نماد آخرین خبر
  1. برگزیده
تحلیل ها

همه تلاش آمریکا مذاکره روی کارت های ایران است

منبع
سياست روز
بروزرسانی
همه تلاش آمریکا مذاکره روی کارت های ایران است
سياست روز/ متن پيش رو در سياست روز منتشر شده و انتشار آن به معني تاييد تمام يا بخشي از آن نيست بعد از گمانه زني هايي که در خصوص سفر ناگهاني محمد جواد ظريف، وزير امور خارجه به شهر بياريتز فرانسه، محل برگزاري نشست سران جي ۷ و ديدار و مذاکره با امانوئل مکرون به وجود آمد، شاهد بوديم که رئيس جمهوري فرانسه در نشست مشترک خبري با همتاي آمريکاييش از تلاش‌هاي کاخ اليزه براي ديدار ميان حسن روحاني و دونالد ترامپ طي هفته هاي آتي و در جريان نشست سالانه مجمع عمومي سازمان ملل در نيويورک سخن گفت. اما به واقع در پس اين القاهاي کاخ سفيد و کاخ اليزه مبني بر احتمال ديدار سران ايران و آمريکا، عليرغم پاسخ "نه" قاطع تهران، چه سناريو يا سناريوهايي نهفته است؟‍! ديپلماسي ايراني در گفت‌وگويي با مهدي مطهرنيا، استاد دانشگاه، آينده پژوه و کارشناس مسائل بين الملل به دنبال پاسخ به اين سوال است که در ادامه مي‌خوانيد: بعد از سفر غير مترقبه يکشنبه جاري محمد جواد ظريف، وزير امور خارجه به بياريتز فرانسه، محل برگزاري نشست سران جي ۷ که گمانه‌زني‌ها و شائبه‌هاي جدي را در ميان رسانه‌ها و کارشناسان ايجاد کرد، شاهد مواضع امانوئل مکرون، رئيس جمهوري فرانسه در نشست مشترک خبري با همتاي آمريکاييش مبني بر احتمال ديدار حسن روحاني و دونالد ترامپ طي هفته‌هاي آتي در حاشيه مجمع سالانه سازمان ملل بوديم. اساساً چه سناريويي در القاي اين دست مسائل توسط پاريس وجود دارد؟ اساساً فرانسه، نه به عنوان يک بازيگر و در چارچوب يک تلاش ديپلماتيک به منظور ميانجيگري در تنش ايران و ايالات متحده آمريکا که به عنوان بخشي از پازل تکميلي نقشه عليه تهران عمل مي کند. به اين واسطه که شرايط براي محدود کردن ديپلماتيک ايران شکل گيرد. چون بعد از گام هاي تهران در کاهش تعهدات برجامي، تحولات سمت و سوي ديگري پيدا کرد که چندان مطابق نظر واشنگتن و اروپا نبود. لذا اکنون پاريس سعي دارد ضمن مرتفع کردن نگراني‌هاي خود از بابت اين اقدامات، به خصوص گام سوم ايران در کاهش تعهدات برجامي، شرايطي را شکل دهد که در چارچوب حفظ تحريم‌هاي ايالات متحده آمريکا عليه جمهوري اسلامي، تهران را مقيد به تعهدات بيشتري کند. چرا که به هر حال، نه تنها فرانسه که حتي مجموعه بازماندگان در توافق هسته‌اي يعني ۱+۴ نمي‌توانند گامي جدي و اساسي در تقابل با تحريم هاي ايالات متحده آمريکا و در حمايت عملي از برجام و ايران بردارند. 
