نماد آخرین خبر
  1. برگزیده
تحلیل ها

تغییر راهبرد در سیاست خارجی آمریکا

منبع
دنياي اقتصاد
بروزرسانی
تغییر راهبرد در سیاست خارجی آمریکا
دنياي اقتصاد/ متن پيش رو در دنياي اقتصاد منتشر شده و انتشار آن در آخرين خبر به معناي تاييد تمام يا بخشي از آن نيست کامران کرمي/ تحليلگران اقدام آمريکا در ترور سردار سليماني را نقطه‌عطفي در تحولات پرآشوب منطقه مي‌دانند که نه‌تنها باعث افزايش سطح تنش خواهد شد، بلکه کورسوي اميد مذاکره بين تهران و واشنگتن را نيز خاموش خواهد کرد. در همين خصوص دکتر «سيدجلال دهقاني فيروزآبادي» استاد روابط بين‌الملل دانشگاه علامه طباطبايي در گفت‌وگو با «دنياي‌اقتصاد» معتقد است شاهد يک نوع تغيير راهبرد در سياست خارجي آمريکا هستيم که آن را مي‌توان يک نوع سياست خارجي تهاجمي در قبال ايران تلقي کرد. دهقاني فيروزآبادي با بيان اينکه ترامپ براساس محاسبات خود بر اين تصور است که ايران به لحاظ اقتصادي و سياسي در شرايطي قرار گرفته که چاره‌اي جز اين ندارد که پاي ميز مذاکره بيايد، معتقد است ترامپ با اين اقدام تروريستي کاملا مسير مذاکره و راه‌حل سياسي و ديپلماتيک را مسدود کرد. او فعال کردن مکانيزم ماشه از سوي اروپايي‌ها را اقدامي با دو هدف مي‌داند: ايران از برجام خارج نشود و دوم به سمت مذاکرات جديد ترغيب شود. اين استاد دانشگاه همچنين اقدام آمريکا و افزايش سطح تنش در منطقه را باعث به‌وجود آمدن فضاي تنش‌زدايي بين ايران و دولت‌هاي عربي خليج فارس ارزيابي مي‌کند.
اقدام آمريکا در ترور سردار سليماني در چه شرايطي صورت گرفت؟ دو فرضيه در اين خصوص مطرح شده؛ يکي اينکه آيا اين اقدام در چارچوب همان راهبرد فشار حداکثري براي فشار بيشتر بر ايران به قصد مذاکره است يا نه، آمريکايي‌ها با اين اقدام راهبرد جديدي را با هدف درگيري با ايران کليد زده‌اند؟ ابتدا در قالب همان فشار حداکثري بود؛ يعني فشار حداکثري آمريکا سه وجه يا سه بُعد دارد؛ «فشار اقتصادي»، «فشار سياسي و ديپلماتيک» و «فشار نظامي». با توجه به حوادث آبان‌ماه، آمريکايي‌ها به اين جمع‌بندي رسيدند که با يک ضربه نظامي مي‌توانند جامعه ايران را دچار آشوب و شورش کنند. گرچه طراحي آن از ماه‌ها قبل شکل گرفته بود، ولي اينکه در اين شرايط به اين جمع‌بندي رسيدند به نظرم در قالب همان فشار حداکثري بود که ايران در شرايطي قرار بگيرد که از مواضع اصولي خود کوتاه بيايد. ولي با تحولاتي که رخ داده به‌نظر مي‌رسد ما شاهد يک نوع تغيير راهبرد در سياست خارجي آمريکا در قبال ايران هستيم که نه لزوما به قصد جنگ و درگيري نظامي، ولي به قصد افزايش سطح تنش و تصاعد بحران است که آن را مي‌توان يک نوع سياست خارجي تهاجمي در قبال ايران تلقي کرد. بنابراين اين فرضيه در شرايط کنوني يک فرضيه قابل‌توجه است که آمريکايي‌ها با اين اقدام راهبرد تهاجمي‌تري را در قبال ايران کليد زده‌اند. به نوعي مي‌توان شاهد گذار از آن فشار حداکثري بود که در عمل نتيجه‌ ملموسي را نصيب آمريکايي‌ها نکرده است؛ نه منجر به خروج ايران از برجام شده و نه تحريم‌ها منتج به تغيير فضاي اجتماعي ايران و بروز اعتراضات گسترده شده است. بنابراين آيا مي‌توان گفت که آمريکا راهبرد جديد را با تغيير اين دو هدف کليد زده است؟ به‌نظر مي‌رسد که بعد از اين عمليات، ما شاهد آغاز يک راهبرد جديد مبني بر يک سياست تهاجمي‌تر در قبال ايران از سوي آمريکا خواهيم بود. اگر هدف ترامپ کليد زدن اين راهبرد جديد با هدف بالا بردن سطح تنش باشد، در واقع اين افزايش تنش قرار است چه منافعي را نصيب آمريکا کند؟ بخشي از فرآيند تصميم‌گيري ترور سردار سليماني ريشه‌هاي داخلي در آمريکا دارد. از جمله فرار ترامپ از استيضاح با انحراف افکار عمومي داخل آمريکا از موضوع استيضاح به يک بحران سياست خارجي و بين‌المللي. حتي همان زماني هم که بحث استيضاح مطرح شد و سپس در مجلس نمايندگان راي آورد، پيش‌بيني مي‌شد که ترامپ براي تحت‌تاثير قرار دادن استيضاح دست به يک ماجراجويي در سياست خارجي بزند. اينکه با اين اقدام به اين هدف مي‌رسد يا نمي‌رسد بحث ديگري است؛ اما يکي از منافع و اهدافي که ترامپ مي‌تواند داشته باشد همين انحراف افکار عمومي داخلي آمريکا براي تحت الشعاع قرار دادن استيضاح است. هدف ديگر همان‌طور که پيش‌بيني مي‌شد تلاش براي تحت‌تاثير قرار دادن انتخابات نوامبر ۲۰۲۰ و پيروزي در آن است؛ يعني ترامپ در سياست خارجي دستاورد ملموسي نداشته و در داخل هم با مخالفت دموکرات‌ها مواجه است و لذا پيروزي در اين انتخابات منوط به امنيتي و نظامي کردن فضاي انتخابات و خلق يک دستاورد سياست خارجي، ولو کاذب است. قبل از اينکه به اهداف ديگر اشاره کنيد، سوالي که مطرح مي‌شود اين است که اگر اقدام ترامپ در ترور سردار سليماني منجر به راديکال‌تر شدن فضاي منطقه شود و آمريکا را وارد جنگ با ايران کند، آيا خود اين مساله نمي‌تواند تبديل به يک بحران شود و نتيجه انتخابات آمريکا را تغيير دهد؟ بله، ريسک اين مساله بالاست. بحث ما اين است که ترامپ چه تصور و تلقي‌اي از اين اقدام داشته است... اشاره شد که ترامپ فکر مي‌کرد با اين ضربه نظامي ايران را به مذاکره يا سازش وامي‌دارد. ولي اکنون اين اقدام تروريستي نتيجه عکس داده است. بنابراين اينکه چرا ترامپ اين اقدام را انجام داد يک بحث است و اينکه به اين هدف مي‌رسد يا نه، که در سوالات بعدي به آن پاسخ خواهد داده شد، بحثي ديگر است. بنابراين ممکن هم هست که با اين اقدام ترامپ سطح تنش افزايش پيدا کند و حتي تاثير منفي نيز بر جاي بگذارد. ولي معمولا روساي‌جمهور آمريکا با راه انداختن جنگ خارجي توانسته‌اند آن را مديريت کنند که مجددا انتخاب بشوند. به منافع ترامپ از بالا بردن سطح تنش با ايران اشاره کرديد... بله، منفعت ديگري که مي‌توان از اين اقدام براي ترامپ متصور بود باج‌گيري منطقه‌اي از متحدان آمريکا است که مشخصا از کشورهاي عربي و عربستان با اين استدلال