
پشت پرده بازی جدید احمدینژاد
شرق
بروزرسانی

شرق/ متن پيش رو در شرق منتشر شده و انتشار آن به معني تاييد تمام يا بخشي از آن نيست
محمود احمدينژاد، رئيس دولت سابق ايران که خاصه از سال 88؛ يعني دور دوم فعاليتش کشور را درگير حواشي متعددي کرد، گفته ميشود براي انتخابات مجلس در اسفندماه سال جاري برنامههايي دارد. درعينحال که چنين ادعاهايي از سوي شخص او تا اين لحظه تأييد نشده است، اما از گزارههاي پيشرو ميتوان دريافت که احمدينژاد يا به طور مستقيم يا به نحو غيرمستقيم عزم بهارستان کرده است.
نخستين گزاره چندوقت اخير مربوط ميشود به گفتوگوي روحالله حسينيان با خبرگزاري «ايلنا» درباره حضور احتمالي احمدينژاد در انتخابات مجلس که گفته است: «طبق آمار نظرسنجي که ميگويند اقبال خيلي زياد است، ولي اينکه آيا زمينه فراهم ميشود يا خير يک مسئله ديگر است». منظور او از فراهمشدن زمينه، ناظر به احراز صلاحيت احمدينژاد توسط شوراي نگهبان است.روز گذشته؛ يعني تنها چندروز پس از اين گفتوگو مرتضي طلايي به پايگاه خبري «شفقنا» گفت که «اگر شخص آقاي احمدينژاد را ببينيم مسئله فرق ميکند، ولي جريان جبهه پايداري موضوع ديگري است و اين احتمال وجود دارد که جبهه پايداري در نهايت با حمايت احمدينژاد ليستي ارائه کند. اتفاق ديگر اين است که بعد از بررسي صلاحيتها، آقاي احمدينژاد به سبک خود افرادي را در شهرهاي کوچک حمايت و بهاينترتيب فراکسيوني را در مجلس ايجاد کنند».
گزارهاي که طلايي مطرح ميکند به اين شکل است که محمود احمدينژاد به صورت غيرمستقيم وارد انتخابات شود؛ يعني به دليل آنکه احتمال ميدهد ردصلاحيت شود، خودش در انتخابات حاضر نميشود و افرادي را مورد حمايت قرار ميدهد. حال ممکن است او بخواهد يک ليست جداگانه براي مجلس ارائه کند که شايد اين حالت نيز براي او و همفکرانش خطرناک باشد، زيرا در اين صورت محتمل است که شوراي نگهبان افرادي را که در ليست مورد حمايت رسمي احمدينژاد حضور دارند ردصلاحيت کند؛ بنابراين به نظر ميرسد او ميخواهد دست پنهاني در انتخابات داشته باشد يا شايد حمايت رسمي خود از طيف موردنظرش را بعد از بررسي شوراي نگهبان بر نامزدهاي انتخاباتي اعلام کند تا در اين صورت يا همه نيروهاي تحتالحمايه او از سد بررسي صلاحيتها گذر کنند يا آنکه دستکم تعداد ردصلاحيتها کاهش يابد، زيرا بههرحال ردصلاحيت پس از تأييد صلاحيت، هزينه ردصلاحيت را بالا ميبرد.
طلايي در گفتوگوي اخيرش نکته جالب ديگري را هم مطرح کرده است. او باور دارد که احمدينژاد نيروهاي خود را در شهرستانهاي کوچک فعال ميکند: «اخباري به طور پراکنده به گوش ميرسد؛ اين موضوع که آقاي احمدينژاد نيروهاي خود را در شهرستانها و حوزههاي کوچک فعال کند و فراکسيوني در مجلس تشکيل بدهد گفته شده است».
اين موضوع هم خالي از وجه نيست، زيرا به باور بسياري از تحليلگران سياسي، محمود احمدينژاد هنوز در مناطق حاشيهاي و روستاها و حتي شهرستانهاي کوچک داراي سرمايه اجتماعي قابلتوجهي است و خودش هم به خوبي به اين موضوع واقف است و يحتمل بخواهد تمرکز سياسي خود را بر نيروي انساني شهرستانها بگذارد.موضوع مهم ديگر پايگاه سياسي فعلي احمدينژاد است. اصولگرايان مخالف احمدينژاد باور دارند که او از مقطعي بهبعد ديگر در زمره اصولگرايي محسوب نشد؛ هرچند برخي نيز در برابر اين مدعا باور دارند که پايگاه سياسي احمدينژاد همچنان اصولگرايي است و نيروهاي اصولگرا نميتوانند براي فرار از مسئوليت بيتدبيريهاي دولتهاي نهم و دهم و صدالبته براي برائتجستن از مواضع ساختارشکنانه احمدينژاد خودشان را از او جدا کنند. بههرروي هرکدام از اين تحليلها صائب باشد، درحالحاضر خاصه اصولگرايان سنتي محمود احمدينژاد را به پايگاه سياسي خود راه نميدهند و او و همنظرانش را جريان انحرافي مينامند. درمقابل نشانههايي ديده ميشود که نيروهاي طيف اصولگراي پايداري چندان از احمدينژاد دور نشدهاند. مشخصترين گزاره اين مدعا را ميتوان در همان سخنان مذکور حسينيان مشاهده کرد، بهنحويکه اين شخصيت سرشناس پايداري با هيجان خاصي سخن از اقبال عمومي براي آمدن احمدينژاد به ميان ميآورد و البته در پايان تأسف ميخورد که به احتمال زياد احمدينژاد ردصلاحيت ميشود.از سوي ديگر چندروز پيش سقايبيريا، سخنگوي طيف پايداري، در گفتوگو با سايت خبري- تحليلي «انتخاب» آب پاکي را روي دست همه اصولگرايان سنتي ريخت و کلا گفت که گفتمان اصولگرايي منسوخ شده است: «زمان گفتمان اصولگرايي اندکي منسوخ شده و اکنون گفتمان نيروهاي انقلاب مطرح است، بنابراين جبهه پايداري اساسا کاري با اصولگرايي ندارد؛ هر شخصي ارزشهاي انقلابي را قبول داشته باشد، ما نيز او را قبول داريم».
