ايران/ « در آداب آزاديهاي گروهي » عنوان يادداشت روزنامه ايران به قلم علياکبر گرجي(استاد حقوق دانشگاه شهيد بهشتي) است که ميتوانيد آن را در ادامه بخوانيد:
قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران، چه در زمينه حقهاي فردي و چه درخصوص حقهاي گروهي، حاوي مقررات گرانسنگي است که تضمين عملي آنها ميتواند پاسخگوي بسياري از دغدغههاي کنوني کشور باشد.
اصل سوم اين قانون، نظام سياسي جمهوري اسلامي را مکلف ميکند تا همه امکانات خود را براي محو هرگونه استبداد و خودکامگي و انحصارطلبي، تأمين آزاديهاي سياسي و اجتماعي در حدود قانون و مشارکت عامه مردم در تعيين سرنوشت سياسي، اقتصادي و فرهنگي خويش به کار گيرد. اصل هشتم همين قانون نيز «دعوت به خير، امر به معروف و نهي از منکر» را تکليفي همگاني ميداند که به صورت متقابل برعهده «مردم نسبت به يکديگر، دولت نسبت به مردم و مردم نسبت به دولت» قرار دارد. افزون بر اين موارد مبنايي و کلي، قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران بسياري از حقها و آزاديهاي فردي و گروهي را به رسميت شناخته است. به عنوان مثال، اصل 26 اين قانون در زمينه آزادي انجمنها مقرر داشته است: «احزاب، جمعيتها، انجمنهاي سياسي و صنفي و انجمنهاي اسلامي يا اقليتهاي ديني شناخته شده آزادند، مشروط به اينکه اصول استقلال، آزادي، وحدت ملي، اسلامي و اساس جمهوري اسلامي را نقض نکنند. هيچکس را نميتوان از شرکت در آنها منع کرد يا به شرکت در آنها مجبور ساخت.»
اصل 27 نيز تشکيل اجتماعات و راهپيماييها را با ذکر شرايط دوگانه عدم اخلال در مباني اسلام و عدم حمل سلاح، آزاد دانسته است. آنچه اين روزها و پس از اعتراضات بنزيني در کشور ما رخ داده، تداعي کننده همين اصل قانون اساسي است؛ محتوايي که نه تنها روي اجرايي به خود نگرفته بلکه سازوکاري هم که توسط دولت براي حل اين مشکل انديشيده شده بود از سوي ديوان عدالت اداري مهر باطل خورد.
اما برخلاف نظر ديوان، آزاديهاي گروهي (آزادي اجتماعات و راهپيماييها) در زمره سازوکارهاي تضمين کننده قانون اساسي و حقوق و آزاديهاي شهروندان و ابزار نظارت عمومي بر حکومت به شمار ميرود. اصل ۲۷ قانون اساسي با همين چشمانداز به شناسايي آزادي اجتماعات و راهپيماييها پرداخته است. حقّ بيان جمعي انديشهها و اعتقادات ميتواند از طريق گردهماييها، راهپيماييها و تشکلها اعمال شود. بسترسازي براي اعمال اين حقها به معناي آماده کردن محيط مناسب براي مشارکت مردم در امور عمومي و اجتماعي است و بدون چنين مشارکتي هيچ ملتي نميتواند به قلههاي پيشرفت و توسعه برسد. در همين راستا، معاونت ارتباطات و پيگيري اجراي قانون اساسي با برگزاري جلسات بسيار فشرده، لايحه تضمين آزادي اجتماعات و راهپيماييها (اصل ۲۷ قانون اساسي)، را تدوين کرد که با مساعدت فراوان معاون محترم حقوقي رئيس جمهوري و دفتر هيأت دولت به صورت دوفوريتي در دستور کار دولت قرار گرفته است. اگر صداقتي در دفاع از حقوق مردم وجود داشته باشد، لحظهاي در تصويب و تأييد اين لايحه درنگ نخواهد شد. مهمترين راهبرد ما در تدوين اين لايحه حذف مجوزمحوري در برگزاري تجمع و راهپيمايي است. مجوزمحوري خلاف نصصريح قانون اساسي و اصالت آزاديهاست. تصويب اين قانون ميتواند تا حدودي انسداد فعلي را بازگشايد.
لايحهاي که اگر به تصويب مجلس و تأييد شوراي نگهبان برسد، قطعاً در کاهش آنچه در اعتراضات اخير شاهد بودهايم مؤثر خواهد بود. اعتراض به بالا رفتن نرخ بنزين که خسارات جاني و مالي را به همراه داشته است، اگر در قالب همان مصوبهاي که هيأت وزيران مدتها پيش آن را تهيه و مکانهاي خاصي را براي تجمعات قانوني پيشبيني کرده بود، قرار ميگرفت، به شکل ديگري رقم ميخورد. آزاديهاي گروهي عبارتند از: مواردي مانند آزادي تجمع، تظاهرات، احزاب و سنديکاها. به يک معنا، ميتوان اين حقها را در زمره حق کليتري به نام حق مشارکت سياسي دستهبندي کرد. زيرا شهروندان از طريق اِعمال اين حقها و آزاديها به صورت مستقيم در تعيين سرنوشت و اجتماعي خود مشارکت کرده و در طراحي يا تغيير محيط اجتماعي و سياسي مداخله ميکنند.
پس بدون به رسميت شناختن اين دسته از آزاديها، سخن گفتن از مقولههايي مانند مردم سالاري و مشارکت عمومي در امور سياسي و اجتماعي بيمعنا خواهد بود. اگر برآمدن جامعه مردمسالار بدون به رسميت شناختن حقها و آزاديهاي فردي مانند حق بر کرامت انساني، برابري، آزادي انديشه و بيان و آمدوشد ممکن نيست، بيترديد، قوام و پايداري چنين نظامي بستگي به ميزان وفاداري به حقهاي گروهي و توجه به اجراي مدبّرانه و هنرمندانه آنها دارد.
شايد بتوان همه آزاديهاي گروهي را به نحوي با آزادي انديشه و بيان پيوند داد. شناسايي و تضمين آزادي تجمع و تظاهرات به منزله شناسايي و تضمين آزادي انديشه و بيان در ساحت گروهي و اجتماعي است. اين آزاديها را ميتوان آزاديهاي فردي انباشته و متراکمي دانست که قدرت آنها چندين برابر شده و اثرگذاري آن مطمئنتر است. با اين توضيح، ماهيت آزاديهاي گروهي تا حدودي قابل فهم است. يعني دولتها مکلفند با تأمين نظم و امنيت لازم زمينه برخورداري شهروندان از آنها را فراهم آورند.
از سوي ديگر، آزاديهاي يادشده جنبه حق - امتياز يا حق- آزادي دارند، يعني شهروندان در تشکيل احزاب و انجمنها يا در سازماندهي راهپيمايي مختارند و تکليف الزامآوري براي انجام اين امور بر دوش ندارند. افزون بر اين، آزاديهاي گروهي جنبه حق - قدرت نيز دارند، يعني با اعمال آنها ميتوان مناسبات قدرت در جامعه را تحت تأثير قرار داد. چرا که اگر دولتها براحتي بتوانند با اراده فردي مقابله کنند، سرکوب اراده جمعي براي آنان بسي دشوارتر است. تشکيل گروه، چه از نوع موقتي و چه از نوع پايدار آن، خود به خود خالق قدرت است. پس ايجاد گروه را ميتوان به نوعي خلق يک قدرت در برابر قدرت حکومت دانست. روشن است که تحمل قدرت رقيب توسط قدرت موجود دشوار است.
بازار