صبح نو/ متن پيش رو در صبح نو منتشر شده و انتشار آن در آخرين خبر به معناي تاييد تمام يا بخشي از آن نيست
با کنارهگيري عارف از رياست شورايعالي سياستگذاري اصلاحطلبان، جريان اصلاحات با بحران خلأ مديريت ميداني مواجه شده است. اين خلأ اين جريان را در فاصله کمتر از يکسال تا انتخابات رياستجمهوري، در هالهاي از بلاتکليفي قرار داده است. روز هفتم تير بود که محمدرضا عارف، رييس شورايعالي سياستگذاري انتخاباتي اصلاحطلبان، پس از مدتها گمانهزني درباره سرنوشت سياسي او در جريان اصلاحات، بالاخره از اين سمت استعفا داد. اين استعفا در شرايطي بود که عارف از بعد از انتخابات مجلس يازدهم، روند سکوتش مزمنتر شده و هيچ کنشي جز بيانيهاش خطاب به بدنه اجتماعي اصلاحات، از خود بروز نداده بود. عارف از زمان آغاز به کار اين شورا در سال 94 و پيش از انتخابات مجلس دهم، رياست اين شورا را در سه دوره متوالي برعهده داشت. پيش از عارف، عبدالواحد موسويلاري، وزير کشور دولت اصلاحات نيز که در اين سالها نايبرييسي عارف در شورا را برعهده داشت، با انتشار بيانيهاي انتقادي از سمت خود در اين شورا استعفا داده بود.
عارف در سالهاي اخير خاصه از سال 88 به اينسو، به واسطه سابقه سياستورزي ميانهروانهاش و عضويت در نهادهاي حاکميتي نظير مجمع تشخيص مصلحت نظام، جزو معدود چهرههاي پيونددهنده جريان اصلاحات با ساختار رسمي به حساب ميآيد. همين خصيصه بکر هم باعث شد تا اصلاحطلبان از سر ناچاري هم که شده، به او اقبال نشان بدهند و عنان امورات ميداني خود را به او بسپارند. به بياني، اصلاحطلبان براي بازگشت به قدرت، علاوه بر سرمايهگذاري روي چهرههاي وجيهالدولهاي نظير روحاني و هاشمي، به چهرههاي غيرراديکالي همچون عارف نيز اقبال نشان دادند تا دوره گذارشان به حاکميت، کوتاهتر شود.
معصوميت ازدسترفته
بر همين اساس، وقتي شورايعالي اصلاحطلبان در پاييز سال94 و براي تمشيت امور انتخاباتي اصلاحات آغاز به کار کرد، همه چشمها به سمت عارف خيره شد و او بهعنوان ليدر شورا، مورد اجماع طيفهاي مختلف اصلاحطلبي قرار گرفت. عارف به واسطه همين وجاهت، سرليست «اميد» در تهران شد. اميد، بهطور کامل راي آورد و عارف با راي قاطع، وارد مجلس شد. عملکرد ضعيف فراکسيون اميد در مجلس دهم، باعث شد تا سرمايه درون و برونجرياني عارف، با ريزش فاحش مواجه شود. اين ريزش به حدي بود که جايگاه او در رأس شورايعالي اصلاحطلبان را با تهديد جدي مواجه کرد. با اين حال، عارف به واسطه همان ماهيت سياسي غيرراديکالي، بالاجبار مورد توافق اصلاحطلبان باقي ماند.
اما شکست مطلق در انتخابات مجلس يازدهم و سکوت عارف در قبال آن، وجاهت سياسي او را بيشازپيش با چالش مواجه کرد. بر همين مبنا، بسياري عمر شورايعالي اصلاحطلبان را تمامشده تصور ميکردند و بر اين باور بودند که عارف بايد هر چه زودتر از جايگاه خود استعفا بدهد. با وجود اين اما عارف، بر مشي سکوت خود پاي فشرد و آن چهرهاي که ابتدا حاضر به کنارهگيري شد، نه او بلکه نايبش، موسويلاري بود. موسويلاري در نامه استعفايش، خطاب به عارف با اشاره به لزوم بازنگري در ساختار شورا تاکيد کرد: «اين استعفا ميتواند آغازي بر تغيير ساختار و سازوکارهاي نهادهاي اجماعي و پررنگشدن نقش احزاب و تشکلها باشد.»
