فرهيختگان/ « جدايي دولت از رقيب » عنوان يادداشت روزنامه فرهيختگان به قلم حسام رضايي است که ميتوانيد آن را در ادامه بخوانيد:
خروج آمريکا از برجام و همزماني آن با آغاز موج جديد فشارها عليه جمهوري اسلامي ايران، بهتدريج همپوشاني ميان مواضع سياسي دولت و طيف منتقدان آن بهويژه در حوزه سياست خارجي را بههمراه آورد. اين همگرايي نسبي، چندي است رنگ واگرايي به خود گرفته. در نوشته پيشرو تلاش دارم دلايل اين وضعيت را تشريح کنم.
تصميم نامتعارف دونالد ترامپ، رئيسجمهوري ايالات متحده آمريکا در ترک معاهده برجام، تاثير بهسزايي بر آرايش نيروهاي سياسي ايران گذاشت. دولت و اصحاب نزديک به آن که برخلاف پيشبينيهاي خود، شاهد ترک ميز توافق از سوي واشنگتن بودند، از آن پس، رل صبوري و مسامحهجويي را کنار گذاشته و با راديکاليزهکردن فضاي کلامي خود، به بازيگري مطالبهگر تبديل شدند؛ مطالبهگرياي که مبناي توجيهياش بر عدم اجراي تعهدات برجامي از سوي آمريکا و سه شريک و متحد بزرگ آن يعني انگليس، فرانسه و آلمان استوار بوده و البته کماکان هست.
همزمان با عقبنشيني ملموس دولت از قلمرو سياستهاي رفتاري پيشين خود، جبهه منتقدان پاستور به تقويت استحکامات نظري و عملي خود درقبال موضوعات بينالمللي خاصه درباره برجام و آمريکا مبادرت کردند. اين جبهه، بدعهدي آمريکا در جريان برجام را مدلولي شايسته و مناسب بر تاييد گزارههاي پيشيني خود دائر بر لزوم بياعتمادي به اين کشور و متحدانش يافت. علاوهبر اين، هرچه از ارديبهشت ۹۷ يعني هنگامه خروج واشنگتن از برجام فاصله گرفتيم، همپوشاني ميان اظهارات اهالي دولت و منتقدان آن بيشتر و بيشتر شد.
همپوشاني مودتآميز ميان دولت و رقيب، مشخصا سه دليل عمده داشت؛ اول اينکه به موجب سوختشدن نسبي آثار يکي از اصليترين کارتهاي بازي دولت يعني برجام (با خروج آمريکا و متعاقبا بيتعهدي اروپا) پاستورنشينان ديگر مثل گذشته قادر نبودند از موضع بالا و با رويکردي ظفرمندانه در مواجهه با منتقدان خود ظاهر شوند؛ بنابراين ترجيح دادند بهطور موقت و جهت ايجاد اجماع در داخل، لاجرم رنگ زمينه گفتماني رقيب را به خود بگيرند؛ گفتماني که مقاومت و ايستادگي فعالانه، زيربناهاي اصلي آن را تشکيل ميداد.
علاوهبر اين، عامل محرکه ديگري که باعث شد دولت ناگزير به ورود به حيطه گفتماني رقيب شود، وضعيت آشفتهاي بود که اقتصاد کشور در نيمه اول سال ۹۷ تجربه کرد. درواقع دولت براي کنترل اوضاع آشفته و بحراني موجود، به اجبار جبهه منازعه سياسي با نيروهاي رقيب را بلااستفاده و عمده حواس خود را بر سامان بازار متمرکز کرد.
همپوشاني دولت و رقبايش، البته دليل سومي هم داشت. حضور عنصري نامتعادل و غيرقابل پيشبيني بهنام ترامپ در کاخ سفيد، امکان هرگونه برنامهريزي بلندمدت (ازجمله براي مذاکره) براي همگان ازجمله دولت تدبير را ناممکن کرده بود؛ به بياني ديگر، نزديکي به رقبا در مقايسه با سرمايهگذاري روي آمريکاي ترامپ براي دولت واجد هزينه بهمراتب کمتري بود.
