فرهيختگان/ متن پيش رو در فرهيختگان منتشر شده و انتشار آن در آخرين خبر به معناي تاييد تمام يا بخشي از آن نيست
ابتذال جريان جوانگرايي در امور مديريتي کشور شايد صحيحترين و قريب به مضمونترين تعريف و تشريح وضعيتي باشد که آذريجهرمي وزير ارتباطات و فناوري با آنچه در تمام ايام مديريتياش در راس اين وزارتخانه به نمايش گذاشته است.
چند وقتي است مسئولان کشور با شبجمعههاي مردم شوخيشان گرفته است. يک هفته ناگهان قيمت بنزين را بالا ميبرند و صبح اظهار بياطلاعي ميکنند، يک هفته هم از چند روز قبل خبر از سورپرايز ميدهند و سر آخر هم چيز خاصي عايد مردم نميشود. الان چند ساعتي از سورپرايز يا همان شگفتانه آقاي آذريجهرمي وزير ارتباطات نميگذرد اما خب نگاهي به پيامها و واکنشها خصوصا از سوي کاربران فضاي مجازي نشان ميدهد اين اتفاق، يعني پستپلاس و تحويل بستههاي پستي با پهپاد، هرچقدر خوب، هرچقدر مثبت و کارآمد مورد استقبال مردم قرار نگرفته است و انتظارات از يک شگفتانه فراتر از يک خبر خوب بود. اما خب اين همه ماجراي پيش و پس از اين اقدام وزير جوان دولت روحاني نبود و اين اقدام وجوه مختلف ديگري هم داشت و دارد.
ابتذال جريان جوانگرايي در امور مديريتي کشور شايد صحيحترين و قريب به مضمونترين تعريف و تشريح وضعيتي باشد که آذريجهرمي وزير ارتباطات و فناوري با آنچه در تمام ايام مديريتياش در راس اين وزارتخانه به نمايش گذاشته است. ابتذال جرياني که اين روزها خصوصا در نزديکي ايام انتخابات بيش از هر زمان ديگري مستعد قرباني شدن و ضربه خوردن است و برخي افعال و اقدامات نظير سياستهاي شاذ آذريجهرمي مسير عدول از اين آرمان همگاني و صحيح را هموار ميکند.
لااقل به جوانگرايي رحم کن مدير جوان!
چند روز پيش بود که آذريجهرمي در يک پيام توئيتري خبر از يک سورپرايز در روز پنجشنبه داد؛ وعدهاي که به سرعت در رسانهها منتشر شد و هر شخص و رسانهاي براي آن بستههاي خبري مفصلي تدارک ديد. آنقدر ماجرا حائزاهميت بود که اين اتفاقات طبيعي جلوه کند. بازار گمانهزنيها هم حسابي داغ شد. عدهاي خبر از رفعفيلتر تلگرام و توئيتر دادند، عدهاي خبر از ملي شدن اينترنت و عدهاي ديگر هم خيال دسترسي به حجم رايگان را در سر داشتند. اما خب بالاخره روزي که وزير جوان وعدهاش را داده بود، فرارسيد و آن سورپرايز هم رونمايي شد،
پستپلاس، تحويل بستههاي پستي با پهپاد همان سورپرايزي بود که آذريجهرمي براي اعلام خبر راهاندازياش روزها و ساعتها مردم و رسانهها را درگير خود کرد و بيم و اميدهايي را در جامعه عصباني اين روزهاي ايران ايجاد کرد. دستاوردي که با تمام نکات مثبت و حائزاهميتش جايي حتي بين پيشگوييهاي مردم در صفحه شخصي وزير ارتباطات هم نداشت و به قول معروف کسي منتظر چنين واقعهاي نبود. اما به هر طريق رونمايي از پستپلاس تمام آن چيزي بود که مردم مدتي براي آن سرکار رفتند. اين اقدام و انتشار اين خبر از سوي وزير جوان ارتباطات و فناوري اطلاعات چند مساله را در ذهن مخاطبان و صاحبنظران ايجاد کرد که بررسي آن حائزاهميت است؛ اولين مساله توئيتي بود که چند دقيقه بعد از اعلام اين شگفتانه توسط آذريجهرمي منتشر شد. او بعد از اينکه واکنش مردم نسبت به اعلام خبر پستپلاس را مشاهده کرد و متوجه شد آنچه از او انتظار ميرفت و مردم مطالبهاش را داشتند با آنچه رخ داده است، فاصله بسياري دارد، در پاسخ به اينکه چرا به جاي چنين اقدامي تلاشي در رفعفيلترينگ و مسائل اينچنيني نکرده است، نوشت: «اميدوارم تلاشهايم براي رفعفيلترها هم به نتيجه برسه، ولي خب از نظر قانوني زورم نميرسه. ولي خيلي از توئيتها و کامنتها رو براي بقيه در جلسات ميخونم تا بالاخره با واقعيتهاي جامعه و خواستههاي شما آشنا شوند. خوبي شبکه اجتماعي همين ارتباط مستقيم و بيرياست که داريم.»
