دنياي اقتصاد/ متن پيش رو در دنياي اقتصاد منتشر شده و انتشار آن در آخرين خبر به معناي تاييد تمام يا بخشي از آن نيست
سايمون شوستر-تايم/ حتي در سال ۲۰۱۸، زماني که ولاديمير پوتين شش سال کامل براي باقي ماندن در مسند رياستجمهوري روسيه فرصت داشت محافل سياسي اطراف کرملين در گفتوگوهاي خود به آنچه پس از اين ۶ سال رخ خواهد داد، اشاره ميکردند. برخي اين مشکل را «عمليات ۲۰۲۴» ميناميدند يعني سالي که پوتين بايد تصميم بگيرد که آيا و چطور قصد دارد پس از دوره قانوني رياستجمهوري در قدرت باقي بماند. بهنظر ميرسد آن عمليات چهارشنبه گذشته آغاز شد. يعني روزي که ولاديمير پوتين در سخنراني سالانه در مسکو به تمايل خود به اصلاح قانون اساسي روسيه اشاره کرد. او گفت: «من واقعا معتقدم زمان اعمال برخي تغييرات مشخص در قانون اساسي کشورمان فرا رسيده است.»
اندکي بعد از سخنان پوتين، دولت روسيه استعفا داد، البته نه به نشانه اعتراض، بلکه ظاهرا براي هموار کردن راه براي تحقق اصلاحات موردنظر رئيسجمهوري. تغييراتي که پوتين پيشنهاد داده ساختار دموکراسي در روسيه را از ميان نميبرد. پيشنهادهاي او يک بازبيني در قانون اساسي است که در عمل به وي انعطاف بيشتري براي آينده ميدهد. در واقع با اعمال اين تغييرات، پوتين براي باقي ماندن در جايگاه رهبري روسيه گزينههاي بيشتري در اختيار خواهد داشت، صرفنظر از اينکه او چه عنوان رسمي را براي خود انتخاب ميکند.
اگرچه اهميت اين برنامه براي افراد نزديک به کرملين آشکار است، اما جزئيات برنامه پوتين مبهم و از بسياري جهات گيج کننده بود. با آنکه انقلابي که پوتين روز چهارشنبه آغاز کرد ممکن است بدون خونريزي باشد اما قربانيهايي داشت و آشکارترين قرباني، نخستوزير روسيه بود. پس از آنکه او گفت به همراه اعضاي دولت استعفا ميدهد پوتين اعلام کرد نخستوزير در سمتي تازهتاسيس مشغول بهکار خواهد شد: معاون رئيس شوراي امنيت کرملين در امور دفاع ملي. استعفاي ناگهاني و دستهجمعي دولت بحثهايي را درباره اينکه چه کساني اين پستها را در دست خواهند گرفت مطرح کرد. نهادي که پس از سخنان روز چهارشنبه ولاديمير پوتين مورد توجه قرار گرفت، شوراي حکومتي بود. اين نهاد در سال ۲۰۰۰ از سوي پوتين تاسيس شد و از مقامات منطقهاي و محلي به انتخاب او تشکيل شده است. شوراي حکومتي يک نهاد مشورتي براي کرملين است. اما طي حدود دو دههاي که وجود داشته يک نهاد تشريفاتي بوده و هيچکس نميداند عملکرد و کارکرد آن دقيقا چيست. طبق اصلاحات قانون اساسي که پوتين پيشنهاد داده اين شورا اختيارات جديد خواهد داشت در واقع جايگاه آن در قانون اساسي تحکيم ميشود. پوتين توضيحي در اين زمينه نداد اما برخي کارشناسان ميگويند پس از پايان دوران رياستجمهوري پوتين در سال ۲۰۲۴ او ميتواند رياست اين شورا را برعهده گرفته و از آن جايگاه بر روسيه حکمراني کند. بهنظر ميرسد پوتين روي رياست بر شوراي حکومتي حساب ميکند، شورايي که اختيارات بيشتري کسب خواهد کرد و با دريافت اطلاعات از دولت و فرمانداران، به يک پلتفرم تصميمگيري مهم تبديل خواهد شد. اين نهاد با اختيارات بيشتري که به آن داده ميشود و تحت رياست ولاديمير پوتين، «کرملين آينده» روسيه خواهد بود. اين يکي از احتمالهايي است که پس از سخنان روز چهارشنبه ولاديمير پوتين و سردرگمي حاصل از آن سخنان مطرح شده است و اگر رفتارهاي گذشته پوتين مبنايي براي قضاوت باشد، ميتوان گفت او هنوز درباره اينکه ترجيح ميدهد کدام احتمال تحقق يابد به نتيجه نرسيده است. يکي از مشاوران ديرين پوتين ميگويد: «او به جاي تعيين يک مسير بلندمدت و حرکت در آن، ترجيح ميدهد هميشه گزينههاي متعددي براي انتخاب در اختيار داشته باشد و بر مبناي جو عمومي و ريسکهايي که مشاهده ميکند روي يک مانور کوتاه مدت حساب ميکند و ترتيبي ميدهد تا فضاي کافي براي برگشت و تغيير مسير در صورت لزوم وجود داشته باشد.» يکي از مسائلي که بهنظر ميرسد پوتين هيچگاه تمايلي به تحمل آن نداشته، محدوديتهاي سفت و سخت در برابر قدرت وي است بهويژه محدوديتهايي که در قانون اساسي روسيه ريشه دارند. اين عدم تمايل سال ۲۰۰۸ به روشني نشان داده شد: در آن سال محدوديت دو دوره رياستجمهوري، پوتين را مجبور کرد اين سمت را رها کند اما او سپس راهي براي باقي ماندن در قدرت يافت. سال ۲۰۰۸ پوتين بهجاي تغيير قانون اساسي يعني کاري که قدرت انجام آن را داشت، اعلام کرد در جايگاه نخستوزير قرار خواهد گرفت و ديميتري مدودوف به رياستجمهوري رسيد. مدودوف در دوران رياستجمهوري خود قانون اساسي روسيه را اصلاح کرد و هر دوره رياستجمهوري از چهار سال به شش سال افزايش يافت. در پايان سال ۲۰۱۱ يعني در آستانه پايان دوره رياستجمهوري او زمينه براي بازگشت پوتين فراهم بود و او اينبار ميتوانست دو دوره و هر دوره ۶ سال رئيسجمهوري روسيه باشد. تا پايان دوره دوم رياستجمهوري پوتين چهار سال باقي مانده، اما چهار سال به اندازهاي نزديک است که ضروري است عمليات ۲۰۲۴ آغاز شود. نتيجه اين عمليات به عواملي وابسته است که هنوز نميتوان آنها را پيشبيني کرد. پرسشهاي مختلفي مطرح است، براي مثال واکنش مردم روسيه به احتمال حضور مادامالعمر پوتين در صحنه سياسي روسيه چيست؟ يا وفاداري نخبگان سياسي روسيه به فاز جديد پوتينيزم چه ميزان عميق است؟ بهنظر ميرسد پوتين ميتواند ريسکهاي مسير پيشرو را رفع کند. سال ۲۰۰۸ او توانست چنين کاري انجام دهد و بازهم خواهد توانست.
بازار