نماد آخرین خبر

ضربه به مراکز هسته ای؛ تهدید ثبات و امنیت جهانی

منبع
نورنيوز
بروزرسانی
ضربه به مراکز هسته ای؛ تهدید ثبات و امنیت جهانی
نورنيوز/ متن پيش رو در نورنيوز منتشر شده و انتشار آن در آخرين خبر به معناي تاييد تمام يا بخشي از آن نيست به صورت طبيعي اگر جامعه جهاني به مسئوليت خود براي برخورد سريع و قاطع در قبال فضاسازي‌ها و هنجارشکني‌هاي خطرناک ذکر شده عمل ننمايد و رويکردهاي سياسي بر الزامات حقوقي و امنيتي تفوق پيدا کند نمي‌توان انتظار داشت که اين اقدامات در دايره سبک مغزي‌هاي رژيم صهيونيستي و ترامپ باقي بماند و تبديل به رويه‌اي نگران کننده در سطح جهان تبديل نشود.
حادثه بامداد پنج شنبه ۱۲ تيرماه در مجتمع هسته‌اي شهيد احمدي روشن (نطنز) که موجب وارد شدن خسارت محدود به سوله در حال تکميل در بخش باز سايت شد، فارغ از دلايل وقوع آن، بار ديگر توجه شديد جامعه بين الملل را به موضوع وظيفه جهاني براي صيانت از امنيت تاسيسات هسته‌اي جلب کرد. بر اساس اعلام مقامات مسئول کشورمان و تاييد آژانس بين المللي انرژي اتمي، حادثه روز پنج شنبه هيچگونه انتشار مواد هسته‌اي را به دنبال نداشته ليکن بروز هرگونه رخداد غيرمترقبه در تاسيسات هسته‌اي در سراسر جهان بلافاصله موجب شکل‌گيري نگراني جدي در جامعه بين المللي نسبت به احتمال انتشار مواد راديو اکتيو مي‌شود. پس از وقوع حادثه در سايت هسته‌اي نطنز، شبکه رسانه‌هاي غربي، عبري، عربي تلاش کردند که اين رخداد را به توانمندي‌هاي سايبري و عملياتي رژيم صهيونيستي مرتبط سازند و آن را نمادي از تحقق وعده‌هاي داده شده مسئولين اين رژيم در زمينه بهره‌گيري از همه گزينه‌ها براي متوقف نمودن برنامه هسته‌اي ايران معرفي کنند. اگرچه مسئولين و مراجع رسمي رژيم صهيونيستي از ابتداي اين حادثه با اتخاذ سياست سکوت سعي کردند که موضع فعالي در خصوص اين حادثه نگيرند، اما به صورت طبيعي فضاسازي رسانه‌هايي که بخش زيادي از آنها نيز به صورت مستقيم و غير مستقيم با اين رژيم مرتبط هستند، تبعاتي را متوجه رژيم اسرائيل خواهد کرد. حساسيت و اهميت اين موضوع زماني هويدا مي‌شود که مسئله هسته‌اي بودن رژيم صهيونيستي و آسيب پذيري‌هاي اثبات شده اسرائيل در برابر واکنش‌هاي متقابل مورد توجه و دقت قرار بگيرد. به صورت طبيعي در صورتي که عرصه‌هاي تقابل از خطوط قرمز عبور کرده و وارد حوزه‌هايي شود که به صورت بالقوه امکان به خطر انداختن امنيت و سلامت منطقه‌اي و جهاني را دارد، آن وقت نمي‌شود مدل‌هاي تخيلي چون «سريال تهران» را به خورد جامعه جهاني داد. شايد به کارگيري ابزارهاي رسانه‌اي براي قدرتمند نشان دادن رژيمي که با مشکلات سياسي، امنيتي و اجتماعي شکننده در داخل و بحران مشروعيت و مقبوليت در جامعه جهاني روبروست بتواند منافع کوتاه مدتي را براي عبور سردمداران آن به دنبال داشته باشد اما عبور از هنجارهاي پذيرفته شده جهاني و مفهوم سازي و توليد ادبيات در موضوع ضربه زدن به مراکز هسته‌اي قطعا مي‌تواند تبعات جبران ناپذيري را براي صلح و امنيت بين المللي به دنبال داشته باشد. متاسفانه شکل‌گيري تصوري باطل و منفعت گرايانه در برخي تصميم‌گيران افراط گرا در آمريکا و رژيم صهيونيستي در خصوص پيگيري سياست فشار حداکثري با استفاده از ابزارهاي سياسي ـ رسانه‌اي عليه ايران و سوء استفاده از ظرفيت برخي سازمان‌هاي بين المللي در اين مسير، موجب شده که تبعات غيرقابل پيش‌بيني اين اقدامات براي صلح و امنيت بين‌المللي و احتمال ايجاد شکاف در هنجارهاي پذيرفته شده در مورد مراقبت و حفاظت جهاني از تاسيسات هسته‌اي مورد خدشه قرار بگيرد. به صورت طبيعي اگر جامعه جهاني به مسئوليت خود براي برخورد سريع و قاطع در قبال فضاسازي‌ها و هنجارشکني‌هاي خطرناک ذکر شده عمل ننمايد و رويکردهاي سياسي بر الزامات حقوقي و امنيتي تفوق پيدا کند نمي‌توان انتظار داشت که اين اقدامات در دايره سبک مغزي‌هاي رژيم صهيونيستي و ترامپ باقي بماند و تبديل به رويه‌اي نگران کننده در سطح جهان تبديل نشود.