به نوعي وزير ارتباطات از پاسخگويي در اين زمينه و فشارهاي اجتماعي ناشي از آن شانه خالي کرد. اما مهمتر از اين ماجرا و مطالبات عمومي و واکنش آذريجهرمي به آن، اصل اقدام او در ماجراي سورپرايز مردم و شوآفي بود که قبل از آن به راه انداخت، آن هم در قامت جوانترين وزير دولت پير دوازدهم، در ادامه سياستهاي قبلي و اظهارات و اقدامات پيشين که ضربهاي جدي به پيکره جوانگرايي مديريتي در کشور زد. از خيلي قبلتر تا همين روزها به کرات و در محافل مختلف ديده و شنيدهايم جوانگرايي و تقديم مناصب و مسئوليتهاي حساس و اساسي به جوانان بهعنوان يک مطالبه جدي و عمومي مطرح است. اما مدل مديريتي آذريجهرميها در کنار جوانگرايي وابسته مدل آنچه در ليستهاي انتخاباتي برخي جريانات سياسي در اين چند روز اخير ديديم، هردو به يک اندازه مسير اصلي و اصولي جوانگرايي را به بيراهه ميبرد و اميد جامعه به چنين تغيير مثبتي را به نااميدي ميکشاند.
اينکه يک وزير دههشصتي در راس هرم مديريتي وزارت ارتباطات و فناوري اطلاعات قرار گيرد، در نگاه اول قابلدفاع و پسنديده است، اما اينکه با توهم ارتباطگيري با طبقات مختلف اجتماعي و همکلامي و قرابت با آنها جايگاه مديريتي و وزارتي را به سخره بگيريد، جز خدشه واردکردن به آن منصب و مسئوليت، ضربه مهلکي به اعتماد عمومي به جوانگرايي و مديريت جوانان در مناصب حساس وارد ميشود که جبران آن بيش از تمام سالهايي که براي اثبات آن گذشت، زمان ميبرد. پس در نگاه اول نقد ابتدايي ما، نقد به رويهاي است که آذريجهرمي و امثال آن پيش گرفته و دانسته يا نادانسته اميد به جوانان براي مديريت را به زمين ابتذال کشاندهاند.
چرا نميتوان کمي هم به شوآف اخير آذريجهرمي خوشبين بود؟
به جز آنچه تا اينجا گفته شد، سوالي ايجاد ميشود که چرا چنين برخورد تهاجمي هم از سوي مردم و هم از سوي برخي رسانهها نسبت به اقدام اخير آذريجهرمي صورت گرفت. خب يک اتفاق مثبتي افتاده است و او هم خواسته اطلاعرساني کند. اينجا هم ايراداتي وجود دارد؛ ايراداتي سواي خدشه به جوانگرايي، ايراداتي در نوع تبليغ و اطلاعرساني به مردمي که اين روزها به هزار و يک دليل که خود وزير به آنها بهتر از هرکس ديگري واقف است، عصباني هستند.
