مشرق/ متن پيش رو در مشرق منتشر شده و انتشار آن به معني تاييد تمام يا بخشي از آن نيست
بيعملي و سهلانگاري کاخ سفيد در مراحل ابتدايي شيوع کرونا، يکي از پرهزينهترين تصميمات در کنشگري سياسي دوران مدرن قلمداد خواهد شد.
«ميکا زنکو» نويسنده و تحليلگر آمريکايي و کارشناس ارشد مسائل آمريکا در انديشکده «چاتم هاوس» در يادداشتي در وبسايت فارنپاليسي، شيوع مرگبار کرونا در آمريکا را همرديف شکستهاي اطلاعاتي نهادهاي امنيتي آمريکا مثل ۱۱ سپتامبر دانسته و تصريح کرده سبک مديريت ترامپ باعث شده نهادهاي اطلاعاتي ديگر آن تيزبيني لازم براي شناسايي و مواجهه با تهديدات را نداشته باشند.
اين تحليلگر آمريکايي در يادداشت خود نوشته است: سپتامبر گذشته من در حاشيه ديداري که با معاون رئيس جمهور داشتم، از او پرسيدم «چه چيزي شما را بيشتر از همه موضوعات نگران ميکند؟» او که براي سالهاي متمادي به عنوان يک تحليلگر امنيتي فعاليت کرده، بدون هيچ مکثي پاسخ داد: «ويروس به شدت مسرياي که از جايي در چين شروع ميشود و به سرعت شيوع پيدا ميکند». معاون رئيس جمهور که صاحب شرکتي با شعبات و نمايندگيهاي متعدد در سرتاسر شرق آسياست، سپس به اقداماتي که شرکتش براي مقابله با اين تهديد بالقوه در پيش گرفته، اشاره کرد.
از زماني که اين ويروس در همه جاي جهان منتشر شده، من اغلب به محاسبه ريسک پيشگويانه اين شخص فکر ميکنم. اکثر رهبران جهان فاقد يک نظم فکري براي پايش چشمانداز پيش رو هستند و تعداد معدودي هستند که براي تأمين اقتضائاتِ ضروري پيشامدها چارهانديشي ميکنند. حتي رهبر يا مسؤولي که دورانديشي لازم براي تشخيص يک تهديد در آينده را داشته باشد، نادر است؛ چه رسد به اينکه اقتضائات و لوازم مقابله با آن را هم طراحي کرده باشد.
خب همين مقدمه کافي است تا بگوييم دولت ترامپ در مجموع شکست خورده است، هم در اتخاذ موضع هشدارآميز نهادهاي امنيتي آمريکا نسبت به شيوع کرونا و هم در ترسيم و پيگيري ابتکارها و واکنشهايي در وسعت کل کشور در مقابله با تهديدي که از قبل پيشبيني شده بود. دولت ايالات متحده به تنهايي منابع و اختيار عمل لازم براي راهبري بخش عمومي و خصوصي در مقابله با پيامدها و آسيبهاي کرونا را داراست. متأسفانه مقامات دولت ترامپ يک سري ارزيابيها (مانند کوچک ديدن ابعاد خطر کرونا) و تصميمات (خودداري از مقابله فوري با کرونا) داشتند که جان آمريکاييها را به خطر انداخته است.
دولت ترامپ يک غافلگيري فاجعهبار بزرگ را بر مردم آمريکا تحميل کرد. اما برخلاف غافلگيريهاي قبلي-حمله به بندر پرل هاربر، انقلاب ايران در سال ۱۹۷۹ و به ويژه حملات ۱۱ سپتامبر- اين غافلگيري با بيتفاوتي کمسابقه يا حتي سهلانگاري ارادي همراه شده است. در حالي که براي نمونه مطابق گزارش کميسيون بررسي حملات ۱۱ سپتامبر، دولتهاي دونالد ريگان و جورج بوش در حمله القاعده به برجهاي دوقلو مقصر شناخته شدند، اکنون تمام مسؤوليت متوجه دولت کنوني آمريکاست.
عنوان فصل هشتم گزارش بررسي حملات ۱۱ سپتامبر اين است: «چراغ قرمز سيستم چشمک ميزد». اين جمله از «جورج تنت» مدير وقت سيا در تابستان ۲۰۰۱ نقل شده؛ چرا که نهادهاي امنيتي ايالات متحده در چندين گزارش نسبت به امکان حمله قريبالوقوع تروريستي هوايي هشدار داده بودند. به رغم همه هشدارها و حتي عصبانيت برخي مقامات بخشهاي ضدتروريسم نهادهاي امنيتي، در نهايت کميسيون بررسي حادثه تصريح کرد: «ما شواهد اندکي در اختيار داريم که پيشرفت نقشه تروريستها با مانعي از سوي دولتها روبرو شده باشد... زمان تمام شد».
هقته گذشته، واشنگتنپست در گزارشي به هشدارهاي مستمر نهادهاي امنيتي به کاخ سفيد در مورد شيوع کرونا در ژانويه و فوريه اشاره کرد. اين هشدارها و زنگ خطرها، روي مقامات ارشد کاخ سفيد که تحت تأثير قاطعيت ترامپ بودند، تأثير چنداني نداشت. ترامپ ۲۲ ژانويه گفت: «ما کاملاً آن [شيوع کرونا] را تحت کنترل داريم. تنها يک مورد [ابتلا به کرونا] داشتيم که از چين آمده بود و ما او را هم تحت کنترل داريم. همه چيز خوب پيش ميرود».
