نماد آخرین خبر
  1. برگزیده
تحلیل ها

5 پیامد مثبت همه‌گیری کرونا

منبع
ديپلماسي ايراني
بروزرسانی
5 پیامد مثبت همه‌گیری کرونا
ديپلماسي ايراني/ متن پيش رو در ديپلماسي ايراني منتشر شده و انتشار آن در آخرين خبر به معناي تاييد تمام يا بخشي از آن نيست استفان والت/ برغم پيامدهاي منفي شيوع کروناويروس اين همه‌گيري پيامدهاي مثبتي هم دارد که به پنج تا از اميدبخش‌ترين آنها مي‌پردازيم.
"کاهش (اندک) سرعت دگرش‌هاي اقليمي": رکود اقتصادي ناشي از همه‌گيري، مصرف سوخت‌هاي فسيلي را به شدت کاهش داده و بنابراين انتشار کربن دي‌اکسيد، متان و ساير گازهاي گلخانه‌اي هم افت چشمگيري داشته و سرعت گرم شدن زمين آهسته‌تر شده است. دورکاري، سفرهاي مربوط به کسب‌وکارها در آينده را تعديل خواهد کرد و بنابراين پس از شروع احياء و بهبودي، ترافيک پروازهاي تجاري و آلودگي هواي ناشي از آن نيز کاهش خواهد يافت. کمبود گوشت ناشي از تعطيلي کشتارگاه‌ها چه بسا مردم را به استفاده از رژيم‌هاي غذايي سوق دهد که در آن گوشت کمتري مصرف مي‌شود و به اين ترتيب انتشار گاز متان ناشي از پرورش دام کاهش خواهد يافت. البته اين بدان معنا نيست که کوويد 19 مشکل دگرش هاي اقليمي را حل خواهد کرد؛ در بهترين حالت، اين همه‌گيري اندک زمان بيشتري را براي پرداختن به اين مشکل در اختيار ما قرار داده است. حتي احتمال دارد که اين مساله با ايجاد احساس رضايت کاذب از بهبود موقت يا کشاندن روابط آمريکا و چين به نقطه‌اي که پيشرفت معنادار در اين مساله حياتي ناممکن شود، بحران دگرش‌هاي اقليمي وخيم‌تر هم بشود. اما در اين لحظه، کاهش انتشار گازهاي گلخانه‌اي روزنه اميدي است که رهبران ما بايد به ويژه پس از انتخابات نوامبر از آن به خوبي استفاده کنند. "بعد از من تکرار کنيد: زنان در سياست بهتر از مردان هستند": شايد تاکنون همه دانسته باشند که کشورهايي که توسط زنان رهبري مي‌شوند در مقايسه با کشورهايي که رهبران آنها را مردان تشکيل مي‌دهند، در مديريت همه‌گيري عملکرد بهتري داشته‌اند. اين بدان معنا نيست که رهبران مرد عملکرد خيلي خوبي نداشته‌اند اما رهبران زن در نيوزلند، آلمان، فنلاند و تايوان بسياري از همتايان مردشان در سراسر جهان را در زمينه مديريت همه‌گيري پشت سر گذاشته‌اند. و عکس مساله هم کاملا روشن است: تا کنون بدترين پاسخ‌ها به همه‌گيري از سوي رهبران مرد کشورهايي مانند برزيل، بريتانيا، روسيه و آمريکا بوده است که هريک نمونه بارز مديريت مردانه هستند. بنابراين شايد، فقط شايد، کوويد 19 به مردم – و به ويژه آمريکايي‌ها – بياموزد که دادن نقش‌هاي بزرگتر و مهم‌تر به زنان در زندگي عمومي ما مي‌تواند هم منصفانه و هم هوشمندانه باشد. بسياري از ساير کشورها اکنون به اين مرحله رسيده‌اند و اگر کوويد-19 بتواند آمريکايي‌ها را متقاعد کند که تعصب منسوخ خود عليه زنان در سياست را کنار بگذارند، گامي مهم در مسير برابري و رهبري کارآمدتر برداشته خواهد شد. "چه کسي مي‌دانست که نهادهاي عمومي کارآمد، چيز خوبي هستند؟": هيچ کس طرفدار بروکراسي‌هاي دولتي غيرکارآمد و بي‌فايده نيست و همه به خوبي از اهميت ابتکارها و ارزش بازارهاي رقابتي آگاهي داريم. اما جناح راست آمريکا جنگي پنج دهه‌اي عليه تمام نهادهاي