کيهان/ « عراق و تحولات اميدآفرين » عنوان يادداشت روز در روزنامه کيهان به قلم جعفر بلوري است که ميتوانيد آن را در ادامه بخوانيد:
1- علوم انساني چون با «انسانِ پيچيده» سروکار دارد، مثل علوم رياضي و تجربي «دو دو تا چهارتايي» نيست. انسان پيچيدگيهاي خودش را دارد لذا نميتوان درباره چنين علومي بهطور قطع و صددرصدي نظر داد. دانشمندان چنين حوزههايي همواره تلاش کردهاند با يافتن قوانين و ساختن فرمولهايي، مثلا تحولات آينده (سياسي، اجتماعي، فرهنگي و...) را پيشبيني کنند؛ يا ريشههاي «معضلي» را حل و بعضا حتي براي کشور و ملتي معضل بسازند! تعجب نکنيد. با جدا شدن اخلاق از سياست (ماکياول در اواخر قرون وسطي) بسياري در کنار تلاش براي يافتن راهحل براي معضلات خود، به ساختن معضلات براي ديگران هم پرداختند! «تحريمهاي بيحد و مرز»، که بعضا باعث جان باختن کودکان معصوم و بيمار ميشود، يکي از معضلات چنين فضايي است که گاهي از دل آن، معضلات ديگري بيرون ميريزد. اگرچه، هميشه اينطور نيست و بارها شده که از دل يک معضل، خيرات و برکاتي بيرون ريخته که در انتهاي اين يادداشت درباره آن بيشتر توضيح خواهيم داد.
2- کشور عزيزمان ايران، تحت شديدترين تحريمها و فشارهاي اقتصادي است، فشارهايي که گفته ميشود تاکنون عليه هيچ کشوري، به اين شکل اعمال نشده است. برخي سوءمديريتها اما کار را خراب و بر اين فشارها افزوده است. يافتن هدف اين فشارها نيز کار سختي نيست چون تحريمکنندگان شفاها و عملا آن را اعلام ميکنند: «ايجاد معضلات و مشکلات اقتصادي براي مردم و واداشتن آنها براي شورش عليه حاکميت». يکبار ديگر به اين جمله آخر دقت کنيد: فشار اقتصادي به مردم از سوي آمريکا، اعتراضهاي مردمي عليه ايران! خب طبيعي است اين منطقي به نظر نميرسد. يعني مردم قطعا تشخيص ميدهند فشارها از جانب ديگري است پس اعتراضها هم بايد به همان جانب باشد. اينجاست که راز پيدا شدن سروکله اين همه شبکههاي جديد ماهوارهاي و اجتماعي معاند فارسيزبان فاش ميشود. افکار عمومي بايد بمباران شود. بايد جاي جلاد و شهيد عوض شود. تخلفي اگر صورت گرفته برجسته و اگر صورت نگرفته، ساخته شود. شبکههاي تلويزيوني 24 ساعته با بودجههاي چند ميليارد دلاري راهاندازي شود تا تشخيص درست از نادرست سخت و افکار عمومي که تحت فشارهاي اقتصادي است، بمباران شود. فکري که تحت فشار است و با بمباران روايتها مسخ شده، براي از کار افتادن و در نهايت «عصبي شدن»، فقط يک «بهانه» لازم دارد و اين بهانه ميتواند «فساد اقتصادي» يا اجراي بدِ مثلا، يک طرح بسيار مهم باشد...! حالا نوبت فرستادن اراذل اجارهاي به خيابانها و کشتهسازي است! همينطور يک مشت غربگراي شکستخورده که همان اهداف اوباش اجارهاي را در تريبونهاي رسمي به شکلي ديگر دنبال کنند! در تريبون مجلس و در آخرين نطق خود، در حالي که ميدانند آب از سرشان گذشته و رد صلاحيت خواهند شد، قاتلان تبر به دست را «معترض» و تلاش براي سوريهسازي کشور را «اعتراض مدني» بخوانند. اين همه ماجرا نيست. بخوانيد....
