اعتماد/ متن پيش رو در اعتماد منتشر شده و انتشار آن در آخرين خبر به معناي تاييد تمام يا بخشي از آن نيست
محمدحسين لطفالهي/
گذر عمر و قرنطينه کرونايي تغييرات بسياري در چهرهاش ايجاد کرده اما هنوز در 91 سالگي روحيهاي خوب، ذهني باز و زباني گويا دارد. نوام چامسکي، زبانشناس، فيلسوف، تاريخدان و متفکر امريکايي معتقد است جهان با وضعيت کنوني آينده خوبي پيش روي خود ندارد، چراکه حتي اگر شيوع کرونا نيز پايان يابد، چارهاي براي مشکلات اساسيتر انديشيده نشده است. او عامل وضعيت امروزي جهان را «منطق سرمايهداري» و «رهبران نئوليبرال» معرفي ميکند که توليد ثروت را بر تلاش براي حفظ جان انسانها و محيطزيست ارجح ميدانند و ميگويد از همين امروز جهان بايد خود را آماده مقابله با مشکلات آينده کند. «اعتماد» در گفتوگو با اين فيلسوف امريکايي به بررسي روابط ايران و امريکا، انتخابات ايالاتمتحده، اعتراضات ضدنژادپرستي در جهان و جهان پساکرونا پرداخته است که در ادامه ميخوانيد.
تنش ميان ايران و ايالاتمتحده مداوما افزايش مييابد. به نظر شما دليل اصلي بحراني شدن روابط دو کشور پس از آرامشي نسبي که در سالهاي گذشته حاکم شده بود، چيست؟
مشکلات عميق و بسياري ميان ايران و ايالاتمتحده وجود دارد اما دليل مستقيم بحران کنوني که ميان دو کشور به وجود آمده، تلاش رييسجمهور ترامپ براي از بين بردن برجام است؛ توافقي که به گواهي آژانس بينالمللي انرژي اتمي به خوبي جواب داده بود. ترامپ آن را نابود کرد، تحريمهاي بسيار سخت عليه ايران وضع کرد و [سردار] سليماني را به قتل رساند. طبيعي است که در اين شرايط تنشها افزايش خواهد يافت.
آيا راهي براي حل و فصل اين بحران در روابط تهران و واشنگتن وجود دارد؟
بله، اين بحران قابل حل است. براي حل اين بحران همانطورکه ديگر اعضاي برجام درخواست کردهاند، امريکا بايد به توافق هستهاي با ايران بازگردد. پس از بازگشت به توافق اگر مسالهاي ميان دو کشور وجود داشت، اين امکان وجود دارد که از طريق ديپلماسي و مذاکره آن مساله را حل کرد. البته راهحلي ساختاري و موثرتر نيز براي حل اين مشکل وجود دارد که بتواند بهطور کامل نگرانيها پيرامون خاورميانه هستهاي را رفع کند.
اين راهحل ساختاري مدنظر شما چيست؟
راه اصلي حل و فصل اين بحران اين است که منطقهاي عاري از هرگونه سلاح هستهاي ايجاد کنيم و هيچکدام از کشورهاي خاورميانه اجازه داشتن سلاح هستهاي را نداشته باشند. کشورهاي عربي پيشتر گفتهاند که قويا از اين موضوع استقبال ميکنند، ايران آمادگي خود را براي پذيرش چنين شرايطي اعلام کرده و کشورهاي گروه 77 هم موافق اين موضوع هستند. در اصل ميتوان گفت اين طرحي است که روي آن اجماع وجود داشته و هيچ مخالفتي با آن مطرح نميشود اما هربار که چنين بحثي در جامعه جهاني به ميان ميآيد، ايالاتمتحده از پذيرش آن امتناع ميوزرد. آخرينبار اين موضوع در سال 2015 و در زمان رييسجمهور اوباما مطرح شد، اما ايالاتمتحده آن را نپذيرفت.