باج بگيرد که تنش کنوني در منطقه افزايش پيدا کرده و شما بايد هزينه‌هاي اقدام نظامي را بدهيد. ترامپ پيشتر هم ثابت کرده بود که از اين گونه اهداف دارد. دليل ديگر مي‌تواند توجيه حضور نظامي آمريکا در منطقه باشد. به هر حال ترامپ گفته بود ما نيروهاي نظامي را از منطقه بيرون مي‌بريم، ولي شايد اکنون در شرايطي قرار گرفته است که براي اينکه استدلال کند چرا به اين وعده عمل نکرده، شرايطي را به‌وجود بياورد که توجيه‌پذير باشد. البته تا چه حد قادر باشد ديگران را اقناع کند بحث ديگري است. منفعت ديگر همراه کردن اروپا با خود است که فعال کردن مکانيزم ماشه نشان داد که اروپايي‌ها در حال حرکت به اين سمت هستند که مواضع خود را به آمريکا نزديک‌تر کنند؛ بنابراين مي‌توان گفت شايد يکي از اهداف اين ضربه‌ نظامي تغيير به‌گونه‌اي است که اروپايي‌ها مواضعشان را به آمريکا نزديک‌تر کنند. اين اقدام آمريکا در شرايط بحراني منطقه چه پيامدهايي بر جاي خواهد گذاشت؟ آيا منطقه را به سمت بي‌ثباتي بيشتر حرکت نخواهد داد؟ ترامپ به‌دنبال جنگ تمام‌عيار و گسترده نيست؛ بلکه مي‌خواهد سطح تنش و بحران را به ميزاني تصاعد دهد که يک نوع تنش مديريت‌شده داشته باشد. يا به بيان ديگر، مديريت و توازن آشوب در منطقه. به‌نظرم در کوتاه‌مدت، تنش‌ها در منطقه افزايش مي‌يابد چون امکان تلافي گروه‌هاي مقاومت هست، همراهي اروپا با آمريکا هست و همان تحرکات آمريکا که در کوتاه‌مدت ممکن است اقداماتي را صورت دهد. اما هدف آمريکا همان‌طور که اشاره شد تصاعد مديريت‌شده تنش است. اروپا هم همان‌گونه که ذکر شد يک نوع سياست گردش به سمت آمريکا و اعمال فشار بر ايران را اتخاذ مي‌کند؛ اما هدف اروپا درواقع تشديد بحران نيست بلکه هدف آنگونه که خودشان اعلام کرده‌اند، نجات برجام و تشويق و ترغيب ايران به مذاکره است. يعني اين گردش اروپا به سمت آمريکا (حداقل از منظر خودشان) براي مديريت بحران است. کشورهاي منطقه هم در پي تنش‌زدايي با ايران برخواهند آمد. بنابراين ما بايد بين اهداف آمريکا و اروپا و کشورهاي منطقه تفکيک قائل شويم. کشورهاي منطقه‌ با اين تحولاتي که رخ داد به اين نتيجه رسيدند که اولا ايران قدرت دفاعي و تهاجمي بالايي دارد و اراده اعمال آن را هم دارد. از طرف ديگر آمريکايي‌ها هم خيلي حاضر نيستند براي پاسخگويي هزينه بپردازند و ممکن است جنگ منطقه‌اي هم خواسته يا ناخواسته دامن آنها را بگيرد، چون ايران هم صراحتا اعلام کرد که اگر آمريکا از مبدأ کشور ثالثي به‌ خاک ما حمله کند، تلافي خواهد کرد. طبيعتا بخشي از اقدامات احتمالي نظامي (اگر در منطقه جنگ رخ بدهد) از پايگاه‌هاي اين کشورها خواهد بود و ايران هم تلافي مي‌کند. از اين رو کشورهاي منطقه‌اي دنبال تشديد تنش نخواهند بود، بلکه درصدد تنش‌زدايي با ايران و به‌خصوص جلوگيري از وقوع جنگ بين ايران و ‌آمريکا بر خواهند آمد. درخصوص تنش زدايي همسايگان با ايران فرضيه‌اي مطرح است که راه تنش‌زدايي با همسايگان، از خود منطقه مي‌گذرد. در مقابل، فرضيه رقيب اين استدلال را مطرح مي‌کند که تا زماني که راهبرد فشار حداکثري آمريکا هست امکان اينکه بشود از کانال منطقه‌اي تنش‌زدايي صورت بگيرد وجود ندارد. بنابراين شما معتقد هستيد که خروجي اين افزايش تنش باعث مي‌شود که کشورهاي همسايه به‌سمت تنش‌زدايي با ايران حرکت کنند؟ بله؛ چون به اين نتيجه رسيده‌اند که جنگ و تنش بيش از حد در منطقه براي آنها خطرناک است و ايران هم صراحتا اعلام کرده که جنگ بين ايران و آمريکا، محدود به تهران و واشنگتن نيست، بلکه دامنه‌ آن به کشورهاي منطقه هم تسري پيدا مي‌کند. تلقي من اين است که برخلاف ترامپ که (حداقل در کوتاه‌مدت) دنبال افزايش تنش است و اروپايي‌ها که آنها هم به‌نوعي مي‌خواهند ايران را متقاعد کنند که در برجام بماند و مذاکرات جديد را بپذيرد؛ کشورهاي منطقه هم درصدد کنترل تنش هستند. شما اشاره کرديد که با اين افزايش سطح تنش راه تنش‌زدايي در منطقه فراهم مي‌شود، ولي يک فرضيه مطرح است که متحدان آمريکا به‌خصوص اسرائيل و عربستان در ترور سردار سليماني تا حدي حداقل در سطح هماهنگي در جريان بوده‌اند. آيا در عربستان تمايلي براي تنش‌زدايي با ايران مستقل از آمريکا مشاهده مي‌کنيد؟ در مورد اينکه عربستان در جريان بوده، من نظرم اين است که هم اسرائيل و هم عربستان (به‌خصوص عربستان) شايد در آن طراحي‌ها بوده باشند، ولي در اقدام اخير بعيد مي‌دانم که آمريکايي‌ها عربستان را در جريان قرار داده باشند. اما تصورم اين است که اسرائيلي‌ها از اول طراحي ترور شهيد سليماني تا اجراي آن در جريان بودند؛ يعني هم در طراحي‌ و هم در زمان و مکان اقدام. اما همان‌طور که اشاره کردم عربستان و ساير کشورهاي عربي يک شرايط نه جنگ و صلح را بين ايران و آمريکا ترجيح مي‌دهند؛ از قديم هم اينطور بوده است، يعني سياستشان اين است که سطح تنش بين ايران و آمريکا در يک سطح کنترل‌شده باشد. کشورهاي عربي حتي عربستان موافق ايجاد شرايط جنگي و بحراني در منطقه نيستند. و شاهد فعال شدن ميانجي‌ها براي تنش‌زدايي هم خواهيم بود؟ بله؛ قاعدتا هستند يا به‌صورت علني يا پنهاني. مثلا سفر امير قطر به ايران در شرايط فعلي مي‌تواند بيانگر يک نوعي نگراني اين کشورها از افزايش سطح تنش باشد. نگاه آمريکا اين است که در کوتاه‌مدت تنش را بالا ببرد و ايران را به پاي ميز مذاکره بياورد؛ ولي مواضعي که اکنون از ايران حداقل در سطح اعلاني مطرح مي‌شود اين است که عملا راه مذاکره حداقل تا يک پروسه‌ کوتاه‌مدت بسته شده و چشم‌انداز روشني را نمي‌توان براي آن ترسيم کرد. آيا نمي‌توان گفت ترامپ در اين محاسبه دچار سوءبرداشت شده است؟ همان‌طور که اشاره کردم تلقي آنها اين است که تحت‌فشار حداکثري نظامي، اقتصادي، سياسي و ديپلماتيک، ايران چاره‌اي جز اين ندارد که به پاي ميز مذاکره بيايد. ترامپ حداقل از زمان خروج آمريکا از برجام در ارديبهشت ۹۷ بارها گفته که ايراني‌ها مي‌آيند و مذاکره مي‌کنند. در واقع اين تلقي آمريکا براساس نوعي تفکر و فرهنگ بنگاه معاملاتي املاک صورت مي‌گيرد که حرفه اصلي ترامپ هم هست. در واقع نوعي ذهنيت معاملات املاکي بر ترامپ و تيم تندروي او حاکم است. آنان براساس محاسبات خود براين تصورند که ايران به لحاظ اقتصادي و سياسي در يک شرايطي قرار گرفته که چاره‌اي جز اين ندارد که پاي ميز مذاکره بيايد. بنابراين اين برداشت در هيأت حاکمه فعلي آمريکا وجود دارد. اما نظر من اين است که (شايد هم اشتباه کنم) ترامپ دقيقا برعکس نتيجه مي‌گيرد؛ يعني الان ترامپ با اين اقدامي که صورت داد سطح دشمني با ملت ايران را به شدت افزايش داد که کاملا مسير مذاکره و راه حل سياسي و ديپلماتيک را مسدود کرد. اصلا چشم‌اندازي نمي‌بينم که ايران تحت اين شرايط مذاکره کند؛ اگر هم به فرض قرار بود يک کورسويي وجود داشته باشد، آن هم ديگر کور شد. يعني با اين اقدام تروريستي و ضدايراني ترامپ چشم‌اندازي براي مذاکره وجود ندارد و ايران هم همه گزينه‌ها و مولفه‌هاي قدرتش را به کار مي‌گيرد که ترامپ در انتخابات ۲۰۲۰ راي نياورد. احساس من اين است که نه‌تنها ايران با ترامپ مذاکره نمي‌کند، بلکه تلاش مي‌کند ترامپ هم در انتخابات پيش‌رو راي نياورد. بنابراين در چند ماه آينده تا نوامبر ۲۰۲۰ چشم‌انداز مذاکره را کاملا منتفي مي‌بينم. اما آمريکايي‌ها همان‌طور که اشاره شد عکس اين اعتقاد را دارند که هرچه فشار را افزايش دهند امکان سازش ايران بيشتر خواهد بود. اگر مکانيزم ماشه در نهايت فعال شود و فضا به اين سمت برود که همين برجام حداقلي هم از بين برود و همزمان فضاي مذاکره‌ هم وجود نداشته باشد، اين وضعيت تعليق به چه صورت است؟ تا چه زماني قرار است نه وضعيت جنگ باشد و نه وضعيت مذاکره؟ حداقل تا زماني که ترامپ هست. يعني در دور اول. يعني شما معتقد هستيد تا ۲۰۲۰ عملا هيچ چشم‌انداز مذاکره‌اي وجود ندارد؟ من اصلا خوش‌بين نيستم (حالا شايد من اشتباه مي‌کنم). ولي اين سيستم ماشه همان‌طور که گفتم اقدامي از سوي اروپا است که ايران را به اصطلاح هُل بدهند به سمتي که مذاکره مجدد کند. بنابراين اين فعال کردن مکانيزم ماشه به اين دليل صورت مي‌گيرد که ايران به اين جمع‌بندي برسد که اولا از برجام خارج نشود و ثانيا به سمت مذاکرات جديد ترغيب شود. مديريت اين وضعيت چگونه خواهد بود؟ اگر ايران تا نوامبر ۲۰۲۰ از اين نياز ترامپ به مذاکره استفاده نکند و دور بعد هم به فرض ترامپ رئيس‌جمهور آمريکا شود، در آن شرايط هم که خود بارها گفته نيازي به مذاکره نمي‌بيند؟ اين يک بحثي بود که قبل از شهادت سردار سليماني نيز در محافل سياسي و دانشگاهي مطرح بود. اينکه ترامپ در صورت پيروزي در دور دوم رياست جمهوري خود چه اقدامي خواهد کرد؟ حداقل من اعتقادم اين بود که اگر ترامپ دور دوم راي بياورد، سياست تهاجمي‌تري نسبت به ايران اتخاذ مي‌کند چون ديگر دغدغه انتخاب مجدد هم ندارد. ولي خب اين موضوعي که ما براي دور دوم پيش‌بيني مي‌کرديم، در اواخر دور اول اتفاق افتاد. بنابراين يا وضعيت بحراني تشديد مي‌شود که مي‌تواند از آن در داخل آمريکا استفاده کند و يا به هر حال باعث مي‌شود که ايران بيايد مذاکره کند که به هر صورت فکر مي‌کند به نفعش است. برآورد ترامپ اين است. به‌طور مشخص آيا ترامپ در قبال ايران راهبرد مشخصي تا ۲۰۲۰ دارد؟ به‌نوعي که اشاره کردم؛ راهبرد ترامپ «فشار اقتصادي حداکثري» و «انزواي سياسي حداکثري ايران» هم در سطح منطقه و هم در سطح جهان به‌ويژه با تاکيد بر همراه کردن اروپا با خودش است. «بالا بردن حداکثري هزينه‌هاي حضور منطقه‌اي ايران»، «بالا بردن هزينه‌هاي همکاري با ايران» به ويژه براي هم‌پيمانان منطقه‌اي و جهاني ايران؛ که از قبل هم وجود داشته است و در فضاي جديد نيز تشديد مي‌شود. همان‌طور که اشاره شد به نظر مي‌رسد آمريکا به‌دنبال اين است که عليه ايران تهاجمي‌تر رفتار کند تا هزينه‌هاي نفوذ منطقه‌اي ايران را به شدت افزايش دهد. تندروهاي نظامي-امنيتي حاضر در هيات حاکمه آمريکا در تلاشند تا ترامپ را متقاعد سازند که سياست مماشات با ايران نتيجه‌بخش نبوده و براي مهار و محدودسازي قدرت و نفوذ منطقه‌اي اين کشور بايد با رويکرد تهاجمي با آن برخورد کرد. به نظرم ترور و شهادت سردار سليماني نقطه عطفي در آزمون اين سياست تهاجمي آمريکا عليه ايران است. لذا، بايد نهايت تلاش را کرد که آمريکا نتايج موردنظر خود از اين اقدام تروريستي را نگيرد. ارزيابي شما از طرحي که در پارلمان عراق در مورد خروج آمريکا در حال تصويب است چيست؟ آيا اساسا مي‌توان با وجود موانع و محدوديت‌هاي موجود به خروج آمريکا از عراق خيلي خوش‌بين بود؟ در کوتاه‌مدت که بعيد است؛ پروسه زمان‌بري است که بعيد است به اين زودي کاملا نيروهايشان را خارج کنند. ولي در ميان‌مدت احتمال اينکه نيروهايشان را کاهش دهند، وجود دارد. البته به‌نظرم بستگي به ميزان هزينه‌اي است که براي حضور نظامي خواهند پرداخت. يعني هرچه هزينه حضور نظامي آمريکا در عراق و ساير کشورهاي منطقه بيشتر شود، امکان خروجشان هم افزايش پيدا مي‌کند، اين هم موضوع مهمي است. ولي در کوتاه‌مدت بعيد مي‌دانم. ما شاهد خروج تدريجي نيروهاي نظامي آمريکا از منطقه خواهيم بود. اين طرح با چه محدوديت‌هايي در داخل عراق روبه‌رو است؟ چون ترامپ گفته عراق بايد هزينه‌هايي را که در اين سال‌ها صرف ساخت‌و‌ساز و توسعه پايگاه‌ها شده بپردازد... بله، ترامپ به‌دنبال اين است که کمترين هزينه را بدهد و بيشترين منفعت را هم بگيرد. علاوه‌بر اين در داخل عراق هم به‌نظرم کاملا يک اجماع قوي در مورد چگونگي و زمان تخليه وجود ندارد به‌خصوص بين کُردها، سني‌ها و شيعيان. مثلا در پارلمان عراق هم که اين طرح تصويب شد، سني‌ها و حتي کُردها حضور چشمگيري نداشتند. بنابراين اگر اين طرح تصويب شود، تا بخواهد اجرايي شود، پروسه زمانبري خواهد بود.
ما را در کانال «آخرين خبر» دنبال کنيد