نماد آخرین خبر

سرمقاله دنیای اقتصاد/ قواعد ایده حکمرانی

منبع
دنياي اقتصاد
بروزرسانی
سرمقاله دنیای اقتصاد/ قواعد ایده حکمرانی
دنياي اقتصاد/ « قواعد ايده حکمراني » عنوان سرمقاله روزنامه دنياي اقتصاد به قلم روح‌اله اسلامي(رئيس گروه مطالعات و برنامه‌ريزي فرهنگي اجتماعي دانشگاه فردوسي) است که مي‌توانيد آن را در ادامه بخوانيد: حکمراني در جهان امروز بر اساس ايده‌ها شکل گرفته است و سياست‌گذاري‌ها در درون آن معنا پيدا مي‌کند. ايده‌هاي حکمراني همان سطح معرفتي است که بازيگران در پاسخ به چرايي مشروعيت حضور خود در نبرد قدرت عنوان مي‌کنند. ايده‌هايي که تاريخي، سنتي و اقبال عمومي داشته باشند، مي‌توانند نهادها و مکانيزم‌هاي اثربخش توليد کنند. قدرت در ايده نهفته است و شيوه شبکه‌سازي و انسجام مفاهيم ياري‌گر حکمراني است. حتي جماعت‌هايي که بر اساس تغلب حکمراني مي‌کنند، پس از چندي که عصبيت فروکش کند براي همبستگي ملي و مشروعيت نهادي به سمت نخبگان و نهادهاي ايده‌محور حرکت مي‌کنند. ايده حکمراني در دنيا قواعدي دارد و اگر برخي از کشورها توانسته‌اند امنيت و استقلال را در کنار آباداني و شادي شهروندان داشته باشند اصولي را رعايت کرده‌اند. ۱- سياست‌زدگي، کليشه حذف سياست: قدرت در همه جا حضور دارد و هر ايده حکمراني که قدرت و الزامات آن را انکار کند به انکار متغيري دست زده است که هر چه پوشيده شود به‌صورت ناخودآگاه مناسبات نظم‌دهي را ويران مي‌کند. ايده‌هاي حکمراني که قدرت را به رسميت مي‌شناسند و متناسب با بازيگران و نخبگان از سياست استفاده مي‌کنند، مي‌توانند براي مهار شرها، سياست داشته باشند. انديشه سياسي جديد بر اساس به رسميت شناختن قدرت، لذت و ثروت در دنياي واقعي انسان‌ها است و سياست‌گذاري که ثروت را طمع و دلالي، سياست را غيراخلاقي و لذت را حيواني فرض کند به انکار موضوعاتي دست زده است که ايده حکمراني براي سامان‌دهي آنها تاسيس شده است. رشته‌هايي از علوم گمان مي‌کنند با کليشه‌هاي مفهومي دوري از سياست‌زدگي و بي‌طرفي مي‌توانند فضاي بهداشتي و اخلاقي خلق کنند تا تنها وظيفه خود را به درستي انجام دهند. ايده حکمراني بر اساس شبکه‌هاي قدرت و به رسميت شناختن ساختارهاي واقعي زندگي انسان‌ها تنظيم مي‌شود و هر گونه ضديت با واقعيت‌ها و انکار آنها حکومت و سياست‌گذاري را از مطالبات شهروندان دور مي‌کند و در برخي مواقع وارونگي در ورودي سيستم سياست‌گذاري شکل مي‌دهد. ۲- انحصار دانش و برنامه‌ريزي: همه دانش‌ها ادعاي حکمراني دارند. به خصوص در جوامع در حال گذار، سياست در حالي انکار مي‌شود که بيشترين تمايل به درگيري در بازي‌هاي قدرت وجود دارد. اگر تقسيم کار حرفه‌اي و حکومت قانون وجود داشته باشد، شهروندان براي پاسخگو کردن حکومت و چرخش نخبگان با مکانيزم‌هاي حزبي، رفراندوم و انتخابات در سياست مداخله مي‌کنند و گاهي نيز به‌صورت غيررسمي در قالب اعتراض و جنبش سياست‌ها را اصلاح مي‌کنند. اگر گذار سريع باشد و قطعيت‌ها به هم ريزد به خصوص مرجعيت‌ها و نخبگان در هم شکسته شوند به سرعت همه دانش‌ها و طبقات و بازيگران توهم سياست‌داني و سياست‌گذاري پيدا مي‌کنند. سياست محل گرفتن رانت و حتي کسب شخصيت مي‌شود؛ به نحوي که همگان خود را سياست‌مداران و سياست‌انديشان حرفه‌اي فرض مي‌کنند. در چنين فضايي همه علوم و دانش‌ها به شکل انحصاري هرم قدرت را نشانه مي‌گيرند و سعي مي‌کنند مانيفست توليد کنند بر اين گمان که اگر لوياتان دولت را تصرف کنند همه مشکلات را حل خواهند کرد؛ در صورتي که مشکلات دائمي و قدرت در همه سطوح زندگي روزمره در جريان است. هر صنف، نهاد و معرفتي نيز به قدرت دست پيدا کند ساير معرفت‌ها را بي‌مقدار مي‌پندارد و با انحصارگرايي سعي در سياست‌گذاري عمومي مي‌کند. دانش‌هاي انحصاري جدا و رقيب يکديگر مجمع‌الجزاير و ملوک‌الطوايف نهادي پراکنده و اغلب قائم به افراد را رقم مي‌زنند که نتيجه آن موازي‌کاري و شکست سياست‌ها است. ۳- مکانيزم يا سازوبرگ‌هاي عملياتي: توقف در سطح فلسفه و آن هم ارائه فلسفه‌هايي که واقعيت را نفي و امکان گفت‌وگو را سلب مي‌کند، سياست‌گذاري را به قصد ايجاد مدينه فاضله به سمت تماميت‌خواهي سوق مي‌دهد. حکمراني علم و تجربه‌اي است که علاوه بر سطوح معرفتي در مکانيزم‌ها و سازوبرگ‌هاي اجرايي نيز تکنيک‌هاي بين‌المللي دارد. هر گونه تجربه کردن محلي و خلق تکنيک‌هاي دست‌ساز مي‌تواند براي دولت-کشور هزينه‌زا باشد. سازوبرگ‌هايي که پاسخ‌هاي سريع و راهکارهاي بازتابي به مشکلات پيچيده مي‌دهند در مقام اجرا نسل‌هاي مختلف يک کشور را افسرده، مضطرب و بي‌آينده مي‌سازند. مانيفست‌هاي خلق الساعه و تکنيک‌هاي ساده منجر به ظهور سياست‌هايي مي‌شود که بي‌نظمي و برهم زدن برنامه‌هاي توسعه را رقم مي‌زند. رشته‌هاي مختلف علمي به‌خصوص در سطح علوم انساني تکنولوژي قدرت دارند و اگر تنها به تکنيک‌هاي مهندسي، پزشکي و طبيعي پرداخته شود عقلانيت حکمراني به لحاظ شاخص‌هاي اقتصادي، سياسي، بين‌المللي و فرهنگي در هم مي‌ريزد. سازوبرگ‌هاي حکمراني منطق چندبعدي، متکثر، منعطف و خلاقي را طلب مي‌کند تا راه‌گشاي مشکلات شهروندان شود.
ما را در کانال «آخرين خبر» دنبال کنيد