ربيع/
متن پيش رو در ربيع منتشر شده و انتشار آن به معني تاييد تمام يا بخشي از آن نيست
منطقه غرب آسيا در سالهاي اخير همواره آماج فتنهها و بحرانها بوده است. بعد از خاموش شدن غائله داعش توسط محور مقاومت، اين روزها لبنان و عراق آبستن اعتراضات مردمي به دليل مشکلات اقتصادي شده است اما در اين بين گاهي اين اعتراضات حال و هواي ديگري پيدا ميکند و منجر به درگيري، خونريزي و جنايت ميشود.
به گزارش پايگاه خبري ربيع، منطقه غرب آسيا در سالهاي اخير همواره آماج فتنهها و بحرانها بوده است. بعد از خاموش شدن غائله داعش توسط محور مقاومت، اين روزها لبنان و عراق آبستن اعتراضات مردمي به دليل مشکلات اقتصادي شده است اما در اين بين گاهي اين اعتراضات حال و هواي ديگري پيدا ميکند و منجر به درگيري، خونريزي و جنايت ميشود. آشکار شدن پيش از پيش نقش عربستان سعودي بعنوان مهره آمريکا در منطقه در به آشوب کشيدن اعتراضات مردمي و ايجاد تنش و بحران در کشورهاي منطقه ما را بر آن داشت که در اينباره گفت و گويي داشته باشيم. حاصل گفت و گوي ما دکتر اسماعيل احمدي، پژوهشگر مسائل غرب آسيا را در ادامه ميخوانيد.
نقش عربستان در ناآرامي اين روزهاي عراق چيست؟ درباره لبنان چطور؟ آيا عربستان عامل اصلي ايجاد اين بحرانهاست يا از آب گلآلود ماهي ميگيرد؟
قبل از اينکه به جواب سؤال اول بپردازيم، بايد شرايط منطقه را مرور کنيم. منطقه يا بهتر بگويم؛ محور مقاومت طي ۸ سال گذشته درگير يک جنگ نيابتي سخت بود که تمام جبهه خصم در مقابل محور مقاومت ايستاده بودند، کار به جايي رسيده بود که بن سلمان به صراحت ادعا ميکرد جنگ را به داخل خاک ايران خواهد کشاند ولي رهبري انقلاب با مديريت قوي کل قضيه را از يک تهديد به يک فرصت تبديل کرد.
در عراق و با ورود مرجعيت؛ يک نيروي متحد از تمام طيفهاي مردم به نام حشدالشعبي ايجاد شد که امکانات آن از طرف ايران تأمين ميشد و هيچ طرفي فکر به وجود آمدن چنين قدرتي را در عراق نميکرد. عاقبت آن هم پيروزي اين نيروي قدرتمند با کمک مستشاري ايران برعليه داعش در عراق شد، موضوعي که درک آن براي بسياري از کشورها از جمله عربستان سخت بود. جالب است بدانيد که بالاي ۸۰ درصد انتحاريهاي داعش در عراق، عربستاني بودند.
در سوريه نيز با کمک محور مقاومت يگانهاي معتقد مختلفي ايجاد شد که بعد از حدود ۸ سال جنگ در اين کشور اين روزها دارد برنده اصلي مشخص ميشود و آن کسي جز محور مقاومت نيست.
در بحث لبنان هم نيروهاي جوان حزب الله که در بحران سوريه کاملاً وارد گود شده بودند؛ الان بعد از ۸ سال تبديل به نخبههاي جنگ شهري شدهاند، چيزي که اسراييل از آن هراس داشت. نتيجه اين جنگ براي حزب الله لبنان دهها برابر سود داشت؛ از جمله باز بودن مسير ارتباطي سوريه به لبنان، تبحر نيروها، پيروزي در جنگ شهري در محيطي ناشناخته و استفاده و تجهيز تسليحات به روزتر.
