نماد آخرین خبر
  1. برگزیده
تحلیل ها

شورای امنیت، میدان محک یک رابطه سه‌جانبه

منبع
اعتماد
بروزرسانی
شورای امنیت، میدان محک یک رابطه سه‌جانبه
اعتماد/ متن پيش رو در اعتماد منتشر شده و انتشار آن در آخرين خبر به معناي تاييد تمام يا بخشي از آن نيست سارا معصومي/ جمهوري اسلامي ايران براي چندمين بار در طول 40 سال گذشته هم در مقام انتخاب ميان شرق و غرب قرار گرفته و هم در جايگاه انتخاب شدن از سوي قدرت‌هاي اين دو بلوک. در 4 دهه پس از انقلاب اسلامي همواره بهانه‌اي براي جدال شرق و غرب در افکار عمومي و حتي ميان نخبگان سياسي ايران وجود داشته است. عملکرد کشورهاي غربي (اتحاديه اروپا به اضافه ايالات متحده امريکا) در بسياري از موارد در چهل و اندي سال گذشته، مجموعه تصميم‌گيرنده درباره جهت سکان سياست خارجي کشور را به اين نتيجه رسانده که بايد توسعه رابطه با شرق را در برابر روياي بهبود رابطه با غرب قرار داد. در راس اين بلوک شرقي هم چين و روسيه ايستاده‌اند. با اين همه کارنامه چين و روسيه در برخورد با ايران چندان سفيد نيست: راي مثبت اين دو کشور به قطعنامه‌هاي ضدايراني در شوراي حکام آژانس بين‌المللي انرژي اتمي و همچنين شوراي امنيت سازمان ملل متحد (به عنوان نمونه قطعنامه‌هاي 1803 و 1929) و همراهي هر دو کشور با تحريم‌هاي چندجانبه عليه ايران در دوره پيش از مذاکرات هسته‌اي منتهي به حصول برجام در جولاي 2015 (تيرماه 1394) به عنوان لکه‌هاي سياهي در رابطه تهران با مسکو و پکن باقي مانده است. روابط ديپلماتيک ميان کشورها سيال‌تر از آن است که در بند گذشته باقي بماند و در صحنه شطرنج تحولات بين‌المللي هر لحظه امکان تغيير يارگيري‌ها و تبديل شدن دوستان به دشمنان يا برعکس وجود دارد. در جريان مذاکرات هسته‌اي ايران با 1+5 وقت، نام ايالات متحده و کشورهاي اروپايي بيش از چين و روسيه در رسانه‌ها به چشم مي‌خورد. چيني‌ها با وجود حضور در اين مذاکرات تقريبا جايگاه حاشيه‌اي خود را حفظ کردند و نام روس‌ها نيز بعدها در جريان درز اخبار از جزييات مذاکرات پشت‌پرده توسط مذاکره‌کنندگان يا در سايه انتشار کتاب خاطرات وزراي خارجه وقت از جمله جان کري بيشتر به چشم آمد. همزمان با پيشرفت همکاري‌هاي ايران و کشورهاي عضو برجام در زمينه همکاري‌هاي صلح‌آميز هسته‌اي بيشترين سهم اين همکاري به روسيه رسيد و شاهد هستيم که مسکو به‌رغم تلاش‌هاي واشنگتن براي مسدود کردن مسير اين همکاري، کم و بيش به تعهدات خود هرچند با سرعت اندک عمل مي‌کند.
