نماد آخرین خبر
  1. برگزیده
تحلیل ها

راه سختِ ترامپ برای پیروزی دوباره

منبع
فرارو
بروزرسانی
راه سختِ ترامپ برای پیروزی دوباره
فرارو/ متن پيش رو در فرارو منتشر شده و انتشار آن در آخرين خبر به معناي تاييد تمام يا بخشي از آن نيست "ويليام گالستون" رئيس بخش مطالعات حکومت در "انديشکده بروکينگز" در مقاله‌اي براي اين پايگاه خبري، از تضعيف شانسِ "دونالد ترامپ" در برابر "جو بايدن" نامزد دموکرات‌ها جهت پيروزي در انتخابات -رياست جمهوري آمريکا خبر مي‌دهد. وي در اين رابطه مي‌نويسد: «در چهارچوب نظريه مدرن سياسي، ميزان محبوبيتِ فعليِ يک رئيس جمهور، بهترين و مناسب‌ترين مولفه جهت پيش بيني در مورد انتخاب مجدد او در انتخاباتِ رياست جمهوريِ پيش رو و ابقا در سِمتش مي‌باشد. اگر بخواهيم اين گزاره را در مورد انتخابات رياست جمهوريِ ۲۰۲۰ آمريکا لحاظ کنيم، بايد بگوييم که چشم انداز انتخاب مجدد ترامپ به عنوان رئيس جمهور آمريکا، تيره و تار است و ميزان توانايي وي جهت تغيير اوضاع و شرايط نيز همزمان با نزديک شدن به تاريخِ برگزاريِ انتخابات در آمريکا، روز به روز کاهش مي‌يابد وتضعيف مي‌شود.»  بر اساس آنچه موسسه نظرسنجي گالوپ اعلام کرده، تمامي روساي جمهورِ آمريکا که در نظرسنجيِ پيش از برگزاريِ انتخابات (جهت دور دومشان)، ميزان محبوبيت ۵۰ درصدي و يا بيشتر را به ثبت رسانده اند، همگي پيروزِ نهايي انتخابات بوده اند و توانسته اند بار ديگر به سمتِ رياست جمهوري آمريکا برسند. در تاريخ آمريکا، دو رئيس جمهوري که در نظرسنجيِ پيش از برگزاري انتخابات (براي دور دوم خود)، زير ۴۰ درصد محبوبيت مردمي را به ثبت رساندند، شکست‌هاي سختي را در انتخابات متحمل شده اند. به عنوان مثال، جيمي کارتر فقط توانست ۴۱ درصد از آرا عمومي را در انتخابات رياست جمهوري سال ۱۹۸۰ آمريکا کسب کند و يا جرج بوش پدر در انتخابات سال ۱۹۹۲ حتي نتيجه به مراتب بدتري را کسب کرد و فقط توانست ۳۷.۴ درصد از آرا عمومي را به خود اختصاص دهد. در واقع، تاکنون هيچ رئيس جمهوري در تاريخ آمريکا که ميزان محبوبيتش در پيش از انتخابات آمريکا پائين‌تر از ۴۸ درصد بوده، نتوانسته رقابت جهت کسب مجدد کرسيِ رياست جمهوري را در اين کشور پيروز شود. از اين رو بايد گفت: نتايج انتخابات رياست جمهوري آمريکا، تا حد زيادي انعکاس دهنده ميزان اقبال و محبوبيتِ افراد در دوره پيش از برگزاري انتخابات (مخصوصا براي آن دسته از افرادي که براي کسب پيروزي در دوره دوم خود مي‌جنگيده اند) بوده است. به طور ميانگين، ميزان راي مردمي به نامزد‌هاي رياست جمهوري آمريکا، حدودا يک درصد بيشتر از آخرين آمارِ به ثبت رسيده از ميزان محبوبيتشان نزد افکار عمومي بوده است. البته که در اين مورد استثنا‌هايي نيز وجود داشته است به عنوان مثال، جيمي کارتر ۴ درصد بيشتر از آن چيزي که در آمار‌ها در مورد ميزان محبوبيت وي ذکر شده بود راي آورد و يا بيل کلينتون، ۵ درصد بدتر در اين زمينه کسب راي کرد (بقيه نيز در ميانه اين آمار قرار داشته اند). در اين چهارچوب، اينگونه به نظر مي‌رسد که رئيس جمهور ترامپ در وضعيت خوبي قرار ندارد. ميزان محبوبيت وي پس از آنکه در ماه آپريل با رسيدن به رقمِ ۴۵.۸ و ۴۷.۴ درصد اوج گرفت، حدودا ۵ درصد سقوط کرده و به ۴۲.