اشتباه بن سلمان در جنگ بر عليه مردم مظلوم يمن هم کاري کرد که عربستاني که دهها سال حتي يک خمپاره به خاکش نخورده بود؛ اکنون هر روز کشورش آمــاج حملات موشکي و پهپادي ارتش يمن و کميتههاي مردمي يمن است.
با توجه به اين شرايط به سراغ پاسخ سؤال اول ميرويم. عربستان از نفوذ ساختاري و فکري حشدالشعبي ميترسد؛ نيرويي که در نبرد با داعش که عربستان يکي از به وجود آوردندگان آن بود پيروز شد. روحيه شهادت و ايثارگري جبهه مقاومت از اولين ترسهاي سعوديهاست.
اين را حتي ميتوانيد در ايام اربعين ببينيد وقتي که رياض پايتخت عربستان بزرگترين جشنواره مبتذال خود را در اين ايام برگزار ميکند. تمام ترس عربستان از گسترش اين روحيه و اين تفکر در بين مردم خود است.
ترس ديگر عربستان از دست دادن جايگاهش در عراق بعد از يمن است و از نظر عربستان در عراق بايد دو عامل کنار برود، يکي حشد الشعبي و نيروهاي با تفکر انقلابي و ديگري آرامشي که عراق با کمک ايران بدست آورده است.
وقتي در اعتراضات شهرهاي عراق دفتر نيروهاي انقلابي و مقاومت به آتش کشيده ميشود، وقتي فرمانده مهم و شناخته شده عصائب اهل حق شهيد العلياوي به شهادت ميرسد، وقتي از بين معترضان عدهاي خاص سعي در اشغال پادگان نظامي دارند تا به انبار سلاحها برسند، اينجاست که هدف اولي که گفتيم دنبال ميشود. وقتي عکس حاج قاسم وسط ميدان ميآيد و افراد اندکي بر عليه ايران شعارهاي جهت دار ميدهند و تصاوير آن بطور گسترده از شبکههاي مورد حمايت سعودي و اماراتي بعنوان خبر اول پخش ميشود، نشانه آنست که هدف دوم نيز همراه با هدف اول دنبال ميشود.
اين است که سپهبد رشيد فليح رئيس پليس بصره به صراحت ميگويد که به خداي کعبه قسم برخي از عربستان، اسرائيل و امارات پول گرفتهاند تا عراق را تخريب کنند.
نهايتاً کار به جايي ميرسد که دولت عراق فعاليت شبکه سعودي العربيه را بطور رسمي متوقف ميکند. جالب اينجاست که يکي از سهامداران شبکه العربيه سعد الحريري، نخست وزير مستعفي لبنان به همراه حاکمان سعودي است.
در عراق بر عکس لبنان که عامل اصلي اعتراضات عربستان است، اين وظيفه بين چند کشور تقسيم شده است.
به نکته جالبي اشاره کرديد. نخست وزير لبنان(که به تازگي استعفا داد) گرايش آشکاري به سعوديها داشت. چرا سعوديها براي تنش آفريني عليه دولت اين کشور هزينه کردند؟
تقسيمات در کشور لبنان ساده است؛ طيفي که تمايل به تفکرات سعودي دارند و طيفي که بر خلاف اين تفکر هستند. سيد حسن نصرالله که در بين دشمنان هم به راستگويي مشهور هست در سخنراني خود به صراحت عنوان کرد که حزب الله در تظاهرات لبنان دخالتي ندارد و اينجا بود که چهره واقعي تظاهر کنندگان مشخص شد.
اينکه سعدالحريري از طيف سعودي است دليل نميشود که عربستان نخواهد براي کشوري که جزء محور مقاومت حساب ميشود هزينه تراشي نکند.