پس از حصول برجام در تابستان 1394 و باز شدن در‌هاي اقتصاد ايران به روي مشتريان خارجي، رقابت ميان کشورهاي حاضر در برجام براي حضور در بازار بکر ايران جدي‌تر از پيش شد و در برخي موارد شرکت‌هاي چيني قافله را به همتاهاي خود از کشورهاي اروپايي باختند. تا پيش از حضور دونالد ترامپ، رييس‌جمهور ايالات متحده در کاخ سفيد و آغاز روند تخريب برجام عمده سوال‌ها پيرامون اين محور بود که آيا توازن به رابطه تجاري و سياسي ايران در مواجهه با غرب و شرق بازمي‌گردد؟ چين و روسيه با توجه به تنش‌زدايي از رابطه تهران با پايتخت‌هاي اروپايي و جرقه نخستين رابطه‌هاي ديپلماتيک ميان تهران و واشنگتن تا چه اندازه نگران جايگاه خود شده‌اند؟ آيا تهران از پس مديريت متوازن‌سازي اين رابطه برخواهد آمد؟ اروپايي‌ها قابل اعتمادتر هستند يا چين و روسيه که در بسياري از تحليل‌هاي سياسي و اقتصادي دوستان ايران ناميده مي‌شوند؟
پيروزي دونالد ترامپ جمهوري‌خواه در انتخابات رياست‌جمهوري 2016 عملا به مجموعه اين سوالات پايان داد. ترامپ با خروج از برجام، بازگرداندن تحريم‌هاي هسته‌اي و اعمال سياست فشار حداکثري عليه ايران دوباره همان گزينه‌هاي قديمي را پيش روي ايران قرار داد. هرچند چين و روسيه نيز به عنوان اعضاي باقيمانده در برجام نتوانستند از سد تحريم‌هاي يک‌جانبه امريکا عبور کرده و عادي‌سازي رابطه اقتصادي با ايران را آن‌طور که در برجام وعده داده شده بود، پيش ببرند اما بدعهدي سه کشور اروپايي بيشتر به چشم ايران آمد. اروپايي‌ها در چند نوبت يا به منظور خوشايند دونالد ترامپ يا از بيم تهديدهايش با اظهارات ضدايراني او همراه شدند (از جمله درباره آزمايش‌هاي موشکي و فعاليت‌هاي منطقه‌اي ايران) و همين موضع‌گيري‌ها تهران را به اين نتيجه رساند که سه کشور اروپايي باقيمانده در توافق هسته‌اي اراده‌اي سياسي براي حفظ برجام يا منتفع شدن تهران از منافع اقتصادي اين توافق ندارند. در چنين شرايطي دوباره سکان سياست خارجي ايران به سمت شرق چرخيد. تهران براي دور زدن تحريم‌هاي اقتصادي بهترين راه را تعميق رابطه با همسايگان و همچنين چين به عنوان بازيگر مهم اقتصادي و سياسي بلوک شرق ديد. تعميق رابطه تجاري با شرق از طريق پيوستن به اتحاديه اقتصادي اوراسيا و همچنين حرکت به سمت تهاتر يا تجارت با ارز محلي از جمله راهکارهاي ايران، روسيه و چين براي تداوم رابطه تجاري و اقتصادي بود. البته در مقام مقايسه نبايد فراموش کرد که حجم رابطه اقتصادي و تجاري تهران و پکن با رابطه روسيه و ايران قابل مقايسه نيست و چيني‌ها حتي با وجود تحريم‌هاي نفتي ايران به خريد از تهران با توسل به راهکارهاي موجود دو طرفه ادامه مي‌دهند، هرچند که حجم اين مبادله بسيار ناچيز باشد.
از سوي ديگر رابطه روسيه و ايران در چند سال اخير ابعاد جديدتر و هم جدي‌تري پيدا کرده است. روسيه و ايران در پرونده سوريه در يک سوي ميدان قرار گرفتند و قريب به 9 سال است که شراکت در اين پرونده را حفظ کرده‌اند. مسکو به دنبال توسعه حضور و بسط نفوذ خود در منطقه غرب آسياست و براي اين منظور چاره‌اي جز تعميق رابطه با تهران نداشته است. همزمان در يک‌سال اخير شاهد همکاري نظامي و امنيتي چين، روسيه و ايران با تشکيل ائتلاف دريايي سه‌جانبه تحت عنوان مبارزه با تروريسم بوديم. در سال 2019 ميلادي، برگزاري رزمايش سه‌جانبه دريايي در شمال اقيانوس هند و درياي عمان از سوي روسيه، چين و ايران توجه‌هاي بسياري را به خود جلب کرد.