با اين وصف، سه نکته کاملاً واضح در مورد سبک مديريت ترامپ که شيوع ويروس کرونا را بدتر کرده و همه آمريکاييها را در معرض خطر قرار داده، وجود دارد. اولاً اين حقيقت است که اگر او از ابتدا به اين نتيجه برسد که چيزي نيست-اصلاً مهم نيست که او تا چه اندازه بيفکر است يا بياطلاع و غيردقيق است-ديگر به همان پيشداوري يا تصور اوليه تعصب پيدا ميکند. رهبران به شکل غيرمعمولي خودرأي و خودشيفتهاند. براي بسياري از آنها همين که آنان توانستهاند از نردبان قدرت بالا بروند، يعني آنها از يک حکمت ذاتي برخوردارند. اما رهبران واقعاً خردمند که به شدت به دنبال نقد و بازخورد معتبر از خود هستند، فکري باز دارند و قادر به تغيير ذهنيت خود هستند. روي هم رفته، ترامپ فاقد اين شايستگيهاست.
ثانياً قضاوتها و ارزيابيهاي ترامپ به شدت مسري است و فکر و رفتار هر کسي که با موضوع اوليه سرو کار داشته باشد، آلوده ميکند. تعجبآور است که رئيس جمهور توسط افرادي محاصره شده که مثل خود او به موضوعات نگاه ميکنند، فکر ميکنند و عمل ميکنند. در عين حال، اظهارات غيردقيق و افتضاح او اين قابليت را دارد که توسط رهبران نظامي، امنيتي و تجاري تراز بالا دوباره بازگو شود. و اگر کسي طوطيوار ديدگاههاي او را تبليغ يا تبيين نکند، اخراج ميشود يا در معرض اخراج قرار ميگيرد. چيزي که اکنون در مورد «آنتوني فاوستي» مدير مؤسسه ملّي آلرژيها و بيماريهاي عفوني ممکن است اتفاق بيفتد.
ثالثاً ارزيابيهاي ضعيف تمام بازوهاي سياستگذاري دولت ايالات متحده را به سرعت و بدون کمترين مقاومت يا واکنش معقولي آلوده ميکند. معمولاً آژانسهاي فدرال توسط مديراني اداره ميشوند که کاخ سفيد آنان را شايسته سياستگذاري ميداند. اين مقامات معمولاً در نهادهاي خود از مقداري خودمختاري لذت ميبردند، اما در دولت ترامپ چندان رضايتي ندارند. حتي پستهاي مرتبط با حوزه امنيت ملّي و مديريت اطلاعاتي که از نظر تاريخي فراجناحي و غيرسياسي بودهاند، بيش از آنکه توسط افراد کاردان و متخصص در مواجهه با تهديدات و دغدغهها پر شده باشد؛ در اختيار افرادي قرار گرفته که از نظر عقيدتي کاملاً همسو با کاخ سفيد هستند.
بنابراين يک پيشفرض يا اظهارنظر غيردقيق ترامپ به يک سياست و برنامه روزمره تبديل ميشود.
گزارشي تکاندهنده از يک مقام رسمي ناشناس آمريکا منتشر شده که ميگويد: «ممکن است دونالد ترامپ اين انتظار را واقعاً نداشته باشد اما افراد زيادي در دولت هستند که انتظار دارند [دولت اقداماتي فوري در پيش گيرد] اما آنان نميتوانند ترامپ را متقاعد کنند که کاري کند. چراغ قرمز سيستم چشمک ميزند». جمله آخر يادآور همان عنوان فصل هشتم گزارش بررسي حادثه ۱۱ سپتامبر است.
با توجه به اينکه ترامپ خيلي زود به اين نتيجه رسيد که کرونا، تهديدي براي ايالات متحده نيست؛ شايد چيزي وجود نداشت که نهادهاي اطلاعاتي و مقامات بهداشت عمومي بتوانند به کاخ سفيد بگويند تا تفاوتي ايجاد کند. مشهور است که «هنري کسينجر» مشاور سابق امنيت ملّي آمريکا پس از اينکه يک هشدار جامعه اطلاعاتي به رسميت شناخته نشد، گفته بود «شما به من هشدار داديد، اما من را متقاعد نکرديد». ولي ذهن يک رئيس جمهور که پر از ديدگاههاي متناقض و در پارهاي اوقات صحيح است، امکان متقاعد شدن ندارد.
بيعملي و سهلانگاري کاخ سفيد در مراحل ابتدايي شيوع کرونا، يکي از پرهزينهترين تصميمات در کنشگري سياسي دوران مدرن قلمداد خواهد شد. هشدارها و ملاحظات روزافزون نهادهاي امنيتي به مقامات سياسي ايالات متحده به اندازه کافي براي آمادهسازي کشور به مراتب بهتر از آنچه امروز شاهد آن هستيم، کفايت ميکرد. اما راهي که آنان در به باد دادن دورانديشي و زماني که در اختيار داشتند، در پيش گرفتند؛ هرگز نبايد فراموش شود: ترامپ در ابتدا اشتباه ميکرد، بنابراين حلقه اطراف او اشتباه او را پر و بال دادند و به محور سياستگذاري تبديل کردند. اينک آمريکاييها بايد هزينه اين تصميمگيري را براي دههها متحمل شوند.
بازار