مردم سالاري/ « صداوسيما؛ به کجا چنين شتابان؟! » عنوان سرمقاله روزنامه مردم سالاري به قلم بهروز پورسينا است که ميتوانيد آن را در ادامه بخوانيد:
صداوسيماي جمهوري اسلامي ايران که اولين نماد تغيير نظام پس از دوران رژيم شاهنشاهي بوده است، در مسير ۴۱ ساله خود تاکنون، فراز و نشيبهاي عجيب و گوناگوني را پشت سر گذاشته است. جايگاه ويژهاي که اين مجموعه در جامعه و در ساختار نظام همچنين در کنش و واکنشهاي قدرت ميان نحلهها و جريانات از يک سو و تقويت و تضعيف بنيانهاي قشريگري يا جريان اعتلاي جامعه در سطح خواص و عوام از سوي ديگر داشته، عملکرد اين کلان مجموعه عريض و طويل را مطمح نظر همگان قرار داده است. با ذکر اين مقدمه وارد بحث اصلي اين يادداشت ميشويم که نگرشي به سطح کيفي توليدات اين نهاد فرهنگي - رسانهاي و سياسي - اجتماعي در سالهاي اخير است و بطور مشخص از برنامههاي سيما در مقطع عيد تا عيد آن.
برخورداري از جايگاه انحصاري سازمان صداوسيما، بررسي ميزان ورودي و خروجي آن را از جهاتي سهل و از جهاتي سخت و مشکل ساخته است. يکي از مشکلاتي که در بررسي وزن خروجي سازمان صداوسيما وجود دارد، چالشهايي است که در خود سنگ ترازوهاي سنجش در جامعه ايران اسلامي در اينباره وجود دارد. اينکه آيا بطور مثال، وقتي شبکه يک سيما را شبکه ملي معرفي کنيم، آيا به اين معناست که بايد ببينيم، براي هر چه اسلامي و مطابق موازين شرعي کردن اين شبکه، تحت نظارتهاي کمي و کيفي با قرائتي که بخصوص در اين چند سال اخير بر اين سازمان حکم فرما شده است، تا چه حد در تراز يک شبکه نظام جمهوري اسلامي قابل دفاع و تعريف و جانبداري است يا اينکه اگر شبکه يک را شبکه ملي معرفي ميکنيم، بهدنبال اين باشيم که بدانيم تا چه حد توانسته است عنواني که به يدک ميکشد را در تعاملي همافزا، به موازات جلب اعتماد و تامين نياز مخاطبين ملي خود که شامل افزون بر ۸۰ ميليون آحاد مردم مسلمان در ايران اسلامي هستند را به شايستگي در عمل متبلور کند. پس پرداختن به صداوسيما در حوزه فرهنگ و رسانه و جامعه کشورمان، کار دشواري است اما غيرقابل دسترس هم نيست.
اگر بخواهيم بدون اينکه لازم باشد اطلاع دقيقي از مسائل مديريتي، نظارتي و جاري سيماي جمهوري اسلامي ايران داشته باشيم تا بخواهيم راجع به لااقل، خروجيهاي اين نهاد ارزيابي داشته باشيم کافي است به برنامههاي سيما از فاصله عيد نوروز ۹۹ تا عيد فطر ۹۹ نيم نگاهي داشته باشيم. مهمترين برنامه درخور و شاخص در برنامههاي توليدي سيما در عيد نوروز امسال برنامه پايتخت ۶ بود که مبتني بر ظرفيت سالهاي قبل که اين مجموعه موفق در بخشهاي قبلي آن داشت، تا حدودي به نياز مخاطبين گسترده آن در جامعه، در گذراندن اوقاتي مفرح در کنار خانواده در ايام تعطيلات عيد نوروز، بخصوص در شرايط قرنطينه، پاسخ خوب و مناسبي را داد. با اين حال، به دليل محدوديتهاي ناشي از کوويد- ۱۹ که موجب شد يکي دو قسمت پاياني آن توليد و پخش نشود، وقتي از سوي عدهاي پر سر و صدا، برخي ضعفهاي نادر آن چنان علم شد تو گويي که گروهي با هدف استحاله جامعه بر پايه نفوذ در سيما، اين مجموعه را ساخته و آن را به خورد جامعه دادهاند با اين سريال نسبتا خوب و موفق برخورد شد؛ يا للعجب از اين همه داستان سرايي و بيان مخرب در مورد آن که انسان در حيرت ميماند که چه بايد بگويد! حتي در مورد اين سريال، برخي صاحبان قلم مشهور از طيف السابقون در انقلاب اسلامي که براي حمله به اين مجموعه چنان قلم فرسايي در سرمقاله روزنامه کردند که نگارنده در آن زمان بر خود چيزي جز تکليف سکوت و نظر و گذر نديد. متاسفانه، ضعف رياست محترم اين سازمان در مديريت اين فرآيند و حملات شايد تا حدود زيادي غير منصفانه و غير ضرور توام با بد سليقگي به اين مجموعه، خود يکي از شواهد و قرائني است که ميتوان از آن، افول در فرآيند مديريتي اين نهاد را گواهي داد. البته شواهد و قرائن بسيار ديگر نيز گواه بر اين مدعا است، از جمله سطحي و قشري شدن توليدات اين سازمان در درصد قابل توجهي از برنامههاي توليدي و غير توليدي که بر روي آنتن سيما ميرود، استفاده کاملا غير تخصصي از ظرفيتهاي بي بديل تصويري و صوتي قابل استفاده در اين رسانه ملي و بين المللي همچنين خط مشهاي متناقضي که بعضا در شبکههاي مختلف سيما کاملا قابل مشاهده است؛ از آن جمله اينکه به طور مثال، در برنامه دورهمي از يکي از ميهمانان برنامه درخصوص معرفي خوانندههاي مورد علاقه ايشان سوال ميشود و در کمال ناباوري وقتي پاسخ ميدهد که من به اِنريکه که يکي از خوانندگان مشهور آمريکاي جنوبي است علاقه دارم و ترکهاي صوتي او را گوش ميدهم اين ديالوگ به راحتي پخش ميشود و در برنامهاي که زنده از شبکه سوم سيما پخش ميشود وقتي که از کارشناس محترم مذهبي در روزي که به نظرم روز بزرگداشت حضرت زينب سلامالله عليها بود از ايشان ميخواهد صحبتي در اينباره کند، کارشناس روحاني ناگهان و بدون مقدمه شروع به انتقادهاي عجيبي از وزارت ارشاد درخصوص صدور مجوز براي تعدادي از محصولات توليدي شبکه خانگي ميکند و چنان از درد و رنج و غم عدهاي افراد متشرع درخصوص موضوعات و صحنههاي آنچناني پخش شده در اين حوزه! سخن به ميان ميآورد که موجب ميشود خود کارشناس محترم نيز به همين دليل و به دليل اظهار شرمندگي از ساحت مقدس حضرت زينب سلام الله عليها، از پاسخ به سوال مطروحه به کلي اجتناب ورزد. يا للعجب!