3- ونزوئلا، هنگکنگ، عراق، لبنان و اين اواخر ايران جزو مناطقي هستند که شاهد آشوب بودهاند و بعضا هنوز هم هستند. «بهانه» براي شروع آشوب در هر يک از اين مناطق متفاوت، اما کارگردان همه آنها و همينطور هدف يکي است. بيبرو برگرد، «آمريکا» از تمام اين آشوبها حمايت کرده و بهطور مستقيم و غيرمستقيم در بهوجود آمدن يا دستکم، دامن زدن به آنها دست داشته است. افکار عمومي بمباران شده و تلاش براي کشتهسازي با کمي بالا و پايين دنبال ميشود، مهمترين ويژگي مشترک در اين 4 نقطه از جهان شايد اين است که در همه آنها، «وجود آشوب فقط، منافع آمريکا را تامين ميکند» حتي اگر ظاهر قضيه مثلا، مبارزه با فساد يا جلوگيري از تصويب يک مثلا قانون باشد! و چقدر سادهلوحند کساني که تحولات اين 4 نقطه از جهان را جدا از هم تحليل ميکنند!
4- برگرديم به نکته اول يادداشت يعني به اينکه، علوم انساني دودوتا چهارتايي نيست. به اينکه پيشبيني تحولات، وقتي با آدم دوپا سروکار داريم، ساده نيست. به اينکه همه چيز و همه قوانين مربوط به علوم انساني و حتي طبيعي، آني نيست که دانشمندان آن را کشف و بر اساس آن تحولات را پيشبيني و مديريت ميکنند. بله، قوانين و فرمولهايي در طبيعت و در وجودِ انسان هستند که تمام هنر يک فيزيکدان، زمينشناس، جامعهشناس، روانشناس، پزشک يا اقتصاددان يافتن آنها، نه ساختن آنها و تنظيم اختراعات و راهحلهايشان بر اساس آنهاست. اما آيا انسان همه اين قوانين و فرمولها را يافته است؟ پاسخ «خير» است. اينجا صرفا و صرفا به يکي از آن قوانين و فرمولهايي که دانشمندان غربي قادر به کشف و درک آنها نيستند اشاره کرده و به بحث ادامه ميدهيم: «من يتقالله يجعل له مخرجا و يرزقه من حيث لا يحتسب...» طبق اين آيه، گناه نکردن و تقوا پيشهکردن باعث بهبود شرايط اقتصادي ميشود. اين آيه يک قانون و فرمول اقتصادي است، اما آيا آن دانشمندِ بياعتقادِ غربي، قادر به درک آن است؟ چقدر از اين قوانين در اين عالم ريخته که هر کسي قادر به درک و فهم آنها نيست و وقتي اتفاق ميافتد، گيج و مات و مبهوت ميماند؟! شما بفرمائيد.
کدام دانشمند غربي به مخيلهاش ميگنجيد که، آمريکا با آن دبدبه و کبکبه عراق را از صدام گرفته و به قول کارشناسان آمريکايي «در سيني طلا تقديم ايران» کند. [به ايران نزديک کند] و حالا بخواهد با فتنهانگيزيهاي پرهزينه آنها را از هم دور کند؟! يا از دلِ سرنگوني صدام، بزرگترين دشمنِ وقت ايران، کشوري برويد که تبديل به يکي از تنفسگاههاي اقتصادي امروزِ ايران در شرايط تحريمهاي بيسابقه باشد! از دلِ داعش، اين پروژه بزرگ و پرهزينه، حشدالشعبي را خارج و قدرت مقاومت منطقه را دو چندان کند و...