در اين ميان ايالات متحده امريکا که در پرونده‌هاي بسياري به مزاحم رابطه با ايران و در رابطه دوجانبه ايران با چين و روسيه به عامل اتحاد به جاي افتراق تبديل شده است. به عنوان مثال رويه‌اي که دونالد ترامپ در قبال چين در پيش گرفته است، مي‌تواند ضرورت تقويت رابطه با تهران را در چشم پکن‌ بيش از پيش بکند. همزمان سياست نامشخص کاخ سفيد در منطقه غرب آسيا زمين بازي را براي توسعه نقش‌آفريني روسيه در اين منطقه مساعدتر از پيش ساخته که باز در اين حوزه هم کرملين بر تهران حساب ويژه‌اي باز کرده است. تداوم تحريم‌هاي روسيه، تشديد تحريم‌هاي ايران و تدوين تحريم‌هاي جديد عليه چين از سوي ايالات متحده، مقاومت در برابر يک‌جانبه‌گرايي سياسي، اقتصادي و امنيتي ايالات متحده را به مسووليت مشترک اين سه کشور تبديل و زمينه را براي توسعه همکاري هموارتر کرده است.
در پنجمين سال اجراي برجام، خروج ايالات متحده از آن و تعلل اروپا در وفاي به عهد شکاف‌هاي ميان بازماندگان در برجام را بيشتر کرده است. در حالي که 1+4 از تداوم توافق هسته‌اي حمايت مي‌کند، اما رويه‌اي که بريتانيا، فرانسه و آلمان در طلبکاري صرف و مقاومت در برابر پرداخت سهم خود از اين توافق در پيش گرفته‌اند با مسيري که چين و روسيه براي حفظ ايران در برجام در ذهن دارند، متفاوت است. در حالي که سه کشور اروپايي تحت فشار امريکاي ترامپ به فعال‌سازي مکانيسم حل و فصل اختلاف در توافق روي آورده‌اند، چين و روسيه مخالفت خود را با اين روند اعلام کرده‌اند. در اين ميان تلاش‌هاي سه کشور اروپايي براي همراه‌سازي چين و روسيه با خود در اين مسير راه به جايي نبرده و امروز مي‌توان گفت که بازماندگان در برجام که پيش از آن با عبارت ايران و 1+4 از آن ياد مي‌شد، امروز به ترکيب 3+3 تبديل شده‌اند (فرانسه، بريتانيا و آلمان + چين، روسيه و ايران) .
با فرارسيدن 2020 و قرار گرفتن ايران و 1+4 در يکي از بزنگاه‌هاي مهم برجامي که عبور سالم از آن به رفع تحريم‌هاي تسليحاتي ايران منتهي خواهد شد، سطح همراهي و همکاري چين و روسيه با ايران معناي جدي‌تري به خود گرفته و همزمان انتظارهاي تهران از پکن و مسکو هم بيش از پيش شده است. تهران در برداشتن گام‌هاي معکوس برجامي در پاسخ به تداوم بدعهدي بازماندگان در برجام، توصيه‌هاي چين و روسيه درباره عدم ايجاد تغيير در بخش نظارت‌هاي آژانس بين‌المللي انرژي اتمي بر فعاليت‌هاي هسته‌اي ايران را اجرا کرده است. به گفته منابع آگاه، پکن و مسکو به صراحت به تهران يادآوري کرده بودند که تداوم روند نظارت آژانس بر فعاليت‌هاي هسته‌اي ايران به معناي اطمينان جامعه جهاني از صلح‌آميز بودن برنامه هسته‌اي ايران است و تا زماني که اين بازرسي‌ها بدون وقفه و تغيير در کميت و کيفيت صورت گيرد، دست چين و روسيه براي حمايت از تداوم