از اين رو فرانسه اکنون دست به يک نقشه و طرح جديد زده است که ضمن حفظ ساختار تحريمي کاخ سفيد عليه تهران، شرايطي را به وجود آورد که ايران از افزايش سطح تنش ها عقب نشيني کند. اگر دقت کرده باشيد مکرون در همين نشست سران جي۷ به صراحت علاوه بر برجام، پرونده هسته‌اي و سلاح اتمي در خصوص مسائل دفاعي، ديپلماسي منطقه اي و به نظاير آن سخن گفت. يعني امتيازاتي که ضمن مرتفع کردن نگراني‌هاي برجامي، ذيل گام هاي کاهش تعهدات هسته‌اي بايد ايران به آن مقيد و متعهد شود. اين يک برنامه هماهنگ شده است. نبايد فراموش کنيم که در بحبوحه تلاش‌هاي ديپلماتيک چند روز اخير که با سفر محمد جواد ظريف به پاريس و بعد از آن بياريتز به اوج خود رسيد، هيچ گونه واکنش و موضعي از جانب مايک پمپئو، وزير امور خارجه ايالات متحده آمريکا، جان بولتون، مشاور امنيت ملي کاخ سفيد در خصوص اين تلاش ها، چه در سطح رسانه اي وچه در سطح فضاي مجازي مطرح نشده است. البته برخي از کدها و پالس‌هاي داخلي هم در ايجاد اين تلاش‌هاي پاريس بي‌تأثير نبوده است. زماني که در همين چند ماه گذشته تهران به صراحت اعلام مي کرد جمهوري اسلامي ايران به هر اندازه و هر زمان که بخواهد مي‌تواند نفت خود را بفروشد و کاخ سفيد توان به صفر رساندن فروش نفت ايران را ندارد، امروز شاهديم که بعد از گذشت نزديک به ۱۶ ماه از گذشت تحريم‌هاي ايالات متحده آمريکا، فروش نفت ايران چيزي بين ۳۰۰ تا ۵۰۰ هزار بشکه نفت است. بله اگر چه تا کنون مسئله به صفر رساندن فروش نفت ايران از جانب آمريکا محقق نشده است، اما يقينا مهم خود رقم و عدد "صفر" نيست، بلکه فشارهايي است که اکنون بي شک چه مخالف و چه موافق به آن اذعان دارند؛ فشارهايي که هيچ دست کمي از زماني که فروش نفت ايران به صفر واقعي برسد، ندارد. همين چالش هاي بزرگ اقتصادي براي کشور سبب شده است که اين مسير و فضا در خصوص احتمال مذاکره ميان تهران و واشنگتن قوت بگيرد. با اين وصف شاهد موج سينوسي از مخالفت و موافقت‌هاي نسبي دونالد ترامپ با تلاش‌هاي کاخ اليزه در چند هفته اخير هستيم. در اين رابطه و پيش از مواضع رئيس‌جمهوري آمريکا در نشست مشترک خبري با مکرون در حاشيه ديدارهاي سران جي ۷، کاخ سفيد صراحتا تکاپوي ديپلماتيک فرانسه را بدون چراغ سبز واشنگتن دانست. با اين وصف آيا ايالات متحده در راستاي طرح و برنامه فرانسه هماهنگ عمل مي‌کند؟ 
در منتهي اليه نگاه ايالات متحده آمريکا تنها يک چيز وجود دارد و آن اين است که جمهوري اسلامي ايران بايد به هر قيمتي در راستاي منافع کاخ سفيد گام بردارد. تهران يا بايد "متحد استراتژيک" آمريکا در منطقه خاورميانه باشد يا "قرباني بزرگ"؛ از اين رو دونالد ترامپ هيچ گاه خواهان مذاکره و دادن امتياز به ايران نيست. من صراحتا عنوان مي‌کنم که ايالات متحده آمريکا روي برگ‌هاي برنده خود مذاکره نمي‌کند، بلکه کاخ سفيد روي برگ هاي برنده جمهوري اسلامي ايران گفت‌وگو خواهد کرد. يعني مسئله فروش نفت، کشتيراني، گمرک، بيمه، مسائل بانکي، تحريم هاي پتروشيمي، معدني، کمبود شديد بودجه در ايران و نظاير آن به عنوان برگ‌هاي برنده آمريکا به هيچ وجه محل مذاکره ترامپ نيست، بلکه آن چيزي که کاخ سفيد به دنبال آن است مذاکره روي برگ هاي برنده ايران يعني گام هاي تهران در کاهش تعهدات برجامي، توان موشکي و دفاعي، ديپلماسي منطقه‌اي و نظاير آن است تا بتواند اين برگ‌هاي برنده را هم از ايران بگيرد. پس دونالد ترامپ اگر بخواهد موافقتي با طرح مکرون داشته باشد، هيچگاه امتيازي از برگ‌هاي برنده خود به تهران نخواهد داد. آيا اقدامات اخير اسرائيل و مواضع بنيامين نتانياهو، نخست وزير رژيم صهيونيستي با تلاش‌هاي فرانسه در يک چارچوب و راستا قرار دارند و يا اينکه اساساً تحولات ديپلماتيک را بايد از شرايط امنيتي و نظامي منطقه جدا دانست؟ اين ساده‌لوحانه است که بخواهيم تحولات منطقه خاورميانه را از تلاش‌هاي فرانسه جدا بدانيم. اتفاقاً تبعات همين تحولات در خاورميانه است که تلاش‌هاي فرانسه را به اوج رسانده است. لذا بايد همه وقايع و اتفاقات را چه در حوزه امنيتي و نظامي و چه در حوزه سياسي و ديپلماتيک در يک بسته و پکيج ديد. آنچه طي حملات اخير به مواضع ايران و نيروهاي وابسته به ايران در سوريه و عراق از جانب اسرائيل روي داده نشانه بارز و آشکار يک جنگ تمام عيار تل‌آويو در برابر تهران است؛ جنگي که طبق گفته‌هاي بنيامين نتانياهو، نخست وزير اسرائيل نه تنها به سوريه، عراق و لبنان که به هر جاي دنيا که مواضعي از ايران و نيروهاي وابسته به تهران وجود داشته باشد، کشيده خواهد شد. پس شرايط از يک تنش و تخاضم سياسي و ديپلماتيک، حمله و تهاجم مخفي و محرمانه و يا جنگ نيابتي به واسطه تحريک، تجهيز و توسعه نيروهاي معارض مسلح در سوريه و عراق گذشته است. 