چرا ايالاتمتحده با طرح خاورميانه عاري از سلاح هستهاي مخالف است؟
دليل آن را همه ميدانند اما کسي از آن سخن نميگويد. دليلش آن است که اگر امريکا فرآيند ايجاد خاورميانه بدون سلاح هستهاي را بپذيرد، آنگاه بازرسي از تاسيسات و تسليحات هستهاي اسراييل نيز بايد جزيي از اين فرآيند باشد و پس از آن ايالاتمتحده ناچار خواهد بود که وجود تسليحات هستهاي در اسراييل را تاييد کند. نيازي به يادآوري اين موضوع وجود ندارد که بهرغم آگاهي داشتن همگان از وجود تسليحات هستهاي در اسراييل، امريکا رسما حاضر به تاييد اين موضوع نيست.
همانطورکه اشاره کرديد موضوع وجود تسليحات هستهاي در اسراييل امري پنهان نيست که ديگر کشورها از آن آگاه نباشند، اما چرا بهرغم وجود اين آگاهي امريکا از پذيرش اين موضوع خودداري ميکند؟
اگر اين موضوع به صورت رسمي از سوي دولت امريکا تاييد شود، مشخص خواهد شد که کمکهاي ايالاتمتحده به اسراييل، برخلاف قوانين ملي امريکا بوده است. قوانيني واضح و آشکار وجود دارند که ميگويند امريکا حق ندارد به کشورهايي که سلاح هستهاي دارند و خارج از چارچوب پيمان منع گسترش جنگافزارهاي هستهاي فعاليت ميکنند، کمک کند. تمام کساني که اکنون در حوزه منع اشاعه فعاليت ميکنند ميدانند که اين راهحل مناسب وجود دارد اما آنها اين راهحل را روي طاقچه گذاشتهاند و حرفي از آن نميزنند. ايجاد يک منطقه عاري از سلاح هستهاي مستلزم آن است که نظارت ويژهاي روي کشورها درخصوص فعاليتشان وجود داشته باشد و سيستمي نظير آنچه در توافق برجام در مورد ايران وجود داشت، در مورد ديگر کشورهاي خاورميانه نيز طراحي شود. يادآوري ميکنم همانطورکه در موضوع برجام اين اتفاقنظر ميان روشنفکران امريکايي وجود داشت و هيچکس مخالفتي جدي با اين توافق مطرح نميکرد، در مورد طرح خاورميانه بدون سلاح هستهاي نيز اين اتفاقنظر ميتواند وجود داشته باشد. ايجاد منطقه عاري از سلاح هستهاي ميتواند بحران موجود را در سطحي بسيار فراتر از برجام حلوفصل کند اما يک مشکل پيش روي اين طرح وجود دارد: رابطه امريکا با اسراييل!
شما عنوان کرديد تلاش ترامپ براي نابودي برجام يکي از دلايل تنشها و مشکلات کنوني ميان ايران و امريکاست. چند ماه ديگر انتخابات رياستجمهوري امريکا برگزار خواهد شد، آيا فکر ميکنيد مردم امريکا دوباره از ترامپ حمايت خواهند کرد و او باز هم رييسجمهور ميشود؟
اگر همين امروز نگاهي به نظرسنجيهاي منتشرشده بيندازيم، خواهيم ديد که دونالد ترامپ با اختلاف قابلتوجهي از رقيب خود عقب است اما نبايد اين موضوع شما را به اشتباه بيندازد. نتايج اين نظرسنجيها حاصل پاسخ کساني است که مورد پرسش قرار گرفتهاند نه تمامي رايدهندگان. همچنين ميدانيد که در سيستم انتخاباتي امريکا برنده را آراي الکترال کالج تعيين ميکنند، يعني لزوما کسي که آراي مردمي بيشتري دارد برنده انتخابات رياستجمهوري نيست. در سال 2016 هيلاري کلينتون حدود 3 ميليون راي بيش از ترامپ کسب کرد اما ترامپ توانست با به دست آوردن آراي الکترال بيشتر برنده نهايي انتخابات شود. امسال نيز احتمال تکرار اين مساله وجود دارد و ما نميتوانيم پيشبيني کنيم درنهايت چه کسي برنده خواهد شد. در اين مسير برخي ايالتها ميتوانند تاثيرگذار باشند؛ ويسکانسين، ميشيگان، کلرادو و تعدادي ديگر از ايالتها که معمولا آرايشان از قبل قابل پيشبيني نيست و اختلاف اندکي ميان آراي کانديداها وجود دارد که ميتوانند در تعيين نتيجه نهايي اثرگذاري زيادي داشته باشند. بهطور کلي هنوز براي پيشبيني زود است.
