نماد آخرین خبر

وبسایت آمریکایی: سیاست واشنگتن درباره خاورمیانه در حال سقوط آزاد است

منبع
ديپلماسي ايراني
بروزرسانی
وبسایت آمریکایی: سیاست واشنگتن درباره خاورمیانه در حال سقوط آزاد است
ديپلماسي ايراني/ متن پيش رو در ديپلماسي ايراني منتشر شده و انتشار آن در آخرين خبر به معناي تاييد تمام يا بخشي از آن نيست دنيل برومبرگ/ سياست خارجي آمريکا اکنون نوعي سقوط آزاد را تجربه مي کند؛ دولت ترامپ تحت تاثير رئيس جمهوري که مهمترين دغدغه آن عرصه سياست داخلي است و رقباي جاه طلبي دارد که مي توانند به رويدادها در صحنه جهاني متناسب با کاهش نفوذ ايالات متحده شکل دهند، در سياست گذاري هاي بداهه عقب مانده است. تلاش چين براي کنترل کامل سياسي و مالي بر هنگ کنگ تنها نمونه اي از قدرت رقيب است. اما مساله اکنون توانايي هاي رقبا نيست، بلکه مشکل ايالات متحده در جلب همکاري و پشتيباني دوستان فرضي آن است. براي نمونه مي توان به سياست ايالات متحده در قبال کشورهاي عربي حوزه خليج فارس اشاره کرد. اگرچه کاخ سفيد هدف اصلي اين سياست ها را کمک به اين کشورها در مقابله با ايران اعلام کرده، اما در پيشبرد اين هدف هيچ راهبرد منسجمي ندارد. بحران کوويد 19 نواقص سياست هاي ايالات متحده را با ايجاد شوک هاي اقتصادي آشکار ساخته و سبب شده بازيگران کليدي در منطقه از نو شروع به ارزيابي شرايط کنند. در حقيقت، کمپين اخير و آشکار کاخ سفيد براي زورگويي به رياض براي کاهش توليد نفت نشان دهنده بي اهميتي مقابله با تهران براي واشنگتن در قياس با مسائل سياسي داخلي است. عربستان سعودي و امارات متحده عربي که ماهيت غيرقابل اتکا بودن حمايت هاي امنيتي ايالات متحده در چند سال اخير بارها به آنها يادآوري شده، اکنون براي تسريع برنامه هاي ايجاد تنوع زيرساخت هاي اقتصادي و امنيتي دليل کافي دارند و يکي از اين راه ها، جلب حمايت چين است. رهبران حوزه خليج فارس در آينده نزديک انتخاب چنداني غير از همکاري با رئيس جمهوري ايالات متحده نخواهند داشت، اما رويکرد پدرخوانده گونه ترامپ به سياست هاي بين المللي، پايه اي متزلزل براي هر نوع رابطه کارآمد با ايالات متحده ايجاد مي کند. محور ايالات متحده-سعودي در دوران ترامپ ترامپ هرگز از اشاره به ماهيت حقيقي روابط آمريکا با کشورهاي عربي حوزه خليج فارس خودداري نکرده است: «ما از عربستان سعودي محافظت مي کنيم. آنها ثروتمند هستند. و من عاشق پادشاه، ملک سلمان هستم. اما من گفته ام که پادشاه، ما از شما محافظت مي کنيم و شما احتمالا بدون ما دو هفته هم در منطقه دوام نمي آوريد و بايد هزينه اش را بپردازيد.» اين اظهارات نشان مي دهد که از ديدگاه ترامپ، روابط خارجي به مثابه يک سيستم محافظي قابل ارائه به مشتري هاي ضعيف است و هر زماني که طرف قوي تر از توافق راضي نباشد، مي تواند به آن پايان دهد. آنچه که به گوش طرفداران ترامپ خوش آمد اين بود: «عربستان سعودي يک کشور بسيار ثروتمند است و بايد بخشي از اين ثروت را به طور اميدوار کننده به شکل فرصت شغلي، به ايالات متحده بدهد!» در سال هاي 2015 تا 2019 عربستان بزرگ ترين خريدار تسليحات آمريکايي بوده و 73 درصد سلاح هاي مورد نياز خود را از آمريکا گرفته و دليلش هم ارتباط سياسي و ژئواستراتژيکي قدرتمندي بوده که بين دو کشور وجود داشته است. اما اين ارتباط در ميان افزايش تنش ها بين آمريکا و ايران و وقوع يک سري حوادث در منطقه خليج فارس و حمله حوثي هاي متحد ايران به تاسيسات نفتي سعودي، تضعيف شد. اگرچه اين حملات يک دليل منطقي ژئواستراتژيک براي تداوم حمايت نظامي آمريکا از عربستان و امارات به شمار مي رفتند، اما همچنين نشان دادند که ترامپ هنوز نمي داند کارزار «اعمال فشار حداکثري» مي تواند ايران را وادار به همکاري کند. اظهارات ترامپ مبني بر اينکه مي خواهد از درگيري نظامي با ايران جلوگيري کند، از سوي رهبران خليج فارس مورد استقبال قرار گرفت. اما سياست هاي سردرگم و شکست ترامپ در دستيابي به يک جايگزين استراتژيک براي برجام، به بي اعتمادي دوستان در خليج فارس به آمريکا