اندکي قبل از سخنان سقايبيريا هم دبيرکل پايداريها بهشدت عليه اصولگرايان تاخت و به سايت خبري «رجانيوز» گفت: «اين چه تدبير و ائتلافي است؟ که به ما اين اجازه را بدهد که بنشينيم و مانند قبل بار ديگر هم همان راه را برويم؟ که نتيجهاش اين باشد؟ بد نيست اشاره کنم، به ائتلافي که هدفش باختن باشد وارد نخواهيم شد و نيز ائتلافي که در آن سهمخواهي هدف باشد يا از قبل منتخبش معين شده باشد يا کار به شکل پدرسالارانه باشد، ورود نخواهيم کرد. به اين جمعبنديها دقت کنيد تا به نتيجه برسيم. ناگفته نماند گاه ميگويند پايداري به نتيجه توجه نميکند، اين هم درست نيست؛ درنظرگرفتن نتيجه خود جزئي از وظيفه است. يا گفته ميشود رأيآوربودن نماينده جزء شاخصهها نيست، اين هم درست نيست، ولي همه حرف هم نيست که بايد اصلح را رأيآور کرد».مصباحيزدي هم چندي پيش با مطرحکردن بحث «انتخاب اصلح» سعي کرد که رأيدادن را منوط به يک جبهه خاص نکند. او درباره اينکه چه کسي بايد انتخاب شود، گفته بود: «سهمخواهي يعني دنياطلبي. سهمخواهي چيست؟! يعني اگر من ميدانم فردي از يک گروه ديگر اصلح است، به او رأي ندهم، بلکه به همگروهي خود رأي بدهم. اما چرا او را انتخاب نکنم؟! فردا که خودم بخواهم رأي بدهم اگر به او رأي ندهم چه حجتي پيش خدا دارم؟! فرض کنيد حتي بين اصلاحطلبان فردي بود که من دانستم که او اصلح از کانديداي اصولگراست؛ چه حجتي دارم که به او رأي ندهم؟! من بايد به اصلح رأي بدهم».
طرح موضوع انتخاب اصلح گرچه وجه ظاهرياش به اخلاق سياسي و شرعي پيوند ميخورد، اما ميتواند در ماهيت سياسياش حربهاي براي عبور از پايگاه متبوع پايداري؛ يعني جبهه اصولگرايي باشد که چنين امري اکنون در سخنان اخير اعضاي پايداري مشاهده ميشود.تمام بحثهاي اخير پايداريها در شرايطي مطرح ميشود که تا چندي پيش در ميان اصولگرايان بحثهاي مختلفي درباره ائتلاف همهجانبه و فراگير مطرح بود که يکي از ارکان آن ائتلاف هم طيف پايداري محسوب ميشد و سخنان ناگهاني و بهشدت تند سقايبيريا در شرايطي مطرح شد که همطيفش؛ يعني حسينيان اعلام کرد که اقبال عمومي براي حضور احمدينژاد در انتخابات ديده ميشود. سخنگوي پايداريها بعد از شنيدهشدن زمزمه حضور احمدينژاد نهتنها از اساس احتمال هرگونه ائتلاف را منتفي دانست بلکه حتي ديگر پايداري را منتسب به جبهه اصولگرايي ندانست و گويي خواست از ميان پايداريها پرچم جريان سوم را بلند کند.
بنابراين و با توجه به تمام اظهارنظرهاي چندوقت اخير به نظر ميرسد که احمدينژاد عزم اثربخشي در انتخابات مجلس را دارد و گويا قرار است اين کار با بازوي طيف پايداري انجام شود، اما محمود احمدينژاد برخلاف انتخابات رياستجمهوري سال 92 خود را در معرض سنجش شوراي نگهبان قرار نميدهد و حتي از نيروهايي حمايت رسمي نميکند تا آنها هم ردصلاحيت شوند و تنها ميخواهد به صورت غيررسمي نيروهايش را وارد مجلس کند تا دستکم در انتخابات آينده حداقلي در مجلس داشته باشد. خاصه اين مهم در شرايطي ممکن است رخ دهد که گفته ميشود مشايي و بقايي با موافقت کميسيون پزشکي خارج از زندان بهسر ميبرند و احتمال عفو مشروط آنها نيز وجود دارد.