توافق هسته‌اي با ايران باز خواهد بود. در حال حاضر هرچند ايران اجراي تعهدات فني داده شده در برجام را با هدف بازگرداندن توازن به توافق معلق کرده است، اما تبديل شدن ايران به نخستين کشوري که بيشترين ميزان نظارت‌ها بر برنامه هسته‌اي خود در سال 2019 را داشته، به معناي اجابت مطالبه روسيه و چين از ايران است. تهران ما به ازاي اين همکاري را در صحن شوراي امنيت از روسيه و چين مطالبه مي‌کند. جايي که هر دو اين کشورها در آن از حق وتو برخوردار هستند و پس از برجام حداقل در يک نوبت روسيه از حق وتوي خود به نفع ايران استفاده کرد. (اسفندماه 1396 بود که روسيه براي اولين بار پيش‌نويس يک قطعنامه شوراي امنيت درباره ايران را وتو کرد. قطعنامه پيشنهادي بريتانيا که با حمايت امريکا و فرانسه تهيه شده بود، قصد داشت ضمن تمديد تحريم تسليحاتي يمن براي يک‌سال ديگر، ايران را به‌ خاطر آنچه ارسال موشک به شيعيان حوثي خوانده مي‌شود، محکوم کند که با راي منفي روسيه مواجه شد.) 
در حالي که به نظر مي‌رسد سه کشور اروپايي حاضر در برجام متوجه تبعات قرار نگرفتن روسيه و چين در کنار خود در پرونده فعال‌سازي مکانيسم حل و فصل اختلاف شده‌اند، تشديد تنش در رابطه چين و ايالات متحده به خصوص در نتيجه شيوع ويروس کوويد 19 و حملات بي‌سابقه دولت ايالات متحده به چين به عنوان مقصر اصلي شيوع اين اپيدمي، به برگ امتيازي براي ايران تبديل شده است. طراحان سکان سياست خارجي ايران در چندماه آتي از مجموع رفتارهاي چين در عرصه سياست خارجي به خصوص از ابتداي سال 2019 ميلادي تاکنون به اين نتيجه رسيده‌اند که بايد با چين به عنوان شير خفته کار کرد. تحليل جاري در ايران از استراتژي چين اين است که پکن از سال 2013 به بعد سياست حرکت خاموش در شوراي امنيت را کنار گذاشته و در مواقع لزوم از حق وتوي خود به شکل سرنوشت‌سازي استفاده کرده است.
چهارماه پيش‌رو تا پايان مهرماه سال جاري براي ايران از اهميت فوق‌العاده‌اي برخوردار است. در حالي که سه کشور اروپايي حاضر در برجام با لحني ملايم تعهد خود به توافق هسته‌اي و مفاد آن به شمول برداشته شدن تحريم تسليحاتي ايران و مخالفت با تعبير جديد و ابداعي تيم ترامپ در حضور ايالات متحده به عنوان عضوي از قطعنامه 2231 را اعلام کرده‌اند، روسيه و چين در محکوم کردن بازي جديد ايالات متحده در شوراي امنيت صراحت کلام بيشتري به خرج داده‌اند. ميخاييل اوليانوف، نماينده روسيه نزد سازمان‌هاي بين‌المللي در وين در چندماه گذشته رسما به تريبون مخالفت با حرکت‌هاي ضدايراني و ضدبرجامي تيم ترامپ تبديل شده است. در بسياري از موارد او به عنوان سخنگوي مواضع روسيه در حوزه برجام حتي پيش از مقام‌هاي ايراني موضع‌گيري‌ها يا تصميم‌هاي جديد ايالات متحده عليه ايران را با ارايه سند حقوقي محکوم مي‌کند.