عمومي به راه انداخته و نتيجه اين کارزار موفقيت‌آميز اکنون به خوبي روشن است: آمريکا ارتشي دارد که توانمندترين و پرهزينه‌ترين ارتش جهان است، اما ساير نهادهاي عمومي آن فاقد ابزار لازم براي ارائه خدماتي است که مردم آمريکا از آن انتظار دارند. بدتر اين که، آنها رئيس جمهوي دارند که مهارت و تخصص را تحقير مي‌کند و وفاداري را به شايستگي برتري مي‌دهد. همه‌گيري نشان داد که برخورداري از نهادهاي عمومي کارآمد در رويارويي با بحران‌هاي جهاني پيچيده چقدر مي‌تواند مفيد باشد. کشورهاي داراي رهبران باکفايت که به توصيه‌هاي متخصان آموزش‌ديده عمل کردند اکنون شرايط بهتري دارند از کشورهايي که نهادهاي کليدي در آنها با تکيه بر تعصبات سياسي مديريت مي‌شود، مسئوليت‌هاي اصلي به اعضاي خانواده‌هاي بي‌کفايت وابستگان سياسي سپرده شده است و رهبران به جاي تمرکز بر حقايق در خيال و توهم به سر مي‌برند. کوويد-19 مي‌تواند به آمريکايي‌ها يادآوري کند که برخورداري از کارکنان و کارمندان دولتي ِ باکفايت، آموزش ديده و فداکار و به خوبي قدرداني شده در موفقيت ملي اهميت اساسي دارد و آنها را متقاعد کند که به بازسازي نهادهاي عمومي کارآمدي بپردازند که در پيشرفت آمريکا نقشي کليدي داشتند. "يک ايده جنون‌آميز: به مردم اجازه راي‌دادن بدهيد!": ماهيت يک دموکراسي واقعي، مجموعه‌اي از نهادهاست که به شهروندان اجازه مي‌دهد رهبرانشان را در فرايندي آزاد و منصفانه انتخاب کنند. بسياري از دموکراسي‌ها با سخت‌تر کردن راي‌گيري براي برخي از مردم در مقايسه با سايرين و همچنين دستکاري در حوزه‌ها يا فرايندهاي انتخاباتي در راستاي منافع برخي از گروه‌ها، اين استاندارد را رعايت نمي‌کنند. متاسفانه چنين شيطنت‌هاي ضددموکراتيکي به ويژه در آمريکاي معاصر بسيار رايج شده و احتمالا در نوامبر جاري به اوج خواهد رسيد. آيا همه‌گيري کروناويروس مي‌تواند به ما در پرداختن به اين مساله کمک کند؟ گرچه نگراني‌هاي سلامت عمومي برخي فرصت‌ها را براي مداخلات انتخاباتي فراهم مي‌کند، اما کروناويروس آمريکايي‌ها را وادار مي‌کند که گزينه‌هايي مانند راي‌گيري زودهنگام يا راي‌گيري اي ميلي را جدي‌تر بگيرند. سياستمداراني که از دور نگه داشتن مردم از صندوق‌هاي راي نفع مي‌برند (مثلا آنهايي که از اقليت‌هاي برانگيخته حمايت مي‌کنند يا آنهايي که در صورت مشارکت بيشتر شهروندان، بازنده انتخابات خواهند شد) اين تحولات را دوست نخواهند داشت، اما به گمان من آمريکايي‌ها خواهند دانست که راه‌هاي بهتري براي انتخابات آزاد و منصفانه وجود دارد. مي‌خواهم باور کنم که گسترش مشارکت مردمي تاثيرگذاري مستقل‌ها و ميانه‌روها را افزايش خواهد داد، انتخابات را در تمامي طيف‌هاي سياسي کمتر خصمانه يا افراطي خواهد کرد و سطح فعلي دوقطبي‌سازي در سياست‌هاي آمريکا را کاهش خواهد داد. اما دلايل کافي وجود دارد که درباره تحقق اين چشمداشت‌ها، بدبين باشيم. همچنين دوست دارم باور کنم که اکثريت مردم آمريکا با اولويت‌هاي من موافق هستند و مشارکت بيشتر مردم در انتخابات باعث خواهد شد که به کارگيري سياست‌هايي که مورد پسند و ترجيح من است، افزايش يابد. اما نمي‌دانم آيا اين اميدواري واقعا عملي خواهد شد. بنابراين بايد اين نقاب جهالت رالزي (جان