نماد آخرین خبر
  1. برگزیده
تحلیل ها

الی گرانمایه: نظامی‌های امریکا مخالف جنگ با ایران هستند

منبع
اعتماد
بروزرسانی
الی گرانمایه: نظامی‌های امریکا مخالف جنگ با ایران هستند
اعتماد/ متن پيش رو در اعتماد منتشر شده و انتشار آن به معني تاييد تمام يا بخشي از آن نيست دونالد ترامپ، رييس‌جمهور ايالات متحده امريکا با اميدواري به خروج ايران از توافق هسته‌اي و رجعت دوباره پاي ميز مذاکره در نتيجه فشارهاي امريکا، از توافق هسته‌اي با ايران کنار کشيد و سياست فشار حداکثري را در پيش ‌گرفت. در نتيجه خروج امريکا از توافق هسته‌اي و بازگشت تحريم‌هاي يکجانبه با قابليت تنبيه فرامرزي نه فقط توازن در برجام بلکه امنيت در منطقه غرب آسيا را نيز زير سوال برده است. ايران مي‌گويد نه جنگ مي‌شود و نه مذاکره تحت فشار به مصلحت است، دولت ترامپ نيز هرچند از آمادگي رييس‌جمهور براي مذاکره بدون پيش‌شرط سخن مي‌گويد اما هر روز حلقه فشار بر تهران را تنگ‌تر از پيش مي‌کند. در فضاي موجود اصلي‌ترين سوال اين است که سياست تشديد تنش که به نوعي دنبال مي‌شود چه پاياني را رقم مي‌زند؟ نقش اروپا در اين ميان چيست؟ آيا اروپا در بازه زماني 60 روز دوم که ايران در مسير کاهش تعهدات برجامي برداشته، مي‌تواند يکي از گره‌هاي برجام را باز کند؟ الي گرانمايه، تحليلگر ارشد مسائل ايران و امريکا در گفت‌وگوي اختصاصي با «اعتماد» به پرسش‌هايي از اين جنس پاسخ داده است. پيش‌بيني شما از آينده تنش ميان ايران و امريکا در ميان‌مدت چيست؟ آيا گفت‌وگو را محتمل مي‌دانيد يا تنش نظامي؟ در شرايطي که پاسخ شما «ادامه وضعيت موجود در روابط» باشد ريسک‌هاي اين مساله را تا چه اندازه مي‌دانيد؟ دولت ايالات متحده کاملا درباره ايران دچار اشتباه شده است. کمپين فشار حداکثري تاکنون نتوانسته 12 هدفي را که توسط مايک پمپئو، وزير خارجه امريکا تعيين شده بود تامين کند. ريسک رويارويي نظامي وجود دارد و اروپايي‌ها و دولت‌هاي آنها بسيار نگران اين مساله هستند. اين وضعيت پنجره بسيار کوچکي را براي ديپلماسي باز گذاشته است. فاکتور خوش‌بينانه‌اي که احتمال تنش را کاهش مي‌دهد اين است که دونالد ترامپ شخصا به هر چرخه فعاليت نظامي جديدي در منطقه غرب آسيا آلرژي دارد به خصوص اکنون که به انتخابات آتي رياست‌جمهوري در امريکا نزديک‌تر مي‌شويم. به نظر مي‌رسد که ارتش امريکا هم مخالف تنش و تقابل نظامي با ايران است. اين مساله مي‌تواند به تدريج منجر به وقفه‌هايي در فشار امريکا عليه ايران شود. تجربه يک دهه اخير نشان داده تا زماني که ايران بتواند درباره تسهيل در تحريم‌هاي اوليه امريکا مذاکره کند، محدوديت‌هايي براي ادغام سياسي و اقتصادي اين کشور با جامعه جهاني وجود خواهد داشت. شايد تهران بايد تحريم‌هاي دردناک فعلي را تجربه کند تا زماني که ترامپ سيگنال‌هايي براي ايجاد شرايط لازم براي ديپلماسي را نشان بدهد يا تا زماني که دولت جديد در کاخ سفيد به روي کار بيايد. آيا واشنگتن اراده سياسي براي مذاکره با ايران دارد يا تمام ادعاهاي مطرح شده صرفا نمايش است؟ بسياري از تحليلگران مسائل امريکا خط تمييزي ميان رييس‌جمهور و برخي مشاوران و حاميان او به خصوص جان بولتون، مشاور امنيت ملي کشيده‌اند. ما شاهد تغييرات بسياري در کابينه دونالد ترامپ بوده‌ايم. غيرممکن نيست که بولتون به دليل شکست در پرونده ونزوئلا و همچنين عدم پيشرفت در پرونده ايران از کار برکنار شود. اگر چهره‌اي ميانه‌رو‌تر جانشين او شود شايد فرصتي خاص براي ديپلماسي فراهم آيد. ايران پيش‌شرط بازگشت امريکا به توافق هسته‌اي را براي آغاز گفت‌وگوها مشخص کرده است. با اين‌همه من شک دارم که ترامپ به اين زودي به توافق هسته‌اي بازگردد. او مي‌خواهد مهر خود را پاي توافق بزند تا نام اوباما را از پيشاني اين توافق برداشته باشد. شايد يک رييس‌جمهور ديگر و متفاوت از ترامپ مانند برخي نامزدهاي انتخابات رياست‌جمهوري آتي اين کار را بکنند. ايران پس از يک دوره «صبر راهبردي» با استناد به حق خود در برجام (مواد 26 و 36) اقدام به کاهش تعهدات برجامي (تاکنون در دو گام) کرده است. ارزيابي شما از ريسک اين اقدام ايران چيست؟ گام‌هايي که ايران تاکنون برداشته حساب شده و قابل بازگشت هستند. با توجه به آنکه صبر راهبردي ايران با تحريم‌هاي بيشتر از سوي امريکا روبه‌رو شد، سطح تنش هسته‌اي ايجاد شده از سوي ايران قابل پيش‌بيني بود. با اين‌همه ريسک اين موضوع اين است که در ميانه اين نقشه راه کاستن از تعهدات برجامي، ايران دست روي خط قرمزهاي اروپايي بگذارد که مي‌تواند منجر به مکانيسم ماشه و بازگشت تحريم‌هاي فصل 7 سازمان ملل بشود. به نظر مي‌رسد که اروپايي‌ها مايل به پرهيز از چنين سناريويي هستند اما اگر ايران فراتر برود فشارهاي سياسي روي اروپا براي عکس‌العمل نشان دادن به ايران بيشتر خواهد شد. در شرايطي که ايران برنامه هسته‌اي خود را توسعه بدهد امريکا و ساير کشورها هم تهديد پاسخ نظامي به اين اقدام ايران با هدف قرار دادن تاسيسات هسته‌اي را دوباره زنده خواهند کرد. شايد برخي اين اقدام‌ها نمادين باشند اما در جهان ترامپ تمام احتمال‌ها را بايد جدي گرفت. 1+4 به خصوص تروييکاي اروپايي در يک سال و 70 روز گذشته نتوانستند خواسته‌هاي برجامي ايران را برآورده سازند. فکر مي‌کنيد آنچه در يک سال گذشته به هر دليل از نخواستن تا نتوانستن انجام نشد، در بازه زماني اندک باقيمانده از گام دوم ايران شدني است؟ در حالي که با توجه به تماس تلفني اخير رييس‌جمهور فرانسه با همتاي ايراني براي حل‌و‌فصل مساله مي‌توان گفت احتمال موفق شدن اروپايي‌ها وجود داشته باشد اما بعيد به نظر مي‌رسد. به نظر من بهترين گزينه پيش روي 1+4 اين است که با يک توافق موقت موافقت کنند. براساس اين توافق ايران توسعه فعاليت‌هاي هسته‌اي خود را در ازاي برخي گام‌هاي واقعي و طبيعتا محدود 1+4 متوقف مي‌کند. در اين توافق چين مسوول خريد مرتب نفت ايران مي‌شود و روسيه به ايران در برنامه‌هاي هسته‌اي کمک کرده و اروپا هم کارهاي مالي و تجاري را از طريق اينستکس پيش مي‌برد. دليل تعلل اروپا در برآورده‌سازي خواسته‌هاي ايران را در چه مي‌دانيد؟ ما در يک سال و دو، سه ماه گذشته شاهد حمايت سياسي اروپا از برجام به گونه‌اي که تعبير به ايستادن در مقابل امريکا شد بوديم و نمي‌توان شکاف ميان اروپا و امريکا در اين ماجرا را پنهان کرد. اما در عمل اتفاقي رخ نداد. با وجود تلاش‌هاي سياسي منحصر به فرد اروپا براي حفظ کانال‌هاي اقتصادي با ايران اما تجربه برجام به جهان نشان داد که تحريم‌هاي ثانويه امريکا مهم‌ترين و بزرگ‌ترين چالش پيش روي توانايي اروپا براي پيشبرد سياست‌هاي خود در حوزه اقتصاد و روابط خارجي است. اين مساله فقط يک چالش براي اروپا نيست بلکه حتي کمپاني‌هاي چيني هم از تحريم‌هاي ثانويه امريکا تاثير پذيرفته‌اند. دلار امريکا، بازارها و بخش‌هاي مالي بر همه‌چيز سلطه دارند و تنها چند راه معدود باقي مانده است. با وجود تلاش دولت‌هاي اروپايي براي باقي ماندن کمپاني‌هاي آنها در ايران، اين کمپاني‌ها نتوانستند سرمايه و دسترسي خود به بازار و بخش مالي امريکا را در ازاي کار کردن با ايران ناديده بگيرند. تجربه برجام مانند يک زنگ بيداري يا هوشياري براي اروپايي‌ها بود تا متوجه شوند که بايد در برابر تحريم‌هاي ثانويه امريکا مقاومت کنند. اروپا براي رسيدن به چنين هدفي مسير طولاني پيش رو دارد اما با ايجاد اينستکس گام‌هاي اوليه را برداشته است. فکر مي‌کنيد دونالد ترامپ سياست فشار حداکثري را تا کجا پيش خواهد برد؟ تاکنون تحريم‌هاي رنگارنگ ايران را به پاي ميز مذاکره نکشانده و تجربه نيز نشان داده که ايران تحت زور مذاکره نمي‌کند. مشاوران، حاميان و متحدان ترامپ در منطقه خاورميانه دولت او را براي تحريم هرچه بيشتر نهادهاي حقيقي و حقوقي در ايران تحت فشار قرار مي‌دهند. بسياري از آنها مي‌خواهند ديوار بلندي از تحريم بسازند تا فرصت هرگونه ديپلماسي ميان ايران و امريکا را از بين برده باشند. برهمين اساس به نظر مي‌رسد که ترامپ به اشتباه و در نتيجه همين فضاسازي‌ها تصور مي‌کند که تحريم‌هاي بيشتر بر ايران مي‌تواند تهران را مانند پيونگ يانگ سر ميز مذاکره بکشاند. پاسخ ايران به اين اقدام امريکا تلاش براي متنوع کردن اقتصاد خود و يافتن همسايگان زميني و دريايي بيشتر براي ادامه روابط تجاري بوده است. با اين‌همه با تحريم‌هاي فعلي امريکا کار ايران براي استفاده از تمام پتانسيل‌هاي اقتصادي خود سخت خواهد بود. تبعات پايان برجام براي اروپا از حيث استقلال و حيثيت سياسي و اقتصادي را چه مي‌دانيد؟ اروپايي‌ها بسيار مشتاق هستند مانع از سقوط کامل برجام بشوند. سقوط برجام تاثير بسيار منفي بر اعتبار آنها به عنوان بازيگري بين‌المللي در سطح اقتصادي و سياسي مي‌گذارد. سقوط برجام نه تنها مشکلي براي آنها در رابطه‌هاي آتي با ايران خواهد بود بلکه اين پيام خطرناک را هم مي‌دهد که امريکا مي‌تواند از سياست تحريم براي ايجاد تغيير در موضع‌گيري‌هاي اروپا استفاده کند. بازگشت به دوره پيش از 2013 نه براي ايران و نه براي اروپا خوب نخواهد بود. هر دو طرف بايد به سختي کار کنند تا مطمئن شوند که راه ديپلماسي باز است و تنش‌ها به حداقل مي‌رسد. ما را در کانال «آخرين خبر» دنبال کنيد