شرق/ متن پيش رو در شرق منتشر شده و انتشار آن در آخرين خبر به معناي تاييد تمام يا بخشي از آن نيست
«تزار عصر جديد» عنواني است که اغلب رسانههاي غربي پس از اعلام اصلاح قانون اساسي روسيه به ولاديمير پوتين دادهاند؛ دليلش هم اين است که به اعتقاد اغلب مفسران، تغيير اصلي در قانون اساسي روسيه تغييري است که بر ادامه حکمراني پوتين بر روسيه تا سال 2036 رنگولعاب قانوني ميزند.
پوتين که اکنون ۶۷ سال دارد، از آگوست ۱۹۹۹ رکن اصلي قدرت اجرائي در روسيه بوده است. او در ۲۰ سال گذشته، چه در مقام رئيسجمهور و چه در مقام نخستوزير، کموبيش بيمدعي و يکتنه بر روسيه فرمان رانده است. اما پوتين چطور به چنين جايگاهي رسيد و چگونه توانست در تمام اين سالها، زمامداري تاموتمام خود را حفظ کند؟ «هاوارد آموس»، روزنامهنگار و تحليلگر مسائل روسيه، در پاسخ به اين پرسش به بررسي کتابي پرداخته که بهتازگي منتشر شده و در آن به جزئيات حسابشده خيزش يک تزار مدرن پرداخته است. در اين گزارش آمده: بهترين جملهاي که تاکنون درباره ولاديمير پوتين شنيدهام، از پدر دوستم بوده است؛ کسي که از مخالفان سابق اتحاد جماهير شوروي است. او در دهه 1960 و عنفوان جوانياش در لنينگراد بوده، تجربه بيواسطه روبهروشدن با «کاگب»، سرويس اطلاعاتي رعبآور اتحاد جماهير شوروي را داشته است؛ همان سازماني که پوتين پيش از ورود به دنياي سياست و ظاهرشدن در قامت رياستجمهوري، سالهاي جوانياش را در آن سپري کرد. پدر دوستم يک روز غروب گفت: «گذشته رهبر فعلي روسيه در کاگب به اين معناست که او هميشه مثل يک جاسوس فکر ميکند. پوتين خمشدني نيست، اما ميتواند شکسته شود». افراد انگشتشماري هستند که درباره اينکه کاگب چطور پوتين و روسيه را شکل داد، صحبت کردهاند. «کاترين بلتون» يکي از اين افراد است؛ روزنامهنگاري که در کتاب جديد خود با عنوان «ملت پوتين: چطور کاگب روسيه را پس گرفت و در مقابل غرب ايستاد»، ادعا ميکند پوتين هيچگاه از مأموريت احياي قدرت کاگب پا پس نکشيد. بلتون در اثر خود، رد تمامي مشاغل پوتين و حلقه نزديکانش را از جاسوسي ميانهپايه در دهه 1980 تا ردههاي بالاي امنيتي در دهه 1990 و رسيدن به رأس هرم سياست و تجارت روسيه گرفته است. بلتون معتقد است: آنان سيستمي را ساختهاند که از دستورالعملهاي کاگب براي حفظ قدرت، دستکاريکردن ميلياردها دلار جريان پولي و گسترش نفوذ روسيه در غرب استفاده ميکند.
اما شيوه ويروس کرونا فرصت بسيار خوبي است تا به پوتين و رژيم سياسي او نگاهي بيندازيم. چالشها و بيثباتي اقتصادي که باعث شده نرخ محبوبيت پوتين به کمترين سطح خود در دو دهه گذشته برسد، يکي از جديترين بحرانهاي رياستجمهوري او را رقم زده و ترديدهايي جدي را نسبت به آينده سياسي او ايجاد کرده است. در شرايطي که رهبر روسيه تلاش ميکند چنين توفاني را مهار کند، بلتون از زاويه جالبي اين گروه از مردان سياست (جالب اينکه هيچ زني در ميان آنان نيست) را که در کرملين قدرت را در دست گرفتهاند، بررسي کرده است. بر اساس تحقيقات دقيق نويسنده کتاب، به نظر ميرسد مردان پوتين وظيفهاي مشخص دارند؛ حفظ نفوذ جاسوسان روسيه.
بلتون ميگويد: براي درک خطمشي پوتين بايد به شهر درسدن در آلمان شرقي رفت؛ جايي که او بهعنوان افسر اطلاعات خارجي در سال 1985 خدمت کرد. اگرچه گفته شده پوتين در اين دوره بهجز يادگرفتن زبان آلماني و نوشيدن آبجو کار زيادي انجام نداده است، اما بلتون تصوير بسيار متفاوتي از اين مقطع از زندگي رئيسجمهوري فعلي روسيه به تصوير ميکشد. بلتون ميگويد که پوتين در اداره سرويس اطلاعاتي اتحاد جماهير شوروي در درسدن، استخدام نيرو، سرقت فناوري و حتي مديريت گروههاي ترور چپگرا که کارشان ترور شخصيتها در آن سوي پرده آهنين بود نيز دخالت داشته است.