همزمان با ظهور نشانه‌هاي بيشتر از تعميق رابطه سه‌جانبه چين، روسيه و ايران اين سوال بيش از پيش در تحليل‌ها مطرح مي‌شود که آيا ما شاهد شکل‌گيري اتحاد سه‌گانه جديد هستيم؟ سايت ديپلمات در تحليلي در اين باره مي‌نويسد: يکي از روابط سه‌گانه در حال توسعه در شرق رابطه ميان ايران، چين و روسيه است. اين اتحاد نيز مانند ترکيب‌هاي مشابه بين‌المللي ديگر نتيجه اشتراک منافع است که در اين مورد يکي از نقطه‌هاي مشترک مبارزه يا مخالفت با ايالات متحده است. مخالفتي که در دوره رياست‌جمهوري دونالد ترامپ تشديد هم شد. در حال حاضر گفته مي‌شود که اين اتحاد در برابر امريکاي ترامپ مي‌تواند از مجموعه سه کشور ايران، روسيه و چين هم فراتر برود و کشورهاي ديگري را هم در بربگيرد. رزمايش مشترک دريايي که سه کشور انجام دادند را بايد پيام قابل توجهي دانست. موقعيت جغرافيايي سه کشوري که در يک گروه براي اين رزمايش قرار گرفتند، گوياي نکات بسياري است و بديهي‌ترين آنها اين است که اين سه کشور در سايه تهديدهاي امريکا قصد دارند توانايي‌هاي امنيتي خود را به تصوير بکشند. اهميت استراتژيک اين اقدام بايد در قاب وسيع‌تري ديده شود، چراکه در منطقه غرب آسيا شاهد افزايش فعاليت‌هاي نظامي به خصوص از جانب امريکا و متحدانش در منطقه هستيم. در حالي که ايالات متحده ائتلاف خود را براي گشت‌زني در منطقه خليج‌فارس تشکيل داده کشورهاي اروپايي هم اقدام به تشکيل ائتلافي براي تامين امنيت کشتيراني در منطقه تنگه هرمز کرده‌اند. در مقابل روسيه، چين و ايران هم طرح‌هاي خود را براي تامين امنيت در منطقه غرب آسيا و خليج‌فارس دارند. طرح روسيه با عنوان امنيت جمعي در خليج‌فارس که مورد حمايت چين است همچنان روي ميز قرار دارد و ايران نيز ابتکار صلح هرمز را که مي‌گويد شامل کشورهاي منطقه است در دستور کار قرار داده است. رزمايش دريايي که سال گذشته با مشارکت سه کشور انجام شد در حقيقت رونمايي از همراهي رو به فزوني چين، روسيه و ايران بود. براي ايران اين رزمايش به معناي ارتقاي سطح رابطه با چين و روسيه تا حد و حدود رابطه استراتژيک است.
چين در اين ميانه همچنان محافظه‌کاري سنتي خود را تا حدودي حفظ کرده، چراکه استراتژي پکن همواره پرهيز از افتادن در دام چالش‌هاي موجود در منطقه غرب آسيا ميان کشورهاي اين منطقه بوده است. در همين زمينه تايمز ژاپن مي‌نويسد: سکوت چين در برابر ترور ژنرال سليماني توسط ايالات متحده نشان داد که چين آماده نيست مانند روسيه به نقش‌آفريني بيشتري در خاورميانه روي آورد. هرچند که وزير خارجه چين در موضع‌گيري اعلام کرد که پکن شديدا نگران تبعات اين اتفاق است و آن را غيرقابل قبول هم خواند، اما از عبارتي نظير محکوم کردن استفاده نکرد. اين در حالي بود که سرگئي لاوروف وزير خارجه روسيه در تماس با همتاي ايراني اين حمله و ترور را محکوم کرده بود. اين موضع‌گيري چين در راستاي همان تلاش‌هاي قبلي جهت پرهيز از تعهدسازي براي خود در منطقه‌اي است که هر گونه موضع‌گيري در قبال تحولات آن مي‌تواند به تنش در رابطه با