5- طبق آخرين خبرهايي که به دست ما رسيده، امروز ورق در عراق برگشته و اوضاع در اين کشور تا حدود زيادي آرام شده است. معلوم شده دليل اصلي شروع آشوبهاي عراق، نه فساد اقتصادي و مشکلات معيشتي که، ماجراي گشايش گذرگاه فوق استراتژيک «بوکمال» بوده است. آمريکا و صدالبته رژيم صهيونيستي و سعودي از ترس وصل شدن راس مقاومت يعني ايران به سواحل مديترانه از طريق همين گذرگاه، ميلياردها دلار براي اين آشوبها هزينه کردهاند. هدف، تجزيه عراق به چند کشور(کردها، سنيها، شيعيان و...) بوده، طوري که مقاومت اگر بخواهد به آن سواحل برسد، مجبور شود از چند دولت احتمالا وابسته عبور کند! (امري تقريبا غيرممکن). اجاره 70 عکاس حرفهاي و پرداخت 500 دلار براي هر عکسي که عليه حشدالشعبي باشد، يکي ديگر از مواردي است که در طول آشوبهاي عراق اتفاق افتاده و ميشود تنها درباره اين طرح شيطاني آمريکا، ساعتها نوشت. شايد-تاکيد ميشود-شايد علت حضور کمرنگ اين نيروهاي مردمي در جريان آشوبهاي حساب شده عراق هم «حساب شده» بوده است! اما با همه اين تفاسير و هزينههاي سنگين، اوضاع در اين کشور به برکت هوشياري مردم و مرجعيت، رو به آرامش است. از کجا معلوم، شايد از دلِ اين آشوبها و بحرانآفرينيها هم، تحولي ديگر زائيده شود. مثلا شروع اميدبخش مبارزه با فساد و انجام اصلاحات جدي در عراق.
6- اگر گفته شود، اوضاع اقتصادي عراق خوب است و همه آن کساني که به خيابانهاي عراق آمدهاند، آشوبگرند نيز دقيق حرف نزدهايم. عراق بنا به دلايل متعدد از فساد و بيکاري و فقر در رنج است. اين کشور پيش از صدام گرفتار کودتاهاي متعدد بوده و خود صدام هم با يک کودتا به قدرت رسيد و چند دهه خون مردم عراق را در شيشه کرد. پس از صدام، نوبت به اشغالگران آمريکايي و اروپايي رسيد تا اين کشور خسته و زخمي را رنج دهند. چند سالي هم تروريستهاي تکفيري آن را شخم زدند. مگر چند سال است در اين کشور يک دولت و مجلس واقعي و منتخب مردم روي کار آمده؟ عراق کشوري زخمخورده و خسته است اما به لطف خدا چند سالي توانسته به کمک دوستانش روي پا بايستد. اين کشور نياز به جراحي و اصلاحات جدي دارد. اينکه يک کشور ميليونها بشکه نفت بفروشد و فقير باشد يعني، يک جاي کار ميلنگد. عراق با 32 ميليون نفر جمعيت، 7 ميليون حقوقبگير دولتي دارد. (ايران با 80 ميليون جمعيت حدود 4 ميليون کارمند دولتي دارد که بسيار زياد است) اين يعني بلعيده شدن بخش اعظمي از درآمد نفت عراق و در نتيجه فقير و بيکار ماندن بسياري از جوانان اين کشور. کوچک شدن دولت ميتواند به بهبود شرايط اين کشور کمک کند. ديروز خبر رسيد دهها نماينده و مسئول فاسد تحت تعقيب قضايي قرار گرفتهاند. اين هم يعني عزم بغداد براي مبارزه با فساد جزم شده است.
7- دشمن به فتنهانگيزيهاي خود عليه مقاومت که حالا با اسرائيل فاصلهاي ندارد، ادامه داده و ميلياردها دلار ديگر براي حذف يا تضعيف آن هزينه خواهد کرد، به تحريمها و فشارهاي اقتصادي هم ادامه خواهد داد. با وجود حتمي بودن اين رويکرد شيطاني، تحولات آينده به کدام سمت خواهد رفت؟ بايد بدبين بود يا خوشبين؟ شايد پاسخ اين سؤال را بتوان از اين جمله رهبر انقلاب درباره آلسعود، بازوي مالي اين محور شيطاني، بيرون کشيد:
«غربيها اعلام کردند که براي عربستان، تأسيسات هستهاي و کارخانه توليد موشک ميسازند. اگر بسازند هم بنده شخصاً ناراحت نميشوم، چون ميدانم که اينها انشاءالله در دوران نه چندان دوري به دست مجاهدان اسلامي خواهد افتاد».(!) انشاءالله
بازار