر مسئولي با ملاحظه بسيار و با احساس مسئوليت فراوان در قبال افکار عمومي و اعتماد جامعه سخن بگويد. در ضمن، از خبرگزاري وزين ايلنا هم خواستهام که متن دقيق و کامل مصاحبه را منتشر کنند تا ماهيت واقعيت آنچه در آن مصاحبه مدنظر بوده است، براي افکار عمومي آشکار شود. همه منتقدان را به دقيق خواندن متن کامل آن مصاحبه دعوت ميکنم.
مصاحبهها و متنها فرصتي براي گفتوگو هستند، حتي اگر نسخه ناقص و نادقيقي از آنها، در معرض سوء تعبيرها و حتي بداخلاقيهايي نظير تاختن بر زندگي خصوصي و نسبتهاي ناروا به گوينده سخن قرار گيرد. بازتاب رسانهاي اين مصاحبه خوشايند نبود، اما با رويکردي مثبت، ميتوان آن را به عنوان نشانهاي از ظرفيتهاي عظيم گفتوگو در جامعه ايراني تلقي نمود. مهم اين است که از اين ميان، فرصتي براي گفتوگو بسازيم و راهي به سوي آينده بهتر بگشاييم.
بازار