ايالات متحده يا متحدانش در غرب آسيا منتهي شود. تا پيش از شيوع ويروس کرونا چين براي مقابله با سياست فشار حداکثري امريکاي ترامپ عليه ايران کار چنداني جز دفاع از برجام و انتقاد از تحريم‌هاي ايالات متحده انجام نداد. در حالي که چين رابطه نظامي با روسيه و همچنين رابطه دوجانبه با تهران را گسترش داده است، اما همزمان با عربستان سعودي به عنوان مهم‌ترين تامين‌کننده نفت خود رابطه بسيار حسنه‌اي دارد. چين و روسيه در سال‌هاي اخير بر تقويت رابطه نظامي افزوده‌اند و در قالب سازمان همکاري‌هاي شانگهاي به تحکيم ريشه اين رابطه هم روي آوردند. پوتين و رييس‌جمهور چين در چند سال اخير بيش از 30 بار با هم ديدار داشته‌اند و رييس‌جمهور چين از همتاي روس به عنوان صميمي‌ترين دوست خود ياد کرده است. با اين همه بسيار بعيد است که روسيه و چين در معادلات خاورميانه تيم مشترکي را تشکيل بدهند؛ در حالي که چيني‌ها مرتبا رفتارهاي ضدچيني امريکا و تحريم‌ها عليه پکن را متهم مي‌کنند، اما علاقه‌اي به بسط دامنه اين اختلاف‌ها ندارند و ترجيح مي‌دهند راه‌هاي کم هزينه‌اي براي حل اختلاف با امريکا بيابند. حتي در مساله‌اي مانند تلاش‌هاي ترامپ براي برکناري رييس‌جمهور ونزوئلا هم شاهد بوديم که چين با طرح اين مساله که اختلاف‌هاي داخلي در ونزوئلا مساله مردم اين کشور است از تنش بيشتر با واشنگتن در اين فقره پرهيز کرد. در مواجهه با ايران هم عقب‌نشيني چين از خريد نفت ايران گوياي همه ‌چيز است. هرچند که چين همچنان هم به روش‌هايي خريد ناچيز نفت از ايران را ادامه مي‌دهد اما در 11 ماه نخست سال گذشته 5 برابر دوره مشابه سال قبل از عربستان سعودي نفت خريداري کرده است. چين تاکنون از موقعيت خود در شوراي امنيت سازمان ملل متحد براي انتقاد از رفتارهاي امريکا عليه ايران استفاده کرده است، اما برخي کارشناسان اعتقاد دارند که چين تا آنجا که بتواند استفاده از حق وتو به نفع ايران در صحن شوراي امنيت را به تعويق مي‌اندازد و تنها زماني دست به کارت قرمز مي‌شود که هيچ راه ديگري باقي نمانده باشد. به گزارش «اعتماد» تاريخ عمده تحليل‌ها درباره رابطه چين، ايران و روسيه به پيش از شيوع اپيدمي جهاني کوويد 19 باز مي‌گردد و بسياري از تحليلگران بر اين باورند که تبديل شدن کرونا به جدالي سياسي و امنيتي ميان ايالات متحده و چين مي‌تواند بر سياست خارجي آرام و محافظه‌کارانه چين تاثيرگذار باشد. چند ماه آتي براي محک دوستي روسيه و چين با ايران، دوره زماني مهم و سرنوشت‌سازي است. اصرار تيم ترامپ بر طرح مساله تمديد تحريم تسليحاتي ايران در شوراي امنيت در کنار رفتار مبهم سه کشور اروپايي همه توپ‌ها را به زمين روسيه و چين انداخته است. اگر ايران تا آن زمان به توصيه چين و روسيه همچنان درهاي تاسيسات هسته‌اي را به روي ناظران آژانس بين‌المللي انرژي اتمي باز نگه دارد، انتظار حداقلي از چين و روسيه نه به عنوان دوستان ايران بلکه به عنوان عضو حاضر در برجام ايستادگي در برابر يک‌جانبه‌گرايي واشنگتن در شوراي امنيت سازمان ملل متحد خواهد بود.