رسالت/ « مجلس کجاست و اولويتهايش چيست؟ » عنوان سرمقاله مدير مسئول روزنامه رسالت، محسن پيرهادي است که ميتوانيد آن را در ادامه بخوانيد:
انتخابات مجلس يازدهم، اولين همهپرسي در گام دوم انقلاب اسلامي بود و بايد ماحصل آن، قوه مقننهاي در اين تراز باشد. تجربه 10 دوره قانونگذاري، نظام سياسي ايران اسلامي را به اين سطح رسانده که مجلس، همانطور که از آن انتظار ميرود، مسير نيل به آينده روشن را طراحي و براي آن ريلگذاري کند. براي دستيابي به اين هدف، نمايندگان مردم از يکسو و نخبگان و مطالبه گران سياسي و اجتماعي از سوي ديگر، بايد دستبهدست هم دهند تا کشور، دچار اشتباه محاسباتي در تعيين اولويتها نشود.
يک. طبق قانون، نماينده هر حوزه انتخابيه، وکيل همه ملت ايران است. ما بايد بدانيم در کدام نقطه ايستادهايم و چه بار سنگيني بر دوش داريم. هرچند ارتباط با مخاطب از طريق رسانهها و فناوريهاي ارتباطي ضروري است، اما نماينده مجلس، يک فعال شبکه اجتماعي نيست که هرروز ساعتها در اين حوزه وقت بگذراند و درگير بازيهاي توييتري شود؛ چه اينکه وقت هر نماينده بهشدت محدود است و اگر به حواشي بگذرد، مسلما بسياري از امور مهم بر زمين ميماند.
هم افراد مرتبط با نماينده و هم کنشگران سياسي، چنين انتظاري از نماينده ندارند و بلکه معتقدند چنين رفتاري از سوي يک نماينده نهتنها مطلوب نيست، بلکه ناصواب نيز هست.
دو. پيشازاين، هرگاه بنا بوده نقدي بر عملکرد مجلس پيشين وارد کنم، از پرداختن به اموري همچون سلفي با خانم موگريني و تلفظ غلط يک کلمه در مجلس يا رفتار غلط يک شخص پرهيزکردهام و اتفاقا در نوشتههاي پيشين خود نيز چنين نقدهايي را بيفايده دانستهام. اين درست است که هر نماينده بايد شأن نمايندگي مردم را حفظ کند و به اصولش پايبند باشد، اما چنين نقدهاي کم عمقي، آدرس غلط دادن در اصلاح ساختار تقنيني و نظارتي کشور است و اگر بهصورت جدي از سوي نخبگان و رسانهها دنبال شود، بهتدريج به مسئله اصلي و مطالبه جامعه هم تبديل خواهد شد که قطعا اتلاف فرصت محدود وکالت ملت است. درصورتيکه حواشي بر متن بچربد، نقدهاي اصلي همچون عدم بهکارگيري حداکثري از ظرفيتهاي علمي و پژوهشي حوزه و دانشگاه در امر تقنين، غفلت از آيندهپژوهي و احصاي موانع پيش روي کشور و مردم در گام دوم انقلاب، نظارت غيرمؤثر بر دستگاهها و عدم استفاده جدي و علمي از بازوهاي اجرايي و چندين مورد ديگر به فراموشي سپرده ميشوند و مسئله مجلس و بهتبع آن جامعه، به اين محدود خواهد شد که فلان نماينده در توييتر چه گفته و ديگري چه جواب داده است.
سه. رفتارهاي صرفا جنبشي هرچند در دوره کوتاه مؤثرند، اما دو اشکال اساسي دارند. اول اينکه چون هيجاني هستند و سير و طيف مشخص و مدوني ندارند، در نگاه کلان موفقيت مؤثري نخواهند داشت و دوم اينکه اين احتمال وجود دارد چنين اقداماتي هواداران و حامياني پيدا کند که درک روشني از مباني صحيح نداشته باشند.
نمونه فراوان است: در مبارزات دوران طاغوت، امام خميني (ره)، صرف مبارزه و تند کردنسرعت قيام را برنميتابيد و با هر مبارز چپ و راستي، هرچند مبناي فکري مشترکي نداشته باشد، همراهي و همدلي نميکرد. در ديدار مجازي چند هفته پيش مقام معظم رهبري، ايشان جنبشهاي عدالتخواهانه را بدون در نظر گرفتن مبناي فکري اسلام مردود دانستند؛ اين يعني فکر، مبنا و ريشه، از کنش، نما و شاخه بهمراتب مهمتر و مؤثرتر است. آنچه جمهوري اسلامي را در تمام اين سالها به عزت رسانده و روزبهروز بر قدرتش افزوده، رفتار اصولي و حکيمانه و بر مبناي انديشه اسلام ناب است. نخبگان با هدايت افکار، در اين حوزه بهشدت مؤثرند. مطالبه مردم به هر سو برود، آينده در همان سو ساخته خواهد شد. دقيقا از همين روست که رهبر معظم انقلاب در سخنان اخير خود، بهويژه خطاب به نمايندگان دوره جديد، بر شناخت اولويتها تأکيد کردهاند. اگر مسائل اصلي در مجلس يازدهم، اولويت باشند، رفتارهاي نمايشي و ظواهر نيز، بهمرور از مجلس و از کل بدنه نظام سياسي کشور رخت بر خواهد بست.
بازار