شرق/ متن پيش رو در شرق منتشر شده و انتشار آن به معني تاييد تمام يا بخشي از آن نيست
مدت زيادي از انتشار اخبار شيوع ويروس کرونا در چين نگذشته بود که خبرهاي جسته و گريخته مشاهده اولين موارد ابتلا در ايران منتشر شد. دولت و وزارت بهداشت در واکنشهاي اوليه اعلام کردند بررسيها نشان ميدهد اخبار مربوط به شيوع کرونا در کشور درست نيست و آن را تکذيب کردند.
مدت زيادي از انتشار اخبار ويروس کرونا در چين نگذشته بود که خبرهاي جسته و گريخته اولين موارد ابتلا در ايران منتشر شد. دولت و وزارت بهداشت در واکنشهاي اوليه اعلام کردند بررسيها نشان ميدهد اخبار مربوط به شيوع کرونا در کشور درست نيست و آن را تکذيب کردند.
برخي اصرار زيادي دارند که ثابت کنند شيوع بيماري و اطلاع مسئولان از آن در ديماه بوده است و دولت نيز اصرار دارد بگويد در پايان بهمن از شيوع بيماري باخبر شده و بلافاصله به مردم اطلاع داده است. حال سؤال ساده اين است که زمان اطلاع و اطلاعرساني دولت چه اهميتي دارد؟
اين سؤال را ميتوان از چند منظر بررسي کرد.
مسئوليت دولتها
پس از انتشار اولين اخبار در مورد شيوع بيماري در چين، قاعدتا مسئولان کشور با توجه به سوابق شيوع پاندميها و اپيدميها بايد ضمن ارزيابي درست و دقيق، وضعيت احتمال ورود اين ويروس به کشور را بررسي و تمهيدات و اقدامات قاطعي براي جلوگيري از شيوع گسترده آن در کشور اتخاذ ميکردند. دولت سالانه ميلياردها دلار براي حضور نمايندگان خود در ساير کشورها و همچنين در حوزههاي اطلاعاتي و امنيتي هزينه ميکند و اساسا فلسفه وجود دولتها بر اين اصل استوار است که جامعه و کشور را اداره کنند و از منافع و امنيت ملي و مهمتر از همه جان و مال مردم محافظت کنند. اگر بگوييم دولت قادر به ارزيابي خطر و خسارات ناشي از ورود اين ويروس به کشور نبوده يا متوجه ورود آن به کشور نشده است، ميتواند به منزله بيتوجهي به سلامتي و حقوق مردم و کوتاهي در حفظ منافع و امنيت ملي و مواردي از اين تلقي شود چراکه خطر انتقال و ورود بيماري به کشور بسيار محتمل و قطعا براي مسئولان کشور با دراختيارداشتن انواع امکانات رصد و کنترل کاملا قابل پيشبيني بوده و الزاما بايد با توجه به اهميت بسيار حياتي موضوع از لحظه انتشار اولين اخبار در مورد شيوع يک ويروس خطرناک، نظارت و کنترل بسيار جدي جهت جلوگيري از ورود بيماري به کشور اعمال ميشده است. لذا ناآگاهي يا آگاهي با يک ماه تأخير از ورود ويروس به کشور به هيچ وجه قابل قبول يا قابل توجيه نيست. حال اگر بگوييم دولت مطلع بوده و پنهانکاري کرده است موضوع ابعاد تازه و البته بدتري پيدا خواهد کرد چراکه نميتوان پذيرفت دولت از وجود چنين عامل خطرناکي در جامعه مطلع بوده و با پنهانکاري جان و سلامتي و ساير ابعاد زيست جامعه و کشور را در خطر قرار داده است.
گذشته از مسئوليت دولتها در جلوگيري از ورود يک عامل خطرناک همچون يک اپيدمي به کشور، به فرض آنکه به هر دليلي ويروس وارد کشور شده باشد، آگاهي و اتخاذ تصميم و اقدام فوري براي جلوگيري از شيوع گسترده اپيدمي بسيار حياتي است.
