همشهري/ متن پيش رو در همشهري منتشر شده و انتشار آن در آخرين خبر به معناي تاييد تمام يا بخشي از آن نيست
انتخابات در همهجاي جهان، فرصتي براي قضاوت رأيدهندگان درمورد عملکرد دولتمردان مستقر يا سياستمداراني است که قصد تصدي قدرت را دارند. تحولات اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي و سياسي در هر کشوري بر انتخابات مؤثر است. هرچه موضوع فراگيرتر و احيانا مخاطرهآميزتر باشد، قطعا تأثيريگذاري بيشتري نيز بر انتخابات خواهد داشت. بنابراين بايد انتظار داشت وقايع اخير در آمريکا، در نهايت بر هر دو انتخابات پيشرو در اين کشور يعني انتخابات رياستجمهوري و کنگره تأثيرگذار باشد.
وقايع بعد از مرگ جورج فلويد از دو منظر بر صحنه انتخابات در آمريکا اثرگذار خواهد بود. اول اينکه، کشته شدن فلويد بهدست يک افسر پليس، يک موضوع نژادي است؛ موضوعي که جزو عمدهترين دغدغههاي مردم در آمريکا بهشمار ميرود. هم موافقان تبعيضنژادي و هم مخالفان آن در آمريکا اين مسئله را بهعنوان يک موضوع حائز اهميت ميبينند. بسياري از سياستمداران آمريکايي براساس نگاهي که به مسائل نژادي دارند، مورد قضاوت افکار عمومي در اين کشور قرار ميگيرند. رايدهندگان سياهپوست و رنگين پوست در آمريکا، يک بلوک مهم را تشکيل ميدهند. حدود 15درصد از جمعيت آمريکا را سياهپوستان و حدود 20درصد را اسپانياييتبارها و لاتينتبارها تشکيل ميدهند. بهعبارت ديگر حدود يک سوم جامعه آمريکا را رنگينپوستان تشکيل ميدهند و انتخاب آنها تحتتأثير موضوعهاي نژادي قرار ميگيرد. اينکه رئيسجمهور مستقر چه نگاهي به مسائل نژادي دارد و اينکه آيا طرفدار رفع تبعيض نژادي است يا به جريان راست نژادپرست دلبستگي دارد، ميتواند در آراي رايدهندگان آمريکايي مؤثر باشد.
نکته دوم در ماجراي قتل جورج فلويد، نحوه مديريت بحران از سوي دولت دونالد ترامپ است. بهطور کلي يکي از قضاوتهاي رايدهندگان آمريکايي، در مورد توانايي دولت مستقر در مديريت يک بحران ملي است؛ حال اين بحران ممکن است يک بحران طبيعي مثل توفان کاترينا باشد، يا يک بحران اقتصادي باشد يا نتيجه يک بحران اجتماعي باشد. اتفاقات روزهاي اخير در آمريکا يکي از بحرانهاي اجتماعي بزرگ اين کشور است. سؤال اين است که آيا ترامپ ميتواند اين بحران را به سمت آرامش هدايت کند و نظم اجتماعي را برقرار کرده و جلوي غارتها و آشوب را بگيرد؟ يا برعکس اقداماتش تحريکآميز است و با رفتار خود آتش آشوب را شعله ورتر خواهد کرد. رفتار غيرمنطقي ترامپ ميتواند هواداران او را هم دچار سرخوردگي و نارضايتي کند. طي روزهاي اخير، او عملکرد قابلقبولي نداشته است. ترامپ نهتنها به حل بحران کمکي نکرده، بلکه با پستهاي توييتري خود باعث تحريک معترضان هم شده است. هم گروه طرفدار تبعيض نژادي جسورتر شدهاند و هم گروه مخالف تبعيض نژادي خشمگينتر شده که نمود آن را ميتوان در غارت و تخريب اموال عمومي و خصوصي در شهرهاي مختلف آمريکا ديد. بدون شک درصورتي که دونالد ترامپ نتواند بحران را طي 3 تا 4روز آينده مهار کند و جامعه آمريکا به سمت آرامش پيش نرود، اين وضعيت ميتواند به ريزش آراي او حتي در ميان حاميان حزب جمهوريخواه نيز منجر شود.
