برای مشاهده نسخه قدیمی وب سایت کلیک کنید
logo
برگزیده
تحلیل ها

روایت "اوپن دموکراسی" از قدرت بازدارندگی موشک های ایران

منبع
ديپلماسي ايراني
بروزرسانی
روایت "اوپن دموکراسی" از قدرت بازدارندگی موشک های ایران
ديپلماسي ايراني/ متن پيش رو در ديپلماسي ايراني منتشر شده و انتشار آن در آخرين خبر به معناي تاييد تمام يا بخشي از آن نيست گزارش ها از آسيب ديدن ده ها نفر در حمله تلافي جويانه ماه گذشته ايران به پايگاه عراقي مقر نيروهاي آمريکايي حکايت دارند. به نظر مي رسد که برنامه ريزان نظامي ايالات متحده پس از تشديد تنش ها در پي ترور سردار سليماني، پا پس کشيده و براي جلوگيري از جنگ تمام عيار صبر استراتژيک پيشه کرده اند. پل راجرز-اوپن دموکراسي/  ماه گذشته براي چند روز به نظر مي رسيد که ايالات متحده و ايران ممکن است درگير جنگ شوند. ايالات متحده 3 ژانويه سردار قاسم سليماني، فرمانده نيروي قدس ايران، را در يک حمله هواپيماهاي بدون سرنشين ترور کرد. اين اتفاق خشم ايران را برانگيخت و به يک حمله موشکي تلافي جويانه به پايگاه عراقي مقر نيروهاي آمريکايي منجر شد. در ابتدا نگراني اصلي اين بود که دونالد ترامپ، رئيس جمهوري ايالات متحده با يک اقدام نظامي شديد واکنش نشان دهد، اما چنين نکرد و در توئيتي نوشت که نظامي هاي آمريکايي در اين حمله آسيبي نديده اند و به اقدام نيازينيست. نتيجه اين شد که همه تصور کردند حمله ايران صرفا اقدامي براي آرام کردن افکار عمومي داخلي بوده است. تا آنجايي که مساله به ترامپ مربوط مي شد، مساله تمام شده بود. دست کم در ابتدا شرايط اينطور به نظر مي رسيد. در حقيقت، بودند گزارش هاي ديگري از واشنگتن که از هشدار تهران پيش از حمله و هدف گيري مناطق دورافتاده در پايگاه هوايي الاسد خبر مي دادند. بدين ترتيب، هر دو طرف مي توانستند ادعاي موفقيت کنند. براي ايالات متحده، ترور سردار سليماني هم از نظر نظامي و هم سياسي بسيار مهم بود چرا که او را يک رهبر کليدي نظامي و نزديکترين متحد آيت الله خامنه اي، رهبر معظم انقلاب، مي دانست. ترور او نشان داد که هيچ کس از قدرت آمريکا در امان نيست. ماهيت تخيلي واکنش ايران هم نشان مي داد که آنها جرات نمي کنند آمريکايي ها را بيشتر تحريک کنند. براي ايران، حمله موشکي و بازتاب آن در رسانه هاي داخلي اثبات اين بود که ايران ابزار لازم براي خجالت زده کردن ايالات متحده را در اختيار دارد. منابع دولتي ايران اعلام کردند که چندين نيروي آمريکايي کشته و زخمي شده اند. با اين حال، براي بخش اعظم جهان اينکه تنش ها در همين جا متوقف شده، تسکين دهنده بود. اکنون تصوير نسبتا متفاوتي در حال نمايان شدن است که حول تاثيرات واقعي حملات موشکي ايران و گزارش ها درباره آسيب هاي مغزي شديد سربازان آمريکايي مي چرخد. پنتاگون بلافاصله پس از حمله و در تاييد توئيت ترامپ اعلام کرد که هيچ کشته و زخمي در کار نيست؛ اما هشت روز بعد از آسيب ديدن 11 نفر از نيروهاي مستقر در پايگاه خبر داد که برخي از آنها به يک مرکز