۶ درصد و ۴۱ درصد رسيده است. دلايلي براي وقوع اين اتفاق وجود دارند. اگرچه رئيس جمهور ترامپ به دليل عملکردِ اقتصادي اش از ميزان محبوبيت خوبي در زمينه مديريت اقتصادي برخوردار است (و اين روند ادامه هم دارد)، با اين حال، تنها ۴۳ درصد از آمريکايي‌ها با شيوه مديريت بحرانِ وي در مساله بحران شيوع ويروس کرونا در کشورشان، موافقت دارند. ميزان محبوبيتِ وي به دليل نوعِ برخوردش در برابرِ اعتراضات مرتبط با قتل "جرج فلويد" تبعه آفريقايي-آمريکايي، حتي بدتر نيز بوده و تنها ۳۵ درصد از آمريکايي‌ها با شيوه مديريت بحرانِ وي در اين زمينه موافق هستند. چندان براي رئيس جمهور ترامپ ساده نخواهد بود که اين روند را وارونه سازد. در تاريخ آمريکا فقط يک نمونه وجود دارد که حاکي از ميزان محبوبيتِ ضعيفِ يک رئيس جمهور جهت انتخاباتِ مجدد به عنوان رئيس جمهور آمريکا (پيش از برگزاري انتخابات) و حرکتِ وي به سمت نقطه‌اي است که حاکي از پيروزي وي در انتخابات بوده است (اين روند را وي در ماه‌هاي آتي حضور در سِمتش کسب کرده است). در ژوئن ۲۰۱۲، ميزان محبوبيتِ رئيس جمهور اوباما حدودا ۴۶ درصد بود. اين ميزان، تا روزِ قبل از برگزاري انتخابات رياست جمهوري آمريکا به ۵۲ درصد افزايش يافت. وي در نهايت با کسبِ ۵۱.۱ درصد از آراي عمومي، پيروز انتخابات رياست جمهوريِ آمريکا شد. به نحو قابل توجه و خيره کننده اي، پيشرفتِ اوباما در زمينه کسب محبوبيت از جانب مردم کشورش، فقط در دو ماه (سپتامبر و اکتبر) اتفاق افتاد و وي را بار ديگر راهي کاخ سفيد کرد. کوهي که رئيس جمهور ترامپ بايد به آن صعود کند (در مقايسه با اوباما)، به مراتب حاکي از سخت‌تر بودنِ کار وي است. اين امر به اين دليل است که وي کارزار انتخاباتي خود را در مقايسه با اوباما، با ۴ الي ۵ درصد محبوبيت کمتر آغاز کرده است و در نتيجه، راه سخت تري را در پيش دارد. باراک اوباما، کارزارِ انتخاباتي (جهت انتخاب مجدد به عنوان رئيس جمهور آمريکا) را پشت سرگذاشت که بسياري آن را موثرترين و کارآمدترين کارزار انتخاباتي در تاريخ مدرن مي‌دانند. ترامپ بايد شانس بياورد و اميدوار باشد که بتواند موفقيت اوباما را بار ديگر تکرار کند. حتي اگر چنين شود، بعيد است که وي بتواند اکثريتِ آرا مردمي را به دست آورد. از اين رو، وي بايد اميدوار باشد که حمايت و راي مردميِ او، در بهترين حالت، از همان الگويِ انتخابات رياست جمهوري آمريکا که در سال ۲۰۱۶ موجب پيروزي وي شد، پيروي کند. وجود رابطه مستقيم و با ثبات (و معني دار) ميانِ ميزان محبوبيتِ يک رئيس جمهورِ مستقر و شانس وي جهت کسب پيروزي مجدد در انتخاباتِ دور دومِ رياست جمهوري، با اين عقلانيت متعارف که اساسا انتخابات رياست جمهوري مخصوصا در دوره دوم، عمدتا با محوريتِ روساي جمهورِ مستقر برگزار مي‌شود، سازگار و همراه است. يک رئيس جمهورِ مستقر با ميزان محبوبيتِ کم، صرفا يک گزينه در دست دارد که آن هم منحرف کردن افکار عمومي از انتخابات و ايجاد چالش و جنجال آفريني است. همزمان با نزديک شدن به زمانِ انتخابات رياست جمهوري آمريکا، انتظار مي‌رود که کارزار اتخاباتيِ ترامپ هر آنچه که مي‌تواند را بر عليه جو بايدن نامزد دموکرات‌ها مطرح کند تا شايد از اين رهگذر بتواند توجهِ افکار عمومي را از سابقه ضعيف و نه چندان محبوبِ رئيس جمهور ترامپ، منحرف سازد.