همزمان، پوتين از طرف کاگب در جريان اقدامات احتمالي اين سازمان براي حفظ نفوذ خود در صورت فروپاشي اتحاد جماهير شوروي قرار داشت؛ واقعهاي که از سوي برخي از دستاندرکاران دورانديش کاگب پيشبيني شده بود. اين اقدامات در واقع ايجاد شبکهاي از افراد مورد اعتماد و شرکتهاي دوست با استفاده از پول سياه در خارج از کشور بود. بلتون نوشته: «آنچه پوتين و کاگب در دهه 1980 مشغول آن بودند، طرح نقشه براي تمام اتفاقاتي است که بعدها روي داد».
نشانههاي ادامه نفوذ کاگب در غرب در چند دهه گذشته وجود داشت اما آنچه بيشترين توجه را به اين مسئله جلب کرد، افشاي مدارکي در سال 2016 مبني بر دخالت مسکو در انتخابات رياستجمهوري ايالات متحده به نفع دونالد ترامپ، رئيسجمهوري کنوني آمريکا بود. بلتون مشخصا به مزدوران پسااتحاديه جماهير شوروي پرداخته؛ کسانيکه پيش از ورود دونالد ترامپ به کاخ سفيد، او را احاطه کرده بودند و روابط آنها با سرويس اطلاعات روسيه شناسايي شده است؛ کساني که از تاکتيکهاي کاگب براي درگيرکردن رئيسجمهوري آينده با تعهدات مالي استفاده کردند. در ابتدا، تجارت ترامپ احتمالا چيزي بيش از يک راه راحت براي انتقال پول به ايالات متحده نبوده است، اما بلتون، ارتباطات ترامپ با افرادي مانند «آگاس آگالاروف»، قاچاقچي عتيقه و «شالوا توچيرينسکي»، تاجر و بازرگان نفت را رديابي کرده است؛ کساني که بهنوعي با سرويسهاي اطلاعاتي روسيه و گروههاي خلافکار همکاري دارند. بلتون مينويسد: «روابط ترامپ و مزدوران روسي بهتدريج بيشتر شد؛ تا جايي که ترامپ به فرصت سياسي براي روسها بدل شد». کتاب بلتون تنها درباره عملياتهاي جاسوسي روسيه در خارج از کشور نيست؛ همانطور که از عنوان کتاب برميآيد، تمرکز اصلي نويسنده بر مردان پوتين ـمجموعهاي از تجار و مقامهاي قدرتمند در قلب کرملينـ است و آنچه اين افراد با پول و نفوذشان قادر به انجامش هستند. جاي تعجبي ندارد که بيشتر افرادي که بلتون از آنها نام برده است، پيشينه حضور در کاگب را دارند. «ايگور اسچين»، مأمور سابق کاگب در غرب آفريقا در دهه 1990 منشي پوتين بود، حالا رئيس شرکت دولتي روسنفت است. «گنادي تيمچنکو» نيز پيش از ورود به تجارت نفت و ثروت 14ميليارددلاري، بههمراه پوتين در مدرسه کاگب زبان آلماني ياد گرفت.