چون اکنون رسما خود اسرائيل وارد جنگ شده است. لذا اکنون جمهوري اسلامي ايران در يک جنگ آشکار با رژيم صهيونيستي قرار دارد که سعي مي کند از کنار آن عبور کند. چون به هر حال تبعات تحريمي آمريکا بدون شک بازوي اقتصادي نيروهاي نظامي و امنيتي را هم در کشور تحت الشعاع خود قرار داده است. پس تهران به دنبال گذر از اين موقعيت حساس با کمترين هزينه است. اما تحولاتي مانند موضع گيري دوشنبه جاري سيد حسن نصرالله نشان از اين دارد که علي‌رغم نگاه تهران، زمينه‌هاي اصطکاک روز به روز در حال افزايش است. البته ميزان بالاي حساسيت تهران در برابر اقدامات تل‌آويو اجازه نخواهد داد شرايط به روال چند هفته گذشته ادامه پيدا کند. پس هر لحظه امکان به شکل گيري کانون درگيري و تخاصم در منطقه وجود دارد. البته در اين ميان تلاش هاي سياسي و ديپلماتيک کاخ سفيد براي ايجاد ائتلاف نظامي بين المللي مد نظرش در تنگه هرمز و خليج فارس به نام اسکورت کشتي هاي تجاري و نفتکش ها پروسه اي است براي اين که شرايط امنيتي ايران در اين منطقه به شدت محدود شود و برخي اقدامات در خصوص دور زدن تحريم ها ناکام بماند. ضمن اينکه حتي اگر تنگه هرمز نيز به واسطه بحران نظامي و امنيتي بسته شود، پيش از آن که تهديدي براي اقتصاد آمريکا باشد، شرايط را براي ضربه زدن به چين، هندوستان و اروپا به عنوان رقباي تجاري آمريکا شکل مي دهد. پس آمريکا با اين برنامه دو هدف را دنبال مي‌کند؛ اول به شکست کشاندن اقدامات ايران در دور زدن تحريم ها و محدود کردن نظامي و امنيتي ايران در تنگه هرمز. دوم، ضربه اقتصادي به چين و قاره سبز. از اين‌رو حضور استراليا، ژاپن، کره جنوبي، برخي از کشورهاي اروپايي و حتي اسرائيل زمينه اجماع جهاني را به منظور حمايت و عملياتي کردن برنامه کاخ سفيد را در اختيار دونالد ترامپ قرار مي دهد. البته ايالات متحده آمريکا در برخورد نظامي با ايران هيچ گونه عجله اي ندارد. چون بايد اين نيروها استقرار پيدا کنند. اما نکته مهم اينجاست که اگر طبق گفته هاي شما احتمال وجود درگيري ميان تهران و تل آويو به واسطه اقدامات صهيونيست‌ها به شدت پررنگ است، چرا اساساً نتانياهو اقدامات اخير را به صورت آشکار و در قامت يک جنگ تمام عيار نشان داده است. آيا اين دست اقدامات در صورت درگيري و واکنش تهران به ضرر تل آويو نيست؟ به سوال بسيار مهمي اشاره کرديد. پاسخ به اين پرسش مهم بايد در چند نکته پي گرفته شود؛ اول اين که تحولات داخلي اسرائيل و نگراني نتانياهو از انتخابات باعث شده است که وي به دنبال يک اقدام در خصوص انحراف افکار عمومي و جذب آرا باشد. در سايه اين نکته يقيناً دولت مستقر تل‌آويو به برخي اقدامات براي قدرتمند نشان دادن خود نياز دارد تا بتواند همچنان بنيامين نتانياهو را به عنوان نخست وزير حفظ کند. پس در يک نگاه کلان و راهبردي اين اقدامات به ضرر اسرائيل نيست چون برخي برنامه‌هاي مشترک با کشورهاي عربي منطقه و ايالات متحده آمريکا در صورت پيروزي و تشکيل دولت نتانياهو وارد فاز عملياتي خواهد شد. لذا انجام اين عمليات براي بقاي نتانياهو در قدرت حتي در صورت واکنش تهران و نيروهاي همسويش بسيار حياتي است. نکته دوم و کليدي تر به اين واقعيت باز مي‌گردد که حتي اگر اقدامات اسرائيل به واکنش ايران منجر شود دقيقا آن چيزي است که نتانياهو انتظارش را مي‌کشد. چرا که بايد اين سناريو را هم در نظر داشت، احتمالاً تمامي اقدامات اسرائيل عليه مواضع ايران و نيروهاي همسو با آن در لبنان، عراق و سوريه بسترسازي براي ايجاد يک تنش گسترده تر و کلان تر در منطقه است و چون امنيت اسرائيل به امنيت ايالات متحده آمريکا و حتي قاره سبز گره خورده است به تدريج زمينه براي اجماع نظامي بين المللي عليه ايران شکل خواهد گرفت. ما را در کانال «آخرين خبر» دنبال کنيد