اين روزها اعتراضات زيادي در شهرهاي امريکا عليه موضوع نژادپرستي برگزار ميشود. آيا در امريکا نژادپرستي سيستماتيک وجود دارد و آيا فکر ميکنيد اين اعتراضات بتواند در آينده سياسي ايالاتمتحده تغييراتي به وجود بياورد؟
اين سوال بسيار مهم است. ما با نژادپرستي سيستماتيک در امريکا مواجه هستيم و اين مساله به امروز و ديروز مربوط نيست، بلکه ماجرا از 400 سال قبل اينگونه است. اتفاق جديدي نيست. آنچه در حال حاضر در خيابانهاي امريکا ميگذرد بسيار تاثيرگذار و مهم است، چراکه تظاهراتي با اين تعداد جمعيت و اين سطح از حمايت مردمي از اعتراضات واقعا کمياب است. ما شاهد همبستگي سياه و سفيد عليه نژادپرستي و حمايت خيرهکننده مردم از همبستگي هستيم. مردم درخواست يک تغيير اساسي دارند و يکي از اين تغييرات اساسي ضرورت تغيير در مديريت پليس است. درخواست براي اصلاحات اساسي در پليس امريکا يک درخواست مهم و قابلتوجه است. پليس در اين کشور مسووليتهاي متعدد و اختيارات بسيار زيادي دارد که بخش زيادي از اين اختيارات بايد از پليس گرفته شده و به نهادهاي مردمي و ادارات خدمات اجتماعي واگذار شود. در بسياري از موضوعات ما اساسا نيازي به پليس مسلح نداريم. در اغلب کشورهاي اروپايي ميبينيم که پليس در بسياري از موارد مسلح نيست و مشکلي هم پديد نميآيد. در امريکا اما پليس همواره مسلح است و از اين سلاح استفاده ميکند. ما به تغييرات ساختاري نياز داريم. زماني که شما با نژادپرستي ساختاري و سيستماتيک مواجه هستيد، تنها بايد به تغييرات ساختاري فکر کنيد. اين اعتراضات اخير بسيار اهميت دارد و معتقدم ميتواند زمينهساز تغييرات زيادي باشد.
اين روزها بيماري کوويد 19 تغييرات بسياري در جهان ايجاد کرده است. فکر ميکنيد جهان پساکرونا چه تفاوتي با جهان پيش از شيوع اين ويروس داشته باشد؟
زود يا دير سرانجام با تلفاتي سنگين و وحشتناک ما از پاندمي کرونا خلاصي مييابيم و آنگاه است که تازه درمييابيم مشکلاتي عظيمتر و بدتر از کرونا پيش روي ماست. مشکل گرمايش زمين مشکلي به مراتب اساسيتر از يک بيماري همهگير است. با پايان يافتن همهگيري کرونا، مشکلات بزرگ و اساسي ما پايان نمييابد. اين مسائل به حدي حاد است که ممکن است در آيندهاي نه چندان دور زمين سيارهاي غيرقابل سکونت براي انسان باشد. دانشمندان خيلي شفاف به ما ميگويند که تبعات گرمايش زمين ميتواند بدتر از شيوع يک بيماري همهگير باشد و بايد اقداماتي مناسب درراستاي جلوگيري از بدتر شدن شرايط صورت گيرد. متاسفانه ارادهاي براي اين موضوع وجود ندارد.
در ماجراي همين بيماريهاي همهگير در سال 2003 ما با همهگيري ويروس سارس که کرونا از خانواده آن است روبهرو شديم. ميدانيم در آينده نيز بايد با ويروسهايي خطرناکتر از کرونا دست و پنجه نرم کنيم و براي اين منظور بايد آمادگيهايي وجود داشته باشد اما هيچ تلاشي در اين راستا ديده نميشود. اولين کساني که بايد در اين مسير گام بردارند، شرکتهاي داروسازي هستند. تعداد زيادي آزمايشگاه علمي و شرکت داروسازي در جهان وجود دارد اما آنها اقدامي در اين زمينه نميکنند، چراکه منطق سرمايهداري اجازه نميدهد براي يک بيماري که ممکن است
10 سال بعد ظهور کند، تحقيقاتي صورت گيرد و هزينه شود. آنها ترجيح ميدهند سرمايه خود را جايي صرف کنند که همين امروز بازده آن را ببينند. دولت نيز ميتواند در اين راستا گامهايي بردارد. دولت به منابع مالي بسياري دسترسي دارد و آزمايشگاهها و محققان زيادي زيرنظر دولت و با هزينه دولت فعاليت ميکنند اما دولت نيز در اين موضوع مسووليتپذير نبوده و کاري انجام نداده است. اينها از مشکلات ليبراليسم است. رونالد ريگان 40 سال پيش در سخنراني مشهور خود اعلام کرد که «دولت راهحلي براي مشکلات ما نيست، دولت خود يک مشکل است.» او گفت همهچيز بايد به بخش خصوصي واگذار شود و امتداد همين نگاه است که اکنون دولت کاري انجام نميدهد و مسووليتي نميپذيرد.