انجاميد. اعزام نيرو و استقرار موشک هاي پاتريوت در عربستان هم کمکي نکرد و تنها نشان داد که سياست آمريکا در خليج فارس بيش از هر نوع چشم انداز عميق تر استراتژيک، بر محاسبات اقتصادي و سياسي رهبران ايالات متحده، عربستان و امارات مبتني است. کوويد 19 و دگرگوني در روابط رکود اقتصادي جهاني ناشي از بحران کوويد 19 روابط ايالات متحده و خليج فارس را به گونه اي دگرگون کرده احتمالا هيچ کسي تا چند ماه پيش نمي توانست آن را پيش بيني کند. نوسان قيمت نفت شرايط ناگواري براي صنعت نفت ايالات متحده ايجاد و کاخ سفيد را عصبي کرد. اختلاف نظر عربستان و روسيه بر سر قيمت نفت هم شرايط را وخيم تر کرد و به کاهش نرخ محبوبيت ترامپ در برابر جو بايدن، نامزد دموکرات انتخابات رياست جمهوري، در نظرسنجي ها انجاميد. اگرچه نهايتا در پي حصول توافقي در ماه آوريل شرايط بازار نفت اندکي آرام شد، اما دولت ترامپ همچنان به برنامه خارج کردن نيروهاي آمريکايي و موشک هاي پاتريوت از عربستان ادامه داد که سبب شد برخي درباره عقب نشيني رئيس جمهوري آمريکا از اقدامات بازدارنده در قبال ايران گمانه زني کنند. موازنه ايراني درک اين مساله که چرا دولت ترامپ تصميمي اتخاذ کرده که با دوستان در خليج فارس به مشکل بر بخورد، دشوار است. اما مساله گيج کننده تر اين است که ترامپ سه هفته پس از افزايش تنش ها بين قايق هاي تندروي سپاه پاسداران ايران و رزمناو آمريکايي مستقر در منطقه و حدودا 10 روز پس از اعلان تصميم کاخ سفيد به تلاش براي تمديد تحريم تسليحات متعارف عليه ايران، به خارج کردن موشک هاي پاتريوت از عربستان اقدام کرد. مقامات آمريکايي مي گويند هدف از اين برنامه نشان دادن اين مساله است که به رغم تصميم ترامپ به خروج از برجام، آمريکا هنوز يک «شرکت کننده» در توافق به شمار مي رود. اگرچه کاخ سفيد مي داند که متحدان اروپايي، روسيه و چين با هر اقدام اينچنيني مخالفت خواهند کرد، اما سعي دارد پشتيباني بين المللي از تحريم تسليحاتي عليه ايران را به دست آورد. با اين حال، هيچ کسي نمي تواند بگويد که اين اقدام جديد در کارزار «اعمال فشار حداکثري» موفق تر از ديگر اقدامات در همين زمينه خواهد بود. دولت ترامپ نه تنها نتوانسته ايران را به بازگشت به ميز مذاکره وا دارد، بلکه در متوقف کردن اقدامات متقابل ايران در ازسرگيري غني سازي اورانيوم فراتر از حد مجاز در برجام هم شکست خورده است. به هر حال، شرايط بسيار مخاطره آميز است و هر اقدامي مي تواند به مواجهه نظامي ايران و ايالات متحده بينجامد. روياي خودکفايي کشورهاي خليج فارس از چندي پيش در صدد به دست آوردن حمايت نظامي و مالي روسيه و چين برآمده اند. اگرچه سرمايه گذاري هاي فزاينده چين در عربستان و امارات هنوز تغيير گسترده اي در شرايط ايالات متحده ايجاد نکرده، اما فشارهاي بي سابقه مالي جهاني ناشي از بحران کوويد 19 و تنش هاي ديپلماتيک متعاقب بين واشنگتن و رياض مي تواند به بهانه اي براي رهبران خليج فارس براي کشف راه هاي ديگر توسعه صنايع دفاعي تبديل شود. محمد بن سلمان، وليعهد سعودي، در «چشم انداز 2030» چنين پروژه اي را مدنظر قرار داده، اما پيش بيني پايين ماندن قيمت جهاني نفت حتي در صورت کاهش توليد، توانايي پادشاهي سعودي در اجراي اين برنامه را محدود مي کند. آنچه مسلم به نظر مي رسد، وقوع يک طوفان مالي گسترده در سطح جهاني است که مي تواند نزاع ديپلماتيک بين رياض و واشنگتن را تشديد کند و همچنين مي تواند مانع از نتيجه دادن تلاش هاي سعودي براي تحقق روياي خودکفايي اقتصادي و يک صنعت تسليحاتي بومي شود. همچنين اين احتمال وجود دارد که يک مواجهه آشکار چندين دهه روابط ژئوپولتيک را که به آمريکا در تبديل شدن به يک بازيگر مطرح در خاورميانه کمک کرده، به مخاطره اندازد. در آينده نزديک، کشورهاي حاشيه خليج فارس گزينه ديگري غير از اعتماد به دولت آمريکا نخواهند داشت و اين در حالي است که ظرفيت و تمايل ايالات متحده به اعمال قدرت و نفوذ در هر يک از مناطق مهم در خاورميانه به کمترين ميزان در همه دوران ها رسيده است.