پزشکي در کويت منتقل شده اند. بعدتر هم گزارشي مبني انتقال هوايي برخي از سربازان به يک مرکز پزشکي در آلمان منتشر شد. آن موقع بود که برخي تحليلگران علائم هشدار دهنده را دريافت کردند چرا که اين مرکز پزشکي آلماني در نزديک به دو دهه گذشته يکي از مراکز اصلي درمان کننده نيروهاي به شدت آسيب ديده در افغانستان و عراق بوده است. پنتاگون بلافاصله اهميت اين انتقال را اندک توصيف و اعلام کرد که نيروها صرفا براي معاينه به آنجا فرستاده شده اند. شمار نيروهاي آسيب ديده از آن زمان تاکنون به سرعت افزايش يافته است. 30 ژانويه شمار نيروهاي آسيب ديده در حمله به 64 نفر رسيد و آخرين آمار 109 نفر است، يعني يک دهم از نيروهاي آمريکايي مستقر در پايگاه اسد. اوايل هفته گذشته 76 نفر از 109 نفر به خدمت بازگشتند و 33 نفر هنوز تحت درمان هستند. پس از حمله ايران مارک اسپر، وزير دفاع آمريکا، گفت 10 موشک بالستيک به چادرهاي خسارت ديده در پايگاه، پارکينگ و ساير تجهيزات اصابت کرده است. او در آن زمان حمله را بي اهميت توصيف کرد که روايتي متناقض با گفته هاي ژنرال مارک ميلر، رئيس ستاد مشترک ارتش آمريکا بود که گفت حمله ايران با هدف کشتن آمريکايي ها و با استفاده از موشک هاي بالستيک با کلاهک هاي 450 تا 1000 کيلويي صورت گرفت. او دو روز پس از حمله هم گفت: «شعاع پرتاب ترکش ها در انفجار اين کلاهک ها 15 تا 30 متر است. اينها سلاح هايي بسيار مهم و جدي هستند. مي دانيد، اگر در فاصله مشخصي از انفجار باشيد، هيچ کلاه ايمني يا چيز ديگري نمي تواند شما را نجات دهد.» آسيب مغزي يک مشکل رايج در سربازان آمريکايي، بريتانيايي و ساير نيروها با سابقه فعاليت در افغانستان و عراق به شمار مي رود که مي تواند به دليل فشار بيش از حد انفجار، برخورد ترکش يا اجسام ديگر با سر، يا ضربه به سر سربازان براي بيهوش کردن آنها بوده باشد. آنچه حمله در عين الاسد را از موارد قبلي آسيب ها متمايز مي کند اين است که عامل حمله گروه هاي شورشي يا شبه نظامي نبودند و اين آسيب در پي حمله موشک هاي بالستيک يک کشور به سربازان ايالات متحده ايجاد شده است. با اين وجود، ترامپ نه اين حمله را تلافي کرده و نه قصد انجام چنين کاري را دارد. موضع گيري رسمي ايالات متحده اين بوده که حمله ايران مشکلي کوچک بدون عواقب بلند مدت بود؛ با اين حال، امان بررسي حمله به طور دقيق تر همچنان وجود دارد. حمله ايران به پايگاه عين الاسد دو گزينه پيش روي برنامه ريزان جنگ در پنتاگون قرار داده است که هر دو از درک فزاينده گزينه هاي در دسترس ايران در شرايط کنوني ناشي مي شوند: يکي اين است که هر گونه جنگ احتمالي به ويژه اگر عامل موشکي در نظر گرفته شود، به شدت غير قابل پيش بيني خواهد بود و از اين رو، بهتر است که از آن حذر شود. دومي اين است که اگر قرار باشد جنگي در بگيرد، ايالات متحده بايد براي استفاده از همه ابزار موجود براي به حداقل رساندن احتمال مواجهه اش با موشک هاي ايران، آماده باشد.
ما را در کانال «آخرين خبر» دنبال کنيد