عربستان زماني همين نخست وزير لبنان يعني جناب حريري را به کشورش دعوت و سپس بازداشت کرد. دقت کنيد که نخست وزير يک کشور مستقل را مجبور کرد از طريق رسانههاي جهاني و از داخل خاک عربستان استعفا دهد. بعد از آن با وساطت فرانسه، سعد حريري از زير فشار سعوديها در آمد و به لبنان بازگشت و نخست وزيري خود را ادامه داد. با اين وصف آيا بايد انتظار داشت که عربستان مانع ضربه زدن به نخست وزيري سعد حريري در اعتراضات شود؟ عربستان حاضر است ۱۰ نفر همچون سعد حريري را قرباني کند تا ضربهاي کاري به چهره محبوب و موجه حزب الله در لبنان وارد شود.
سعوديها در تقويت اين بحرانها شريک منطقهاي ديگري هم دارند؟ و آيا همه اينها از آمريکا يا اسرائيل خط ميگيرند؟
در قسمتي از جواب سؤال اول هم گفتم که برعکس لبنان، در عراق وظايف اين خرابکاريها تقسيم شده است. حمله و تخريب پايگاههاي نيروهاي مقاومت در عراق مدتي است که توسط پهپادهاي آمريکايي و اسرائيلي انجام ميشود. پول امارات هم باعث جذب خلافکاران و قاتلان براي برهم زدن امنيت عراق شده و مزدوران سعودي نيز کامل کننده قسمتي از چرخه اين اتفاقات هستند. تکميل کننده زنجيره اين اتفاقات هم بسيج تمام رسانههاي اين کشورها براي ضربه زدن به آرامش عراق است.
من در اعتراضات قبل از اربعين بغداد بودم؛ وقتي اعتراضات داشت به اوج ميرسيد، دولت عراق اينترنت را قطع کرد. با قطع شدن فعاليت عامل اصلي دعوت به اغتشاشات يعني فضاي مجازي، غائله بايد خوابيده ميشد ولي جالب است بدانيد که نه تنها اينترنت اين شبکهها و صفحات قطع نشد بلکه اين شبکهها خبرهاي مغرضانه و جهت دارشان را هر لحظه مخابره ميکردند.
کار به جايي رسيد که خود شهروندان عراقي معترف بودند که اين شبکهها از خارج از خاک عراق مديريت ميشوند و اعتراضات را رهبري ميکنند.
آيا عربستان در گذشته نيز (قبل از حمله به يمن و سرمايهگذاري براي حمايت از داعش و …) در ايجاد بحران و فتنه در منطقه غرب آسيا تا اين اندازه فعال بوده است؟
خود عربستان و حامي اصلي او يعني امريکا ميدانند که اين کشور تندرو نفسهاي آخر حکومت خود را سپري ميکند. اين بحرانها در کشورهاي حامي مقاومت، آخرين دست وپا زدنهاي آل سعود پس از شکست مقابل جبهه مقاومت در جنگهاي نيابتي منطقه است. اگر مردم اين کشورها اندکي اتحاد و بصيرت خود را حفظ کنند، حکومتهاي دوني مانند سعودي و امارات جايگاهي در دل ملتها نخواهند داشت.
از لحظه تشکيل مملکت پادشاهي سعودي با پولهاي بادآورده نفتي، عربستان در تمام کشورهاي همسايه و حتي کشورهاي مسلماني که کيلومترها از مرزش فاصله دارند دخالت و اثر سوء داشته است. براي اثبات اين امر حتي نياز نيست به گذشتههاي دور برويم؛ همين چند سال اخير نشان دهنده تمام واقعيتهاست.
عربستان در مورد ايران به صراحت از گروهکهاي تروريستي شمال غرب و جنوب شرقي و حتي از سازمان تروريستي منافقين حمايت ميکند.
جنگ يمن، ششمين حمله عربستان يهودي به کشور مظلوم و فقير يمن است که همسايه جنوبي سعوديها محسوب ميشود.
عربستان در جنگ سوريه يکي از حاميان مالي و تسليحاتي تروريستهاي حاضر در غوطه پايتخت اين کشور به رهبري زهران علوش بود و چه جنايتهاي بزرگي اين گروهک تروريستي مرتکب نشد.