لعيا بيدگلي، پژوهشگر و مدرس علوم ارتباطات و برند در ارتباط با سورپرايز آذريجهرمي نظر قابلتاملي داشت و به «فرهيختگان» گفت: «اين مدل اطلاعرساني و بزرگ کردن اقدامات مشکلي است که ما در تمام وجوه زندگيمان با آن مواجهيم. مثلا در خانوادهها ميشنويم که فلاني ميگويد چرا همسر من از زندگي ناراضي است، در حالي که من بهترين زندگي را براي او فراهم کردهام، بهترين وسيلهها و بهترين خانه و امکانات را براي او فراهم کردهام اما او ناراضي است. در حالي که آن فرد نيازمند يک محبت ساده و يک توجه ساده بوده است نه اين امکانات و... . اين نشاندهنده اين است که ما فکر ميکنيم آن چيزي که براي خودمان مهم است براي بقيه هم همان مقدار اهميت دارد، براي همين سعي ميکنيم آن را تعميم دهيم. در کسبوکار و مديريت سازمانها اين را خيلي ميبينيم که ميگويند ما بهترين محصولات را ارائه ميکنيم، ميگويند کيفيت جنس ما بسيار بالاست، ميگوييم اين کيفيت بالاي تو نياز مخاطب تو هست؟ مخاطب تو تنوع و قيمت پايينتر را نميخواهد؟ خلاصه اين ماجرا در همه وجوه زندگي ما نهادينه شده است و بايد خودمان را جاي مخاطب قرار دهيم تا نيازمنديهاي او را درک و برطرف کنيم. اين ماجراي پستپلاس دستاورد کمي نيست و خيلي ارزشمند هم هست و روي خيلي مسائل اثرگذار خواهد بود اما اشکال کار اينجا بود که تکنيک تبليغاتي اشتباهي به کار گرفته شد. چون وقتي کلمه سورپرايز به ميان ميآيد مخاطب منتظر چيزي است که خوشحال شود ولي اين چيزي که رونمايي شد در اولويتهاي مخاطبها نبود. حتي اگر ميگفتند امروز رايگان با تلفنها صحبت کنيد مردم خيلي خوشحالتر از اين بودند. وقتي ميگوييد سورپرايز و با تبليغات سطح توقعات را بالا ميبريد بايد هم شأن و همسنگ آن تبليغات مردم را راضي نگه داريد. ما ميبينيم يک عکس زيبا از غذا را در منوي يک رستوران ميگذارند ولي چيزي که ارائه ميکنند، کاملا بيکيفيت است. جايي ميخواندم چند هزار کامنت گرفته شده است که اين سورپرايز چه بايد باشد و هيچکدام از اين چند هزار نفر پستپلاس را پيشبيني نکرده بودند. اين اقدام خيلي براي مردم آوردهاي ندارد، سازمانها بيشتر از مردم از اين اقدام پستپلاس منفعت ميبرند. مردم مستقيم درک نميکنند که پهپاد چقدر به دردشان ميخورد اما سازماني مثل ديجيکالا و... حتما بهره خواهند برد. اينجا آن سوءتفاهم ايجاد شد و درجه نارضايتي مردم بالا رفت. اگر بهعنوان يک خبر خوب اين مساله مطرح ميشد و اين هيجان را ايجاد و القا نميکردند الان سطح نارضايتيها اين مقدار بالا نبود.»