اما بلتون از اين روابط فراتر رفته و نشان ميدهد که چطور حتي ميلياردرهايي که اغلب مستقل به نظر ميرسند، با کرملين ارتباطي ناگسستني دارند. او مينويسد که چطور «مايکل فريدمن» و «پيوتر آون»، صاحبان بانک خصوصي «آلفابانک»، بستگان اعضاي سازمان جاسوسي پوتين در آلمان شرقي را استخدام کردهاند و اينکه چطور پوتين به «رومن آبراموويچ» ميلياردر گفت که باشگاه فوتبال چلسي لندن را در 2003 بخرد. ارادت اين ميلياردرها به روسيه و پوتين در جريان شيوع ويروس کرونا نيز ديده شد؛ زماني که مقامات روس براي تأمين دهها ميليون دلار بودجه لازم براي تجهيز نظام سلامت خود، به سوپرميلياردرها متوسل شدند. بلتون توضيح ميدهد که سقوط اتحاديه جماهير شوروي در واقع اقدام داخلي مردان کاگب بوده و ظهور پوتين در قامت رئيسجمهوري، عمليات کاملا حسابشده اين سازمان بوده است. در هر دو مورد، فرايندهاي پيچيده سياسي چيزي بسيار فراتر از طرحهاي جاسوسي بودهاند. بلتون در کتاب خود از منابع ناشناس استفاده کرده و شواهد محکمي را درباره اعتبار برخي از تاريکترين شايعهها درباره روسيه پس از شوروي ارائه ميکند. هيچ دليلي وجود ندارد که به بيرحمي کساني که روزگاري افسران کاگب بودند، شک کرد، اما سرويسهاي اطلاعاتي روسيه نيز قدرتشان محدود است. فساد، بيکفايتي و تداخل فعاليتهاي سازماني نيز جنبههايي از سياست روسي است. آنچه در کتاب بلتون بسيار قانعکننده به نظر ميرسد، افشاگري او درباره اين است که دولت پوتين چطور نظام اقتصادي را براي جمعآوري ثروت شخصي حلقه نزديکان خود دستکاري کرد تا از اين طريق بتواند بودجه لازم براي جنگها و عملياتهاي نفوذ مالي در خارج از کشور را فراهم کند. کتاب «مردان پوتين» از طريق گفتوگوهاي بسيار با بانکداران روسي، منابع کرملين و جاسوسان سابق نشان ميدهد که نزديکان رهبر روسيه بهتدريج اقتصاد روسيه را از طريق سلب داراييهاي شرکت دولتي «گازپروم»، سوءاستفاده از پول صادرات انرژي و ايجاد غولهاي مالي نظير شرکت «بيمه سوگاز» و «بانک روسيا» که کاملا از سوي حلقه دروني کرملين اداره ميشوند، به دست گرفتند. بسياري در غرب نيز در اين فرايند دست داشتند؛ کساني که فکر ميکردند ورود روسيه به بازارهاي جهاني پس از کمونيسم ميتواند اين کشور را با غرب همرأي کند. اما اين اتفاق نيفتاد و در عوض آنها شرکتهاي روسي و نزديکان پوتين را ثروتمند کردند. بلتون مينويسد: «پول، چشمان بانکداران در ايالات متحده و اروپا را کور کرده بود. مردان پوتين کاملا دقيق محاسبه کرده بودند که براي غرب پول مهمتر از دغدغههاي
ديگر است».
زمانيکه روابط روسيه و غرب به دليل ضميمهشدن شبهجزيره کريمه به خاک روسيه سقوط کرد، پوتين تقريبا تمام اقتصاد روسيه را در دست گرفته بود و غرب اين فرصت شکلدادن به نظام پوتين را از دست داد. بلتون به نقل از يک بانکدار نوشته: «همهاش پول پوتين است. او زماني که به قدرت رسيد، هميشه ميگفت چيزي بيش از يک مدير نيست، اما حالا کنترل تمام ثروت روسيه را در اختيار دارد». بخشي از اين پول صرف زندگي تجملاتي پوتين و نزديکانش ميشود، اما به گفته بلتون، بيشتر اين پول صرف تضعيف نهادهاي غربي ميشود؛ از دخالت در انتخابات ايالات متحده گرفته تا همهپرسي برگزيت در بريتانيا در سال 2016 و بهحاشيهراندن احزاب عمده در اروپا. به گفته بلتون، مردان کاگب پوتين 800 ميليارد دلار در حسابهاي بانکي خارج از کشور پول دارند.
اصلاح قانون اساسي
اوايل سال جاري ميلادي پوتين خواستار تغييراتي در قانون اساسي روسيه شد که در صورت اجرا، اجازه ميدهد او تا سال 2036 ميلادي رئيسجمهور بماند که در واقع او را به يک تزار در عصر مدرن تبديل ميکند. اما چه بر سر رژيم کاگب روسيه ميآيد؟ آيا پس از مرگ پوتين به حيات خود ادامه ميدهد يا زودتر از او از ميان خواهد رفت؟
واقعيت اين است که تقريبا هيچ نشاني از فروپاشي قريبالوقوع سياسي يا درهمشکستن پوتين ـحال چه بهواسطه رقباي داخلي يا توطئه خارجيـ ديده نميشود، اما شيوع ويروس کرونا باعث شده پوتين بسيار آسيبپذيرتر از هر زماني که ناظران ميتوانند به خاطر بياورند، ظاهر شود و محبوبيتش بهشدت کاهش يابد. بلتون در کتاب «مردان پوتين» دراينباره ميگويد: پوتين محکوم به تکرار اشتباهات پيشينيان خود در کاگب است و هشدار ميدهد: «سختشدن، قانون مردان کاگب پوتين است؛ امري که در عين حال باعث ميشود در برخورد با يک تهديد واقعي، شکنندهتر هم باشند».
بازار