در جنگ عراق با داعش هم عربستان نه تنها حامي مالي اين گروهک تروريستي بود بلکه بيشترين انتحاري عضو داعش که در عراق خودشان را منفجر کردند از سعوديها بودند.
در لبنان نيز همانطور که گفتم سعوديها نخست وزير يک کشور مستقل را به گروگان گرفتند. همچنين چندين نوبت در سالهاي نهچندان دور شاهد درگيري مسلحانه طرفداران سعودي با ارتش لبنان بوديم. اينها جداي از افشاي اطلاعاتي درباره حمايت مالي عربستان از رژيم صهيونيستي در نبرد ۳۳ روزه تموز ۲۰۰۶ است.
عربستان همچنين يک شبه دشمن همسايهاش قطر شد و خواست به قطر لشکرکشي کند البته از ترس پاسخ ترکيه و ايران مجبور به تحريم صد در صدي قطر تا اين لحظه شده است.
درباره ترکيه نيز يکي از بازيگران اصلي در تأمين هزينه کودتاي ۳ سال قبل عربستان بود که رييس جمهور ترکيه چندين بار آن را به صراحت بيان کرده است.
عربستان در فلسطين هم يکي از خائنان به مسلمانان و مردم مظلوم غزه بوده و هست. در همين بحث معامله قرن عربستان يکي از حاميان تفکر صهيون سازي فلسطين اشغالي به حساب ميآيد در حالي که ميتونست با موضعي محکم، رژيم صهيونيستي را در تنگنا قرار دهد. بايد گفت که عربستان هميشه عامل گسيل کردن تفکر تندروي و تخريب بوده است.
آيا ناامن کردن منطقه منفعتي براي آل سعود دارد و خواهد داشت؟
عربستان منافع زيادي را با ايجاد ناامني در کشورهاي منطقه دنبال ميکند ولي از نظر من تنها منفعتي که حاکمان سعودي دوست دارند به آن برسند اين است که مردم کشورهاي مسلمان و حامي تفکر مقاومت با يکديگر درگير شوند و بالاخص در عراق. چون ميدانند که اگر اين کشورها از بحرانهاي ساختگي محور عبري-عربي-غربي رهايي يابند، توجهشان به سمت کشور و حاکميت سعودي خواهد بود. عربستان از روزي ميترسد که قهر ملتها دامن حکومت نحسش را بگيرد.
با توجه به نقش جدي عربستان در بحرانهاي منطقه به نظر شما آلسعود در پيغامهاي خود درباره علاقهمند بودن براي بهبود روابط با ايران صداقت دارد؟
بدون شک نه و من در اين زمينه از واکنش عزيزان دستگاه وزارت خارجه تعجب ميکنم که پالسهاي مختلفي را براي مذاکره با عربستان ارسال ميکنند. آخرين پيام هم فرداي هدف قرار گرفتن نفتکش ايراني در نزديکي بندر جده بود که دست آنها در اين اقدام خرابکارانه آشکار مينمايد.
در پايان اگر نکتهاي مدنظرتان هست بفرماييد.
سخن آخر اينکه يادي کنيم از شهيد وسام العلياوي؛ ايشان از فرماندهان لايق و مشهور مبارزه با داعش و رئيس دفتر گروه مقاومت عصائب اهل حق در ميسان بود که در ۴ سال اخير رشادتهاي زيادي در مبارزه با داعش در ميادين نبرد از خود نشان داد. العلياوي مهندس نفتي بود که وقتي ديد حرم بي بي زينب در خطر است، شغل و جايگاهش را رها کرد و گسيل جبهههاي سوريه و سپس عراق شد. انشاءلله بزودي و با اتحاد مردم، گرد و غبار فتنه و آشوب خواهد خوابيد و مردم اين کشورها خواهند ديد که عروسک گردان اين فتنهها چه دولتي بوده است.
بازار