چرا حرف از ابتذال جوانگرايي ميزنيم؟
چرا حرف از ابتذال جوانگرايي ميزنيم و شواهد اين ادعا در ارتباط با آذريجهرمي وزير جوان ارتباطات و فناوري اطلاعات چيست؟ کافي است کنشهاي مجازي و رسمي محمدجواد آذريجهرمي بعد از راي اعتماد از مجلس تا امروز را مرور کنيم. مروري که شايد در بخشي از آن با خنده و تمسخر مثل خيلي از کنشگران فضاي مجازي و مثل همين 24 ساعت گذشته و بعد از سورپرايز بيجان وزير ارتباطات مواجه شده باشيم، اما خب اين واقعيت مديريت جواني است که در روزگار قطعيهاي گاه و بيگاه اينترنت، فيلترينگ گسترده شبکههاي مجازي، حرکت کند و اعصابخردکن پيامرسانهاي داخلي و خيلي ديگر از کمبودهاي فضاي مجازي نمود پيدا کرده است و بيش از آنکه حس ارتباط مستقيم و خودماني به مخاطب را القا کند، او را عصبي و نااميد کرده است. اگر از ماجراي سورپرايز که آخرين شاهکار مديريتي آذريجهرمي بود، بگذريم، چند اقدام و اظهار ديگر هم از سوي اين وزير جوان رسانهاي شد و بازتاب مثبتي از سوي مخاطبان نداشت.
انتشار شمارهتلفن شخصي
مرحله قبل از سورپرايز، مرحله انتشار شماره تلفن شخصي وزير بود که آذريجهرمي شماره تماس همراهش را در صفحه شخصياش در اينستاگرام منتشر کرد تا به اصطلاح مستقيمتر و بيپردهتر با مردم در ارتباط باشد و در جريان مطالبات آنها قرار گيرد. اقدامي خارج از عرف و بدون خروجي خاص که بيش از آن که مورد استقبال قرار گيرد، مورد استهزا و طنازي قرار گرفت. به هرحال کسي باور نميکند يک مدير جوان در راس امور مربوط به حوزه فناوري اطلاعي از مطالبات عمومي نداشته باشد و نياز باشد با تلفن شخصي وزير ارتباط برقرار کند و مصائبش را بازگو کند.
سوتي لايو در اينستاگرام
يکي از خندهدارترين کنشها در فضاي رسانهاي کشور فعاليت مديران ارشد در رسانههايي است که دسترسي به آن براي مردم با محدوديت و فيلترينگ همراه است، اما خودشان مهمترين افعالشان را در آن اطلاعرساني ميکنند. توئيتر، تلگرام و اينستاگرام شبکههاي مجازي هستند که دوتاي اولي در حصار فيلترينگ و دومي هم محصور در گمانهزنيهاي متعدد براي فيلترهوشمند و... . هستند اما خب مديران و مسئولان ارشد و مياني که خود از موافقان و مسببان محدوديتهاي ايجادشده هستند در آن فعاليت ميکنند. اما سواي اين تناقض مضحک، استفاده ابزاري آذريجهرمي از اين شبکهها هم کم همراه با گاف و سوتي نبوده است. وي در جواب به افشاگري زرآبادي نماينده مجلس که گفته بود خواهرخانم آقاي وزير که متولد 65 است، ماهيانه 69 ميليون تومان حقوق ميگيرد و کارمزد او طي سه سال دوميليارد و 200 ميليون تومان است از قابليت لايو اينستاگرام براي پاسخگويي استفاده کرد اما حين پخش ناگهان دستش به دکمه دوربين پشتي گوشي خورد تا چشم مخاطبان به امکانات موجود و پروژکتورها و... براي اين برنامه به ظاهر ساده و شخصي روشن شود.
شببيداريهاي آقاي وزير و پاسخ مخاطبان
«بيدارين؟» اين سوالي بود که به رسم معشوقههاي تازه به هم رسيده مجازي توسط وزير ارتباطات در صفحه شخصياش منتشر شد تا مرزهاي لمپنيسم فرسخها جابهجا شود و مردم بيش از پيش از اميدي که به مديريت جوان دههشصتي دولت پيرمردها داشتند نااميد شوند. انتشار عکس فتوشاپي در لباس آدمآهني، شوآف ارسال پيام به ستارهمربعها براي اطلاع از برداشتيهاي ارزشافزوده و چندين و چند اقدام و کنش مجازي ديگر از سوي اين وزير جوان باعث شد خيلي زود نااميدي جايگزين اميدواري اقدام جوانان در عرصههاي کلان مديريتي شود.
بازار