در دولت رييسجمهور اوباما که دولتي علمگرا بود، اقداماتي در راستاي ايجاد آمادگي براي مقابله با بيماريهاي همهگير صورت گرفت. مشاوران علمي رييسجمهور در آن زمان از رييسجمهور درخواست کردند که اقداماتي براي مقابله با پاندميهاي احتمالي صورت گيرد و همينطور نيز شد اما از زماني که رييسجمهور ترامپ در ژانويه 2017 اختيار امور را
در دست گرفت، شرايط تغيير کرد. انحلال کل واحد امنيت جهاني بهداشت که در دولت اوباما تشکيل شده بود، ازجمله اقداماتي بود که دونالد ترامپ انجام داد.
به همين دليل بود زماني که بيماري کوويد 19 به امريکا رسيد، کشور ما بهطور عجيبي براي مقابله با اين بيماري ناآماده بود. دانشمندان چيني در ژانويه، اعلام کردند اين ويروس شناسايي شده و اطلاعاتشان را دراختيار ديگر کشورها قرار دادند، برخي کشورها اين هشدارها را جدي گرفتند و اقداماتي انجام دادند؛ براي نمونه کشورهايي در شرق آسيا نظير کرهجنوبي يا کشورهايي در اقيانوسيه نظير استراليا و نيوزيلند. درمورد نيوزيلند چند روز است که بيمار جديدي گزارش نشده است. اين کشورها در مقابله با ويروس کرونا تقريبا موفق عمل کردند. برخي ديگر در ابتدا موضوع را جدي نگرفتند، مانند اروپاييها اما آنها نيز بالاخره فهميدند که بايد در مسير مقابله با اين بيماري همه گير جدي باشند و تصميماتي گرفتند که موفقيت اين تصميمات اکنون در آمارهاي اين کشورها آشکار شده است. ايالاتمتحده اما هنوز هم اقدامات مناسبي انجام نداده، آمار بهطور مداوم بالا ميرود و دولت ترامپ نميتواند کاري انجام دهد. حتي رييسجمهور، فرمانداران را تحت فشار قرار ميدهد که به تعطيلي و قرنطينه پايان دهند و بازگشايي را آغاز کنند. در آريزونا که من سکونت دارم و فرمانداري جمهوريخواه بر سر کار است، تعداد مبتلايان بسيار بالاست و وضعيت خوبي وجود ندارد.
اگر ما ميخواهيم جلوي پاندميهاي آينده را بگيريم بايد به دلايل وخامت اوضاع کنوني نگاه کنيم. يکي از اين دلايل منطق سرمايهداري است. نگاه مراکز تحقيقاتي و آزمايشگاهها و شرکتهاي داروسازي نبايد تنها به توليد ثروت باشد بلکه آنها بايد براي آينده و حفاظت از مردم جهان نيز هزينه کنند. نئوليبراليسمي که ساليان سال است در امريکا حاکم شده نيز مشکل بعدي است؛ رهبراني که نميتوانند تصميمات درست اتخاد کنند. در ايران نيز فکر ميکنم همين وضعيت حاکم باشد و به دليل تصميمات نادرست مسوولان، آن کشور در وضعيت خوبي در مقابله با بيماري کوويد19 نيست. ما نيازمند کار و تلاش سخت از سوي دولت هستيم تا اين اطمينان حاصل شود که براي عبور از اين پاندمي و پاندميهاي آينده آمادهايم و معتقدم اين به مردم نيز مربوط است که در تصميمگيريهاي سياسي چه مواضعي اتخاذ کنند.
بازار