نماد آخرین خبر

سرمقاله ابتکار/ زوال اندوهناک مدیریت

منبع
ابتکار
بروزرسانی
سرمقاله ابتکار/ زوال اندوهناک مدیریت
ابتکار/ « زوال اندوهناک مديريت » عنوان سرمقاله روزنامه ابتکار نوشته ژوبين صفاري است که مي‌توانيد آن را در ادامه بخوانيد: فسخ يک‏طرفه قرارداد مربي ايتاليايي با تيم استقلال نمونه‏اي است از يک بحران در مديريت کشور که زنگ خطر آن سال‏هاست به گوش مي‏رسد. آندره استراماچوني مربي موفقي که آبي‏هاي ناکام پس از 3 سال اميد داشتند تا با او به روزهاي اوج خود برگردند لابه‏لاي چرخ‏دنده‌هاي بي‌کيافتي مديريت در کشور قرباني شد تا حالا در شرايطي که برنامه نودي نيز وجود ندارد تا به ابعاد اين بي‏مسئوليتي بپردازد؛ نشانه‏اي تازه از يک زوال بيم‏آلود در مديريت کشور را به رخ بکشد. در‏حالي‏که همين شرايط براي قرمزهاي پايتخت در رفتن برانکو و ماجراهاي پرابهام سرمربي تيم‏ملي نيز رقم خورد. موضوعي که احتمالاً طي روزهاي آينده مانند ساير تصميم‌هاي اشتباه بين مقصران پاس‏کاري خواهد شد و هيچ‏کس در نهايت مسئوليت آن را بر عهده نخواهد گرفت. با کنار هم گذاشتن پازل تصميم‌هاي غلط به خصوص در دو سال گذشته مي‌توان دريافت که نظام سياسي و تصميم‏گيري کشور با بحران مديريت روبه‏رو است. در‏حالي‏که مردم دلخوش به وعده‏هاي رئيس‏جمهوري پاي صندوق راي رفتند تا شاهد سلسله اشتباهات مديريتي گذشته نباشند، حالا اما تنها با تکرار ياس و نا‏اميدي از بازگشت به دوران شکوه در همه عرصه‏هاي اقتصادي، ورزشي، سياسي، فرهنگي و اجتماعي روبه‏رو شده‏اند. در اين ميانه بدون چشم‏انداز، افکار عمومي تنها با انواع تهديدها از سوي برخي مسئولان مواجه مي‌شوند بي‏آنکه بدنه تصميم‏ساز و مديران هيچ‏گونه پاسخي براي اين حجم از آشفتگي به مردم بدهند. در نهايت اما اين مردم هستند که همواره توپ در زمين‌شان است و احتمالاً اعتراضي هم اگر دارند با دوربين‏هاي مدار‏بسته متعدد تهديد مي‌شوند و اگر از مسئولان بخواهند که در خصوص مثلاً قرارداد سرمربي تيم‏ملي که از بودجه خودشان برايش هزينه مي‏شود شفاف‏سازي شود با يک عبارت روبه‏رو مي شوند که اين قرارداد محرمانه است! در اين شرايط که مردم با جابه‏جايي عجيب مرزهاي ديدگاه‏هاي منتخبان خود قبل از انتخاب و بعد از آن، مواجه مي‏شوند چگونه مي‏توانند با روحيه و اميد به فردا، کنش سياسي مطلوب در بزنگاه‏هاي حساس داشته باشند. بي‏ترديد رفتن يک مربي موفق فوتبال از کشور همه دغدغه يک جامعه نيست، اما نمونه‏اي است از ساير نمودهاي عيني تشويش در مديريت کشور. با اين همه، بايد گفت که اقتصاد و سياست کشور تنها به يک انقلاب مديريتي نيازمند است. تحولي برخاسته از تغيير رويکرد در گفتمان غالبي که از هرگونه پاسخگويي منطقي به افکار عمومي فرار مي‏کند و گاهي با پاسخ‌ها، خنده‌ها و واکنش‏هايش، اعصاب مردم را به بازي مي‏گيرد. توسعه اقتصادي و سياسي بي‏شک در گرو آزادي رسانه‏هايي است که آن‏قدر مخاطب به آن اعتماد کند که تمام حرف‏هايش را از زبان آن بشنود. جايي که رسانه آزاد باشد و در خصوص هر مسئله‏اي مطالبه‏گر باشد بي‏ترديد هيچ مدير و مسئولي نمي‏تواند از عواقب کار خود فرار کند. معضل اصلي اين روزهاي کشور همين فاصله‏اي است که بين تصميم‏سازان با مطالبات عمومي رخ داده است. جايي که حتي برنامه پر‏مخاطب و شريفي چون 90 را برنمي‏تابند مبادا که مجبور به پاسخگويي باشند.
ما را در کانال «آخرين خبر» دنبال کنيد