شرق/ « تهران و ريسک زلزلههاي دماوند » عنوان سرمقاله روزنامه شرق به قلم مهدي زارع است که ميتوانيد آن را در ادامه بخوانيد:
در مدت 35 روز بعد از زلزله 19 ارديبهشت 99 استان تهران با رخداد زلزلههاي منطقه دماوند در صدر اخبار لرزهخيزي در ايران بوده است. ازآنجاکه اين استان بيشترين معرضيت جمعيت را در برابر هر نوع سانحه طبيعي در مقايسه با ديگر استانهاي کشور دارد، ريسک زلزله در آن بيشتر از هر جاي ديگر ايران است. متوسط تراکم جمعيت در استانهاي ايران 50 نفر در هر کيلومتر مربع است؛ درحاليکه اين ميزان در استان تهران حدود هزار نفر در هر کيلومترمربع است (20 برابر متوسط تراکم جمعيت در کشور!). آنچه در اين استان از سوي مديران و بهعنوان واکنش بعد از رخداد زلزلههاي اخير اتفاق افتاده است، در 35 روز گذشته جستوجوي محدوده بيشترين خسارت، شمارش کشته و مجروح احتمالي و برگزاري جلساتي براي بررسي اصل موضوع زلزله بوده است. البته زلزله بامداد جمعه 19 ارديبهشت در شمال شهر دماوند دو نفر کشته، 20 مجروح و خسارت مالي محدود داشت؛ اما بعد از زلزله 28 آذر سال 1396، دومين زلزلهاي بود که در تهران در دوسالو نيم گذشته بهشدت حس شد. نگارنده دو بار به بازديد از پهنه رومرکزي زلزله 19 ارديبهشت و پسلرزه مهم آن در ساعت 13:41 چهارشنبه 7 خرداد 99 پرداخت و دريافت که اين دو رخداد –بهويژه زلزله اول- موجب هراس شديد اهالي استان تهران و البته مردم ساکن در پيرامون کانون در استانهاي سمنان، البرز و مازندران شدهاند. بخشهايي از محدوده دره مشا در شمال دماوند و همچنين در طول دره تار در بخش غربي گسل مشا زمينلغزش به صورت ريزش کوه –سنگافت- ديده شد.
همچنين ايجاد ترکهاي محدود در بعضي بناهاي محدوده دماوند، روستاهاي چنارشرق و آبسرد و البته شهرک مشا و روستاي مبارکآباد مشاهده شد. اصل مسئله زلزلههاي دماوند را تاکنون ميتوان به همين آسيبها (شامل دو نفر کشته در شب اول حادثه) محدود دانست؛ ولي واقعيت آن است که گسل مشا در پيرامون خود -در باندي به پهناي حدود 10 کيلومتر از طرفين گسل مشا- جمعيتي بالغ بر 500 هزار نفر فقط در استان تهران در شهرستانهاي فيروزکوه، دماوند، پرديس و شميرانات بهعنوان ساکنان در معرض خطر دارد. مشکل درحالحاضر آن است که نبود شناخت مسئولان درباره پيامدهاي زلزله و دلخوشبودن به اتفاقات خوشي مانند آنکه «انشاءالله خبري نخواهد شد»، به بيتوجهي به آينده اين استان انجاميده است؛ استاني که براي توسعه و حکمراني در کشور ما از جنبههاي مختلف و بهتدريج، اهميت زيادي يافته است. وقت آن است که در آستانه قرن پانزدهم هجري شمسي، با نگاهي متفاوت به آيندهنگري بپردازيم و اولين گام براي مديريت کاهش ريسک و مديريت بحران نيز بايد تلاش براي تشخيص واقعيت ميزان خطر زلزله و همچنين جلوگيري از ايجاد هر نوع ريسک جديد باشد. درحالحاضر تاکنون امکان تحليل سريع و برخط پسلرزههاي با بزرگاي بيش از دو که در محدوده همين گسل مشا رخ دادهاند، وجود ندارد. اين موضوع براي تحليل برخط تغييرهاي احتمال خطر زلزله شديد در استان تهران بسيار مهم است. از سوي ديگر مسئولان هر سازمان در اين استان بايد بر مبناي دستورالعمل براي کاهش ريسک زلزله، در زمان قبل از رخداد آن، به سازماندهي امور بپردازند. اين دستورالعمل بايد دقيقا مطابق مشخصات هر سازمان تهيه شده باشد. واضح است که اگر چنين دستورالعملي تهيه نشده است، اکنون بايد بدون فوت وقت تهيه شود. در نهايت همه فعاليتهاي مرتبط با خطر زلزله بايد بر مبناي چنين راهنماهايي انجام شود؛ بهنحويکه مانند نقشه راه مديران اجرائي را راهنمايي کند. تهران، پرتراکمترين شهر کشور است و هر توصيه ايمني به مردم بايد بر مبناي ملاحظات و امکانات باشد؛ اما بسياري از مردم امکانات لازم براي اجراي بسياري از توصيهها را ندارند. مردم اگر به مراقبتهاي عمومي دقت کرده و اجرا کنند و دستکم موقعيتهاي خطرناک جديد براي خود و ديگران ايجاد نکنند و در اطراف خود عناصر پرخطر را تا حد امکان و توان حذف کنند، حد مطلوب بهعنوان وظايف شهرونديشان حاصل شده است. البته بعضي مديران و بعضي از همکاران نگارنده به مردم توصيههايي از قبيل «مردم در محلهاي امن قرار بگيرند» ميکنند؛ ولي واضح است که براي اکثر شهروندان مشخص نيست که اين مکانهاي امن کجاست؟! از سوي ديگر اغلب ميشنويم که براي آرامکردن مردم در هنگام پسلرزهها گفته ميشود که اين پسلرزهها نشانه خوبي است؛ چراکه نشان ميدهد ديگر زلزله مهم ديگري نميآيد (که ممکن است چنين باشد؛ ولي کسي نميتواند تضمين کند که زلزله مهم بعدي در راه نباشد) يا اساسا منکر توان لرزهزايي بالاي گسلها در استان تهران ميشوند که بديهي است با دسترسياي که امروزه همه مردم به اطلاعات علمي از طريق اينترنت دارند، هر شهروند ميتواند درباره سابقه زلزلههاي تاريخي که در محدوده همين استان تهران رخ داده، جستوجو کند و متوجه شود که براي زلزلههاي تاريخي محدوده استان تهران که ناشي از جنبش گسلهاي آن رخ دادهاند، بزرگايي از 7.2 تا 7.8 نيز برآورد شده است؛ بنابراين همين جستوجوهاي ساده نيز ميتواند به شهروندان نشان دهد که اين شيوههاي انکار واقعيت –که به گمان نگارنده با هدف دلسوزي و براي آرامش مردم بيان ميشود- کمکي به کاهش ريسکهاي واقعا موجود زلزله در محدوده استان تهران نميکند.
بازار