اصلاحات، بدون سر
با استعفاي عارف، جريان اصلاحات با بحران خلأ مديريت ميداني مواجه شده است. اين خلأ مديريت اين جريان را در فاصله کمتر از يکسال تا انتخابات رياستجمهوري، در هالهاي از بلاتکليفي قرار داده است. اين بلاتکليفي، آنجايي براي اصلاحطلبان بغرنجتر مينمايد که رييس جريان اصلاحات، مدتهاست اقتدار راهبري خود را از دست داده و حتي برخي طيفهاي اصلاحطلبي، مشخصا کارگزاران سازندگي از لزوم عبور از رييس دولت اصلاحات، سخن گفتهاند. کرباسچي، دبيرکل کارگزاران، اوايل سال جاري در گفتوگويي با انتقاد از مشي و روش سياسي عارف، بر لزوم گذر از او و ديگر چهرههاي اصلاحطلبي، حتي محمد خاتمي تاکيد کرد. او گفت: «کار سياسي که رودربايستي ندارد. درباره بقيه بزرگان هم همينطور است؛ حتي ديگر کساني که شايد براي ما کاريزما بوده و شخصيت مورد علاقه ما باشند.» فشارها عليه خاتمي براي کنارهگيري از جايگاه رياست جريان اصلاحات باعث شد که هواداران او عليه کارگزاران موضع بگيرند. چالش بر سر ليدري جريان اصلاحات، موجب شد که در ميانه ماه رمضان، براي اثبات تاثيرگذارياش، ويدئويي چنددقيقهاي از خود منتشر کند؛ ويدئويي که ابتدا به بيان فضايل اين ماه و در نهايت، به هشدار به کارگزاران سازندگي براي پايان دادن به حاشيهآفرينيهايش اختصاص يافت. با اين وجود، رييس جريان اصلاحات مدتهاست که مشروعيت ليدري جريان اصلاحات را از دست داده است. همين مساله هم باعث شد تا او برخلاف سنت هميشگياش، از انتشار ويدئوي تبليغاتي براي حمايت از ليست انتخاباتي اصلاحطلبان در تهران براي مجلس يازدهم، احتراز ورزد. به بياني، او فهميده بود که راهکار «تکرار ميکنم» ديگر جوابگو نيست و حتي در صورت کاربست اين تاکتيک، بدنه راي اصلاحطلبان، حاضر به همراهي با آن نخواهد بود.
چه کسي جايگزين عارف ميشود؟
اکنون و در شرايطي که رهبري معنوي اصلاحات از دور خارج شده و ليدري ميداني يعني عارف هم از سمت خود استعفا داده، به نظر ميرسد اصلاحطلبان در فاصله کمتر از يکسال تا انتخابات مهم رياستجمهوري، در بحران تشکليابي و انسجام مواجه شده باشند. اينکه قرار است چه کسي جايگزين عارف شده و اساسا کدام نهاد جديد با کدام سازوکار اجماعي قرار است جايگزين شوراي پر حرف و حديث قبلي شود، سوالاتي است که پاسخ به آنها، راحت نيست. اگر اصلاحات، بازيابي اجتماعياش را در راهکار حمله به ساختار قدرت بجويد، يحتمل براي ليدري ميداني خود بهجاي عارف، به سمت گزينههاي ساختارشکني نظير عبدالله نوري خواهد رفت اما اگر قرار باشد، قاعده بر همان چرخ قبلي بچرخد، يعني اصلاحطلبان بخواهند به گزينههاي مقبول در ساختار نزديک شوند، احتمالا گزينههاي سنتي عنان امور را در اصلاحات به دست خواهند گرفت. بايد ديد، اصلاحات قرار است کداميک از اين رويکردها را در پيش بگيرد.
بازار