رالز، فيلسوف آمريکايي) را به چهره بزنم: در يک دموکراسي، اولويت مهم اين است که بيشتر شهروندان بتوانند ديدگاه‌هاي سياسي‌اشان را منصفانه از طريق فراينده‌اي انتخاباتي بيان کنند، بدون اين که نتيجه اهميتي داشته باشد. "چه بسا راهبرد کلان (گرند استراتژي) آمريکا تعيين شود": همه ما به اين نتيجه رسيده‌ايم که همه‌گيري کنوني دلايل ديگري را براي درست بودن موضع‌گيري‌هاي پيشين ما ارائه کرده است. شايد متعصبانه به نظر برسد، اما من بازهم باور دارم که همه‌گيري، احتمال چرخش گريزناپذير به سوي يک راهبرد کلان معقول‌تر را در آمريکا افزايش خواهد داد. همه‌گيري نه تنها شواهد روشني از چشم‌پوشي آمريکايي‌ها از برخي خطرات مهم و درگيري آنها با خطرات کوچک و کم‌اهميت‌تر ارائه مي‌دهد، بلکه نشان مي‌دهد که تلاش‌هاي جسورانه براي شناور نگه‌داشتن اقتصاد آمريکا به سطح کلان بدهي‌هاي عمومي مي‌افزايد. پيش از آسيب کوويد-19 نيز تعهدات مالي آمريکا بيش از توان مالي‌اش بود و شکاف بين منابع و تعهدات، محدوديتي پايدار عليه جاه‌طلبي‌هاي بين‌المللي اين کشور خواهد بود. بديهي است که ايالات متحده همچنان يک قدرتِ بزرگِ نيرومند باقي خواهد ماند و همچنان در بسياري از مسائل جهاني مشارکت فعال خواهد داشت. اما با نگاه به آينده مي‌توان گفت که آمريکايي‌ها بسيار بيشتر از آنکه در فکر سياستمداران فاسد در راس قدرت در کابل يا طرابلس باشند در انديشه داشتن شغل، فرستادن کودکانشان به مدرسه يا برخورداري از درمان‌هاي پزشکي موردنيازشان خواهند بود. اين گرايش به ويژه در ميان جوانان که از قبل هم درباره برخي جنگ‌هاي خارجي بدسنجي‌شده‌ آمريکا بدبين بودند، رايج‌تر خواهد بود. توجيه صرف ميلياردها دلار براي برنامه‌هاي پرهزينه نظامي دشوارتر خواهد شد. من شک دارم که کوويد-19 به خلع سلاح يا انزواگرايي‌ شديد بيانجامد اما تلاش براي اين که يک کشور بتواند حضورش در تمام گوشه و کنار جهان را حتمي و گريزناپذير کند در سال هاي آتي کاري بسيار دشوار خواهد بود. اگر رشد اقتصادي کند باشد و متحدان آمريکا همچنان در مقايسه با ايالت متحده درصدهاي کمتري از توليد ناخالص داخلي‌شان را به مسائل دفاعي اختصاص بدهند، حمايت از خط‌مشي بين‌المللي جاه‌طلبانه‌اي که بيل کلينتون، جورج بوش، باراک اوباما حتي دونالد ترامپ بر آن تاکيد داشتند در آينده کمتر خواهد شد. "کلام آخر": کوويد 19 بازانديشي درباره تعهدات فرامرزي آمريکا را سرعت خواهد بخشيد. در کتاب "جهنم نيت‌هاي خوب" گفته بودم که ايالات متحده سرانجام هژموني ليبرال – تلاش دوحزبي براي استفاده از قدرت آمريکا در راستاي ايجاد يک نظم جهاني ليبرال- را رها خواهد کرد و به راهبرد پيشين خود يعني "موازنه فراساحلي" بازخواهد گشت. من توصيه کردم که ايالات متحده به تدريح تعهدات امنيتي مستقيمش در اروپا و خاورميانه را کاهش خواهد داد و بر متوازن کردن چين در آسيا و ساير مناطق تمرکز خواهد کرد. به باور من ايجاد اين دگرش 20 سال يا بيشتر طول مي‌کشد و من اين کتاب را براي سرعت بخشيدن به اين راهبرد نوشتم. اکنون مي‌پندارم که کوويد-19 ما را سريع‌تر از آنچه من انتظار داشتم به آنجا خواهد رساند؛ فقط اي کاش يک فاجعه جهاني يا ملي باعث نمي‌شد که ما به اين هدف روي بياوريم.