اگر دولت به محض آگاهي از ورود ويروس با اقدامات سريع نسبت به شناسايي افراد بيمار و ناقل و جداسازي بيماران اقدام کند، طبيعتا با هزينه بسيار کمتري ميتواند مانع شيوع گسترده بيماري و تبعات سنگين آن شود. ايران تجربه تاريخي در مواجهه با بيماريهاي مسري خطرناک دارد و در عين حال تجربه کشور چين را در اختيار داشت و با توجه به روابط بسيار خوب دو کشور ميتوانست از کشور چين نيز در مراحل اوليه شيوع کمک بگيرد. عدم آگاهي و يا پنهانکاري در مراحل اوليه شيوع يک اپيدمي خطايي استراتژيک است چراکه هدردادن زمان به منزله فرصتدادن به شيوع بسيار سريع و گسترده و سراسري بيماري و قرارگرفتن جامعه در شرايطي است که ديگر يا نميتواند با بيماري مقابله کند يا هزينه مقابله بسيار بالا ميرود. در عين حال در طول مدت ناآگاهي يا پنهانکاري، تعداد زيادي از هموطنان رنج ميکشند، جان خود را از دست ميدهند يا در معرض ابتلا به بيماري قرار ميگيرند. لذا در اغلب موارد، شکست يا پيروزي يک جامعه در مواجهه با يک اپيدمي کاملا به آمادگي پيش از ورود يا دستکم اطلاع بلافاصله از ورود ويروس و اقدامات فوري و مؤثر و کارآمد اوليه در قبال آن است. کشوري که با يک يا دو ماه تأخير بخواهد جامعه را از ويروس باخبر کند و حتي در اولين گامها به جاي اقدام جدي و مؤثر با گامهاي ترسان و لرزان و با تعارف با چنين خطري روبهرو شود، توفيق چنداني در مديريت آن نخواهد داشت.
اين يک واقعيت انکارناپذير است که آگاهي مردم از ورود يک اپيدمي به کشور و خطرات آن نقش کليدي در نحوه مواجهه مردم و رعايت ضروريات و ملاحظات بهداشتي دارد. اگر مردم بهموقع از جولان يک ويروس در بين جماعت آگاه باشند، ميتوانند آمادگي بيشتري براي مقابله با اپيدمي داشته و از همان ابتدا تغييرات لازم در بهداشت و رعايت فاصله اجتماعي را در دستور کار خود قرار دهند. وقتي ويروس وارد کشور شود و حدود يک يا دو ماه در سايه بيخبريها يا خداي ناکرده پنهانکاريها در شهر گسترش پيدا کند و بعدا گفته شود دولت از ورود بيماري خبر داشته و به مردم هشدار نداده است، لطمه سنگيني به سرمايه اجتماعي کشور وارد ميشود. سرمايه اجتماعي در بخشي از خود نوع نگرش مردم به مسئولان کشور است. اگر مردم تصور کنند مسئولان از ورود بيماري بيخبر مانده يا باخبر بوده و به مردم خبر ندادهاند، اعتماد خود به مسئولان را از دست ميدهند. مخصوصا اگر مردم چندان در سابقه خود مصاديق قابل توجهي از صداقت و قابل اعتمادبودن مسئولان را نداشته باشند، طبيعي است بدبينانهترين نگاه به عملکرد مسئولان را داشته و در فرايند اقدامات دولت براي مديريت بحران نيز با بياعتنايي و عدم تعامل و مشارکت لازم واکنش نشان خواهند داد. بدترين شرايط هم زماني خواهد بود که مسئولان با رفتارها و گفتارهاي متناقض هر روز بر شکها و ترديدها و بياعتماديها افزوده بنابراين بايد پذيرفت پاسخ اين سؤال که ويروس در ديماه يا پايان بهمن وارد کشور شده و دولت چه زماني مطلع و به مردم اطلاع داده است، اهميت خاصي دارد. انتشار يک نمودار توسط سخنگوي بهداشت که در آن تعداد مبتلايان در ابتداي اسفند 98 را حدود پنج هزار نفر و شروع اپيدمي را ابتداي بهمن 98 نشان ميدهد، اين باور را تقويت ميکند که ويروس مدتي قبل از بهمنماه به کشور وارد شده است و به اين ترتيب به نظر ميرسد بايد واقعيتهاي تلخي را در مورد عملکرد مسئولان در نحوه برخورد با اين اپيدمي و تبعات سنگين آن براي کشور باور کنيم.
بازار