چه کسی تیمهای ترور را هدایت میکند؟/پشت صحنه ۹ اقدام تروریستی ضدایرانی در ۵ کشور
فارس
بروزرسانی
فارس/ در سال ۹۲ دهها عمليات تروريستي عليه ايران طراحي و اجرا شد که اغلب آنها خنثي گرديد و تنها ۹ مورد آن موفق بود که از اين ميان فقط ۳ مورد مربوط به گروهک ريگي معدوم يا «جيشالظلم» است. هيچ اشتراک مکاني ميان اين اقدامات تروريستي نيست ولي ترورها اشتراک زماني دارند و از يک مقطع خاص آغاز شدهاند.
به گزارش خبرگزاري فارس، به دنبال انتشار خبر به شهادت رساندن يکي از 5 سرباز گروگان گرفته شده توسط تروريست ها، موج گسترده اي از انزجار نسبت به اشرار در ميان مردم بالا گرفته که نشان از هوشياري و غيرتمندي مردم عزيزمان دارد هر چند دولت و دستگاههاي امنيتي پاکستان در اين قضيه بي تقصير نيستند اما تمرکز عکسالعملها روي دولت پاکستان صحيح بنظر نمي رسد و حتي اگر دولت پاکستان صاحب اختيار باشد و بتواند مستقل از آمريکا تصميم بگيرد و تصميم را هم درست بگيرد باز هم جمهوري اسلامي از اعمال تروريستي در امان نيست.عمليات تروريستي عليه جمهوري اسلامي ايران محدود به مرز پاکستان نيست در طول سال 92 دهها عمليات تروريستي عليه جمهوري اسلامي ايران طراحي و به مرحله اجرا گذاشته شد، که اغلب آنها توسط دستگاههاي امنيتي نظام خنثي شده و 9 مورد آن موفق بوده که تنها 3 مورد از موارد فوق مربوط به گروهک ريگي يا همان جيش الظلم است.
1-ربوده شدن ديپلمات ايراني احمد نيکبخت در صنعا يمن 92.4.30
2- حمله به پاسگاه مرزي سراوان 17شهيد و 5 مجروح 92.8.3
3- حمله به پاسگاه مرزي ايران يک شهيد و سه مجروح 92.9.11
4- حمله به کارگران و مهندسين ايراني در بعقوبه عراق با 15شهيد 92.9.23
5- حمله تروريستي به ابوالقاسم اسلامي کارمند سفارت ايران در صنعا يمن 92.10.28
6- انفجار تروريستي در مقابل سفارت ايران در بيروت لبنان با 23 کشته و شهادت حجت الا سلام انصاري 92.10.28
7- گروگانگيري 5 مرزبان ايراني در مرز پاکستان 92.11.17
8- انفجار و حمله تروريستي به مرکز فرهنگي ايران در لبنان شهادت 7 نيروي محافظ 92.11.30
9- انفجار بمب مقابل کنسولگري ايران در پيشاور پاکستان و کشته شدن 3 محافظ کنسولگري 92.3.5
همانطور که مي بينيم هيچ اشتراک مکاني ميان اين عمليات نيست که بتوان با پاکستان دامنه ترورها را جمع کرد ولي ترورها اشتراک زماني دارند همه اين عمليات هاي تروريستي پس از قطعيت يافتن مذاکرات با آمريکا در قضيه هسته اي آغاز شده است. واقعيت اينست که بعد از کشف عوامل ترور دانشمندان هسته اي و دستگيري ريگي چند سالي بود که عمليات تروريستي عليه ج ا.ا. کاملاً متوقف شده بود؛ چه شد که اين جريان جنايت، مجدداً احيا شد و ترور عليه جمهوري اسلامي از سر گرفته شد؟
آيا انگيزه اين ترورها مسائل قومي و تفکرات تجزيه طلبانه است؟ پاسخ اين سؤال منفي است چرا که عمليات همزمان در يمن، لبنان، عراق و عمق پاکستان عليه جمهوري اسلامي ايران نمي تواند انگيزه و ريشههاي قوم گرايي و تجزيه طلبي داشته باشد؟
آيا انگيزه موج جديد ترور جريان تکفيري و وهابيگري است؟ اين انگيزه سالهاست که وجود داشته و اين موج گسترده تنها هشت ماه است به راه افتاده است.
تحليل و ريشه يابي ترورها ي 8 ماهه اخير کار سختي نيست همزماني شروع هماهنگ موج ترورها عليه جمهوري اسلامي ايران در پنج کشور، کشف و خنثي سازي موارد بسياري از مواد منفجره و بمبهاي تروريستي به داخل ايران با آغاز جدي شدن مذاکرات ايران و آمريکا نشان مي دهد که قصه چيست.
رژيم ايالات متحده که منطقي براي پيشبرد مذاکرات با ايران ندارد ناگزير است از منطق قديمي خود يعني چماق استفاده کند و همانطور که خودشان مي گويند چماق و هويج را به ميدان بياورند اما آمريکا مي بيند چماق او ديگر رنگ باخته و مردم ايران به تهديدات نظامي تو خالي آمريکا مي خندند و عبارت گزينه هاي روي ميز آمريکا در ايران به يک طنز تبديل شده، لذا مدتي تلاش کردند اسرائيل را چماق کنند و از آن چماق ما را بترسانند که آنهم با جواب قاطع رهبري که فرمودند «تل آويو و حيفا را با خاک يکسان مي کنيم» نقش بر آب شد. حالا که ارتش آمريکا و نه رژيم صهيونيستي نميتوانند نقش چماق و عامل ترس آور را براي ايران بازي کنند، تنها راه باقيمانده براي امريکا اينست که تروريسم را بعنوان چماق به ميدان بياورد تا نقشه چماق و هويجش بي چماق نماند.