عزم جزم جمهوري اسلامي ايران براي کاهش قانوني تعهدات برجامي خود از ارديبهشتسال جاري (در واکنش به بدعهدي اروپاييها) دولت را براي قرابت به شعائر و نشانهاي گفتماني جبهه سياسي روبهروي خود مصممتر از قبل نيز ساخت. ديگر آنقدر رفتارهاي دولت و بقيه نيروهاي سياسي ايران شبيه هم شده بود که وقتي صداي مقاومتجويي از گوشهاي برميخاست، معلوم نبود صاحب صدا متعلق به کدام اردوگاه است؛ هرچند اين روند گاهي بهواسطه اظهاراتي که رئيسجمهوري مثلا از باب آمادگياش براي مذاکره درصورت تامين منافع ملت به زبان ميآورد، از تشابه به تغاير شيفت ميکرد، ليکن حتي چنين گفتههايي نيز باعث نشد روند کلي همگرايي داخلي در قبال خارج خدشه بردارد.
همانطور که اعلام شد سه دليل ۱- سوختشدن آثار برجام، ۲- بحران اقتصادي سال ۹۷ و نهايتا ۳- وجود عنصر نامتعادلي بهنام ترامپ، بستر لازم براي همپوشاني و وحدترويه دولت و جبهه رقيب آن را فراهم کرد، ليکن از ميان اين سه دليل، دو دليل اول و سوم هنوز دستنخورده باقي ماندهاند و درمورد دومي، بنابر گزارش نهادهاي بينالمللي ازجمله گزارش اخير بانک جهاني، ميتوان مدعي شد ايران در 6 ماهه نخست امسال، تا حد زيادي از بحران اقتصادي فاصله گرفته و به ثبات نسبي نائل شده است. ازقضا همين موضوع يعني بهبود نسبي اوضاع اقتصادي کشور، اعتمادبهنفس خوبي به دولت جهت فاصلهگيري از حوزه گفتماني رقيب بخشيده است. اظهارات اخير رئيسجمهوري در دانشگاه تهران که ميان قائلان به «تعامل سازنده» و «تقابل مستمر» با جهان، دست به ايجاد دوقطبي زد يا يک هفته قبل از آن، ضمن بهترين توصيفکردن مجلس اول، علنا نظارت استصوابي شوراي نگهبان را به چالش کشيد، همگي از ايجاد يک صفبندي مجدد ميان گفتمان دولت و جبهه رقيب حکايت دارند.
از سوي ديگر نفس در پيشبودن انتخابات مجلس بر تغيير رويکرد رئيسجمهوري تاثيرگذار بوده است. بهنظر ميرسد حسن روحاني براي تاثير متبوع خويش بر کارزار انتخاباتي، تلاش دارد فقر دستاوردي دولتش را در حوزه داخلي با ايجاد يک دوگانهسازي حول موضوعات خارجي جبران کند. دوگانهانگاري اخير روحاني، يادآور دوقطبي برجاميان (متناظر تعاملجويان سازنده) و نابرجاميان (متناظر تقابلجويان مستمر) است که سعيد حجاريان، نظريهورز اصلاحطلب در آستانه انتخابات مجلس دهم در اسفند سال 94 تئوريزه کرد و اخيرا نيز در گفتوگو با روزنامه «شرق» همچنان آن را واجد اعتبار دانست. اينکه طي روزها و ماههاي منتهي به انتخابات، شاهد عميقشدن وجه افتراق ميان گفتمان دولتيها و رقبايش هستيم، امر عجيب و البته دور از انتظاري نيست اما اينکه اين افتراقات، درنهايت مردم را به راي بهکدام جريان وابدارد، سوالي است که گذر زمان به آن پاسخ خواهد داد.
بازار