وقايع اين روزهاي مينياپليس و ديگر شهرهاي آمريکا شبيه آن چيزي است که در دوره اول رياستجمهوري باراک اوباما در شهر فرگوسن رخ داد. از دل اعتراضهاي ضدنژادي در آن دوره، يک جنبش برابريخواه با عنوان «جان سياهان ارزش دارد» متولد شد. با وجود اينکه رئيسجمهور مستقر يعني باراک اوباما خود سياهپوست بود، بسياري از فعالان اين جنبش او را مورد انتقاد قرار دادند که چرا نتوانسته بحران را کنترل کند و به مطالبات پاسخ دهد. فراموش نکنيم که حضور اوباما در قدرت، بهعنوان نخستين رئيسجمهور سياهپوست در تاريخ آمريکا، براي رنگينپوستان آمريکايي از اهميت بالايي برخوردار بود.
ريزش آراي باراک اوباما در ميان سياهپوستان و رنگين پوستان در دور دوم رياستجمهوري، در واقع نتيجه وقايع فرگوسن و اعتراضهاي گسترده در قالب جنبش يادشده بود. اکنون قابل پيشبيني است که اين بلوک مهم از رأيدهندگان آمريکايي، رأي خود را به نفع ترامپ به صندوقها نريزند. فراموش نکنيم که اعتراضهاي اخير در زماني اتفاق ميافتد که جامعه سياهپوستان آمريکايي بيشترين آسيب را از موج بيکاريها و تعطيلي کسبوکارها در ميانه بحران کرونا متحمل شدهاند. حتي تعداد مرگومير در ميان سياهپوستان بيشتر از ديگران بوده است. سياهپوستان آمريکايي دولت دونالد ترامپ را مسئول اين وضعيت ميدانند و اعتراضهاي اخير بهانهاي براي بروز اين نارضاييها هم به شمار ميرود. اينکه ترامپ بتواند طي 6ماهي که تا انتخابات باقي مانده، براي ترميم چهره خود اقداماتي انجام دهد، بسيار بعيد بهنظر ميرسد. تکتک آرا در انتخابات آمريکا اهميت دارد و جابهجايي چند صد رأي ميتواند سرنوشت انتخابات را تغيير دهد. به همين دليل است که هر دو حزب دمکرات و جمهوريخواه روي آراي رنگينپوستان نيز حساب ويژه باز ميکنند. در انتخابات سال2000، حدود 200ميليون نفر در انتخابات شرکت کردند اما تنها 500برگ رأي بود که سرنوشت انتخابات را تغيير داد و باعث شکست الگور دمکرات و پيروزي جورج بوش جمهوريخواه شد. براي حزب جمهوريخواه، آراي ايالتهاي جنوبي که عموما جمهوريخواه و سياهپوست هستند اهميت بالايي دارد. از ميان 50 ايالت آمريکا، حدود 10 تا 12 ايالت صحنه اصلي رقابت انتخابات رياستجمهوري است و برنده اين ايالتها، درنهايت برنده انتخابات خواهد بود. يکي از مهمترين اين ايالتها، ايالت کاروليناي شمالي است که شمار سياهپوستان و رنگينپوستان در آن بسيار زياد است. دونالد ترامپ بعد از مرگ جورج فلويد، براي جلب آراي اين سياهپوستان، حتي آنهايي که طرفدار حزب جمهوريخواه هستند، کار بسيار سختي در پيش خواهد داشت. احتمال ريزش آراي جمهوريخواهان در تمام ايالتهايي که جمعيت سياهپوست و رنگينپوست بالايي دارند، اکنون به هيچ وجه دور از ذهن نيست. حزب جمهوريخواه ممکن است نهتنها در انتخابات رياستجمهوري، بلکه در انتخابات کنگره نيز رقابت را به رأي منفي رنگينپوستان ببازد.
بازار