تنها کشوري که توان دارد عمليات هماهنگ تروريستي و همزمان در 5 کشور را هدايت کند آمريکاست، تنها کشوري که از ترورها سود مي برد آمريکاست.
از اين گذشته سابقه اين شبکه تروريستي با آمريکا بوده و ارتباط آنها با آمريکا محرز است. کشوري که عبدالمالک ريگي را آموزش داده براي عمليات فاجعه بار ضد مردمي هدايت کرده بود آمريکا بود و اينک برادر همان تروريست معدوم ميداندار است که چندي است براي عوام فريبي اسم گروهک را عوض کرده و جندالشيطان را به جيشالظلم تغيير داده تا سابقه ارتباط گروه با آمريکا را به زعم خودش پنهان کند، اما اين انتساب فاميلي قابل انکار نيست. گروهک هايي هم که در عراق و لبنان عمليات تروريستي انجام داده اند همان گروهک هايي هستند که از دولت آمريکا بودجه و سلاح دريافت مي کنند. عمليات تروريستي هم آهنگ و همزمان با آغاز مذاکرات با آمريکا شروع شده و آمريکايي¬ها از ابزار ترور براي تضعيف موقعيت ايران در مذاکرات و مشغول کردن ايران در چند جبهه استفاده مي کنند، لذا متهم اصلي پرونده ترورها و گروگانگيري ها آمريکاست و نبايد اشتباه کنيم، فشار به پاکستان شايد بتواند به محدود سازي تروريستها در شرق کشور کمک کند و قدري شرارت هاي شرق کشور را محدود کند، اما نمي تواند موج عمليات تروريستي عليه جمهوري اسلامي را که در جاهاي مختلف به راه افتاده کنترل کند.
تنها راه توقف اين جنايت ها، تهديد آمريکا به ترک ميز مذاکره است و يا اينکه نيروهاي مقاومت هم ضرب شستي به آمريکا نشان دهند.
آيا انگيزه ترورها عکسالعمل به حمايت ايران از مقاومت در سوريه است؟
از شروع جنگ در سوريه ۳ سال مي گذرد و اگر قرار بود پاسخ به دفاع ايران از مقاومت در سوريه باشد خيلي زودتر از اينها بايد ترورها شروع مي شد.
اگر بخواهيم به اين سوال پاسخ دهيم که عامل اصلي اين ترورها کيست بايد ببينيم چه کسي مي تواند يک موج گسترده تروريستي را همزمان در 5 کشور جهان و داخل ايران هدايت کند و عملياتي را که سالها تعطيل شده بود، مجدداً به راه بياندازد.
پاکستان که هيچ، حتي عربستان هم نمي تواند متهم اصلي پرونده باشد، چراکه مي دانيم اينها از خودشان استقلالي ندارند، پاکستاني که هر چند هفته يکبار حاکميت ملي و تماميت ارضي اش شکسته مي شود و هواپيماهاي آمريکايي بمبارانش مي کنند، چه اختياري از خود دارد، عربستان هم که جزئي از يکي از ايالات متحده آمريکا محسوب مي شود اختياري از خود ندارد و بدون اجازه آمريکا آب نميخورد. شايد اعترافاتي که بعضي تروريست هاي دستگير شده از ارتباط خودشان با سرويس هاي اطلاعاتي عربستان و پاکستان ميدهند ما را به اشتباه بياندازد تا تصور کنيم هماهنگ کننده ترور ها، اين کشورها هستند، اما به سادگي مي شود فهميد که اين ارتباط در حقيقت با شاخه هاي نفوذي سيا، داخل سرويس هاي اطلاعاتي اين کشورهاست که با دستور مستقيم آمريکا عمل مي کنند. استقلالي که ما در کشور خودمان داريم نبايد ما را به اشتباه بياندازد که فکر کنيم کشورهاي ديگري مثل عربستان و پاکستان هم چنين استقلالي دارند و مي توانند خودشان تصميم بگيرند. اگر تصميم با پاکستان باشد، روابط خوب بلند مدت خود با ايران را بخاطر يک مشت اراذل و اوباش مثل ريگي بهم نمي زند و عمق استراتژيک خود در مقابل جبهه شرقي خود را تضعيف نمي کند.
اين پاکستان نيست که از شکراب شدن روابط با ايران ،و تعليق يا تاخير در قراردادهاي نفت و گاز سود مي برد، بلکه آمريکاست که تا امروز تلاش فراواني مي کرد، پاکستان را از اين قرارداد منصرف کند، زورش نرسيد لذا مي خواهد با راه انداختن اين دعواها به خواست خودش برسد. عربستان که با قيام گسترده مردم مناطق مختلف کشور خود بويژه شيعيان درگير است اگر بتواند مستقل از آمريکا فکر کند و تصميم بگيرد بسادگي ميداند که تحريک ايران در اين شرايط به هيچ وجه به نفع او نيست؛ پس اين جريان ترور کار کيست؟