از سوي ديگر، وقتي به ايام ماه مبارک رمضان رسيديم برنامه توليدي زندگي پس از زندگي محصول شبکه ۴ که حاصل سه سال کار مستمر عدهاي پژوهشگران حکيم، مومن و خوش ذوق بوده است چنان اثري متناسب و ماندگار ارائه ميشود که باز، اميدهاي زيادي را براي کارشناسان و فرهيختگان مرتبط با رسانه به ارمغان آورد. با اين حال، اگر درخصوص سريالهاي توليدي شبکههاي مختلف، ويژه ماه مبارک رمضان امسال، بخواهيم وارد چالش و بحث شويم، شايد در برخي فرازها از شدت غصه و از اينکه بعضا چگونه با سرمايههاي بيت المال، با وقت مردم برخورد ميشود جاي اندوه و تاسف فراوان فقط باشد.
مثال ديگر، در ايجاد تعارض حتي در خود يک برنامه و توسط يک مجري است. در سحرهاي ماه مبارک در شبکه سه، روحاني و طلبهاي فاضل در ۲۹ سحر به توصيف احوالات حضرت امام علي( ع) ميپردازد؛ طيب الله انفاسه.اما متاسفانه در بين صحبتهاي ايشان، بعضا به عنوان نماينده عموم مردم صحبتها و گله و شکايتهايي مطرح ميشد که به باور نگارنده در آن مباني عدالت و انصاف بعضا رعايت نميشد و اينکه واقعا چنين گويشهايي آيا در راه رضاي الهي است يا در تحليل نهايي، به بدبينيها دامن ميزند جاي بحثهاي جدي کارشناسي دارد؛ نظر قطعي نگارنده اين است که هر سخن جايي و هر نکته مقاميدارد که اگر غير از اين شد هم خلاف عدالت و انصاف ميتواند بشود و هم موجب تقويت بدبينيها. چطور ايشان فکر ميکند که مرتب از مسئولين و خدمتگزاران در نظام اسلامي بايد به عنوان نوکر و پادو ياد کند حال آنکه اگر من مسئول نوعي، اگر خودم را نوکر و پادوي مردم بنامم باکي نيست و بلکه ميتواند از برخي جنبهها، مورد ستايش باشد اما ديگري اين اجازه را ندارد که مسئول و خدمتگزار مردم را نه يک بار بلکه به دفعات، نوکر و پادوي مردم بنامد. آيا ايشان که خود از نگاه فرهنگي، يک مقام مسئول است اگر از سوي ديگران به عنوان نوکر و پادوي مردم معرفي شود زيبنده است؟! قطعا خير. پس بهتر است در اين چنين صحنهها و بسياري ديگر از امور اداره مملکت و کشور، به ميراث گرانبهاي به جاي مانده از حضرت امام راحل رجوع کنيم و به او تمسک جوئيم که فرمود، مردم ولي نعمتان ما هستند؛ پس هيچ قرائتي غير از قرائت اسلام انقلابي و انقلاب اسلامي به غير از قرائت حضرت امام(ره) و مقام معظم رهبري نبايد ملاک و مناط عمل در بدنه نظام اسلامي و انقلابي، بخصوص در مرکز حساسي بنام سازمان صدا وسيماي جمهوري اسلامي ايران قرار گيرد. بگذاريم و بگذريم که اگر گوش شنوايي باشد و از پاسخگويي در محضر امام راحل، اهل بيت عصمت و طهارت و باري تعالي نگراني باشد، تجديد نظرهاي اساسي با مشورت با اهل خبره، حتما ميبايست مد نظر رياست محترم سازمان صداوسيما و ديگر مرتبطين با اين مهم، بخصوص خبرگان از جامعه شناسان، روانشناسان و جامعه مسئول از اهل علم و فکر و هنر، در اين مهم با تاکيد بر زمينه برنامهسازيها در بخشهاي توليد فيلم و سريال و موسيقي و ساير بخشهاي توليدي، در کنار بخشهاي غير توليدي مثل استفاده از فيلمها و برنامههاي علمي و آموزندهاي که از خارج از کشور خريداري مي شود باشد تا يک نقطه عطف اساسي را به فضل الهي در آيندهاي نزديک در جهت اصلاح اين مجموعه بي بديل شاهد باشيم.
بازار