اعتماد/ متن پيش رو در اعتماد منتشر شده و انتشار آن به معني تاييد تمام يا بخشي از آن نيست
عباس عبدي/ در ميان همه مواضع و حتي اظهارات عجيب و غريب ترامپ، به نظر ميرسد که يک مورد آن جالب و منطقي است البته اگر در آينده تغيير راي ندهد. کافي است به آخرين سخنان وي توجه کنيم که گفت: همه فکر ميکردند بعد از پيروزي من، جنگ جهاني سوم را خواهيم داشت و هيلاري کلينتون عادت داشت اين حرف را بزند. من واقعا براي حمله به ايران تحريک شده بودم. اگر افراد ديگري بودند حمله ميکردند اما من با حمله نکردن، سرمايه (سياسي و حسن نيت) زيادي درست کردم. اصرار ترامپ بر خارج کردن نيروهاي نظامي ايالات متحده از جنگهاي منطقهاي، محور تمامي مواضع منطقهاي او بوده است. هرچند بيثباتي و تزلزل مواضع او اين اطمينان را ايجاد نميکند که آيا تا پايان بر همين خطمشي خود پايفشاري خواهد کرد يا ممکن است به هر دليلي وارد جنگي حتي بدتر از گذشته شود و براي آن دخالت نيز توجيهات منطقي(!) بتراشد. اکنون که نيروهايش را از سوريه خارج کرده موجب شکلگيري يک بحران انساني در منطقه کردنشين سوريه شده که به علت دخالت نظامي ترکيه رخ داده است. شايد علت اصلي اين بحران انساني، سرعت عمل ناشي از تصميم ترامپ براي خروج از سوريه بود که موجب خلأ قدرت شد و ترکيه را به انجام اين اقدام اشغالگرانه ترغيب کرد. اگر اين خروج طي زمانبندي و طراحي و اعلام پيشين انجام ميشد، طبعا کردها ميتوانستند متحداني را براي مقابله با تهاجم ترکيه پيدا کنند. همانطور که اکنون با دولت سوريه و روسيه چنين کردهاند. بنابراين نبايد بروز اين بحران را به معناي ضرورت حضور امريکاييها در منطقه تلقي کرد، چرا که عمده مشکلات منطقه محصول چنين حضور نامبارکي است. نمونه آن افغانستان است. ايالات متحده پس از حوادث ۱۱ سپتامبر و با توجيه بهظاهر مناسب و نيز با حمايت بينالمللي و مجموعهاي از نيروهاي نظامي کشورهاي گوناگون از 18 سال پيش وارد افغانستان شد و هيچ کشور ديگري نيز به جز موانع داخلي افغانستان، در راه حضور نظامي ايالات متحده در اين کشور سنگاندازي نکردهاست. شايد بتوان گفت همه جهان نيز حمايت کردند. حتي ايران نيز اين حضور را منفي معرفي نکرد.
دهها هزار نظامي به آنجا آمدند، هزاران ميليارد دلار هزينه شده است. برنامه حضور در افغانستان نيز «عمليات بلندمدت آزادي» نامگذاري شده بود! بيش از 40 کشور به همراه ناتو و امريکا در اين عمليات شرکت کردند. نتيجه پس از 18 سال چه شده است؟ تاکنون دهها هزار نفر کشته و دهها برابر نيز مجروح و مصدوم شدهاند! امريکا آماده خارج کردن نيروهايش است بدون اينکه مشکل افغانستان حل يا يک دولت قوي در آنجا مستقر شده باشد. برخي اطلاعات حاکي است که تا حدود نيمي از خاک افغانستان در سيطره غير رسمي طالبان است. امريکاييها با طالبان وارد مذاکره شدهاند، ايران نيز در اينگونه اقدامات سکوت نکرده و منفعل نيست. جنگ داخلي تشديد شده که تخفيف نيافته است. براي درک ابعاد خسارت جاني و تداوم آن کافي است به آخرين گزارش هيات ويژه سازمان ملل در امور افغانستان اشاره شود. بر اساس اين گزارش ميزان تلفات غيرنظاميان در ۹ ماهه نخست سال ۲۰۱۹ بالاترين سطح در پنج سال اخير بوده است. در اين ۹ ماه بيش از ۸۰۰۰ غيرنظامي در افغانستان کشته و زخمي شدهاند. در اين گزارش آمده است که در ۹ ماهه نخست سال ۲۰۱۹، دو هزار و ۵۶۳ غيرنظامي [از جمله ۲۶۱ زن و ۶۳۱ کودک] کشته، و پنج هزار و ۶۷۶ غيرنظامي ديگر [از جمله ۶۶۲ زن و يک هزار و ۸۳۰ کودک] زخمي شدند.
۴۱ درصد مجموع اين تلفات را زنان و کودکان تشکيل ميدهند و عامل ۶۲ درصد تلفات غيرنظاميان، گروهاي مسلح مخالف دولت بودهاند. اين آمار، بالاترين شمار تلفاتي است که در محدوده ۹ ماه از سال ۲۰۱۴ تاکنون ثبت شده است. هيچ چشماندازي براي کاهش اين خشونتها نيز وجود ندارد. در همين چند روز گذشته نيز طي يک حمله بيش از صد نفر از مردم عادي کشته و مجروح شدند. آزادي و دموکراسي در آنجا معناي روشني ندارد. تاکنون نتوانستهاند يک انتخابات بيدردسر برگزار کنند، مردم چنان نااميد شدهاند که انتخابات اخير با مشارکت بسيار اندکي مواجه شد. مواضع ترامپ در اين زمينه به نسبت روشن است. وي در آخرين سخنان خود چنين استدلال کرد که: در دوران اوباما نيم ميليون نفر در سوريه کشته شد. اما من با پيروزي سربازان امريکايي را از جنگهاي بي پايان و احمقانه خاورميانه بيرون ميکشم و شماتت ميشوم. من تنها کسي هستم که براي امنيت سربازان و بازگرداندن آنها به خانه بعد از اين جنگهاي بيپايان و مضحک جنگيده و شماتت شده است. دموکراتها همواره به دنبال اين موضع بودند تا زماني که من انجامش دادم. به نظر ميرسد که ترامپ حداقل در اين يک مورد خاص صداقت دارد. بخش مهمي از بحران سوريه محصول دخالتهاي امريکا بود. البته بحرانهاي منطقه ريشههاي داخلي دارند ولي دخالت قدرتهاي خارجي نه تنها اين بحرانها را حل نميکند که تشديد هم ميکند. 6 سال پيش بود که اوباما با قاطعيت از برکناري اسد و ايجاد يک نظام دموکراتيک! در سوريه سخن ميگفت ولي اکنون اسد هست و امريکاييها رفتهاند و بخش مهمي از جمعيت سوريه يا آواره داخل کشورشان هستند يا آواره کشورهاي ديگر و هيچ چشمانداز روشني نيز از آينده اين کشور وجود ندارد. در اين ميان يک نکته مهم است. اگر دولتهاي منطقه خواهان عدم دخالت امريکا هستند. بايد بکوشند که مسائل خود را با تسامح و همدلي بيشتري حل کنند و قدري خويشتنداري و گذشت پيشه کنند تا معلوم شود که دخالت خارجي در منطقه عامل بيثباتي است و نه ثبات.
بازار