ايسنا/ متن پيش رو در ايسنا منتشر شده و انتشار آن در آخرين خبر به معناي تاييد تمام يا بخشي از آن نيست
در حاليکه کشورهاي ثروتمندي چون آلمان، کره جنوبي و حتي ايتاليا و اسپانيا شاهد کاهش موارد ابتلا به کروناويروس طي اين روزها هستند، آمريکا براي متوقف کردن رشد منحني ابتلا راه درازي پيش رو دارد و به نظر ميرسد اين بار هم آمريکا يک استثنا است اما از نوع عقب مانده آن.
فريد زکريا در مطلبي براي روزنامه واشنگتن پست مينويسد: «ايالات متحده موقعيت منحصر به فردي در ميان پيشرفتهترين کشورهاي جهان دارد. در حالي که شاهد افزايش نرخ ابتلا در چند ايالت پر جمعيت هستيم هنوز راه درازي تا متوقف کردن رشد منحني ابتلا به ويروس کرونا باقي مانده و آنتوني فائوچي، مدير انستيتو ملي آلرژي و بيماريهاي عفوني پيشنهاد کرده که اين مکانها با تعطيلي مجدد مشاغل و فعاليتهاي تجاري خود روبرو شوند. اين در حالي است که در ديگر کشورهاي ثروتمند چون آلمان، کره جنوبي و حتي ايتاليا و اسپانيا در ماههاي گذشته موارد جديد ابتلا، کاهش داشته و پايين مانده است. آمريکا در اين ميان هنوز هم يک استثنا و منحصر به فرد است اما نه به معناي خوب آن.
براي درک اينکه چرا چنين اتفاقي افتاده است، با بررسي چيزي که ايالات متحده معتقد است در آن خوب عمل کرده، شروع کنيم: کمکهاي دولتي. در مارس و آوريل با وجود يک جو سياسي به شدت قطبي شده پس از جنگ داخلي، کنگره مبلغ ۲.۴ تريليون دلار براي کمک ارائه کرد و بانک مرکزي نيز حتي ملبغ بيشتري را تامين کرد. اين مبلغ در واقع ۲۵ درصد توليد ناخالص داخلي را شامل ميشود؛ يکي از بزرگترين کمکهاي مالي در جهان. شايد به همين دليل بازار سهام چندان متوجه نشده که اقتصاد از زمان "رکود بزرگ"، در بدترين شرايط خود قرار گرفته است.
اقتصاد آمريکا بسيار بزرگ است، ظرفيت وام گيري آمريکا ظاهرا بي حد و حصر است، دلار اکنون قدرتمند است. براي چک کشيدن الان وضعيت هموار است.
اما از جنبههاي ديگر دولت ايالات متحده شکست خورده است. اين فقط دونالد ترامپ، رئيس جمهوري و کاخ سفيد نيستند که براي ايجاد انسجام بين آژانسهاي فدرال و هماهنگ کردن ايالتها فاجعهبار عمل کردهاند بلکه مراکز کنترل و پيشگيري از بيماريها، اداره غذا و دارو و ساير مراکز خدمات انساني و بهداشتي هم همانند مقامهاي ايالتي در کار خود ماندهاند.
آمريکاييها تعطيليهاي گسترده را راحتتر از آنچه پيشبيني ميشد، پذيرفتند. اما اين دوره از درد و رنج به معناي خريد زمان براي دولت به منظور ايجاد سيستمهاي آزمايش، رهگيري و ايزوله بود تا زمانيکه تعطيليها پايان يافت مردم بتوانند تا حدي به زندگي عادي برگردند و به دولتشان براي نظارت و واکنش نسبت به يک شيوع جديد اعتماد کنند. اما اگر راستش را بخواهيد، اين فقط اتلاف وقت بوده است. اگرچه ترامپ در ماه مه اعلام کرد: "ما در انجام آزمايش موفقيت آميز عمل کردهايم" اما هدفش از انجام ۵ ميليون آزمايش در روز و در دسترس بودن آزمايشها در همه جا حتي در فروشگاهها و داروخانهها در حد يک آرزو باقي ماند. بسياري از ايالتها هنوز تست جامع يا رهگيري ندارند.
هزينههاي فدرال به عنوان درصدي از توليد ناخالص داخلي هماني است که ۴۰ سال پيش بود، اما اين آمار بيشتر از آن چه که نشان ميدهد، پنهان ميکند. هزينههاي برنامههايي چون امنيت اجتماعي، درماني و بهداشتي با افزايش سن جمعيت و هزينههاي مراقبتهاي بهداشتي بسيار زياد شده است و اين درحاليست که بسياري از آژانسهاي دولت فدرال با فقدان شديد منابع روبرو شدهاند در حاليکه وظايف و کارهايشان بيشتر شده است.
حتي چک کشيدن هم در زمان کنوني بسيار سخت است. کشورهايي چون کانادا و آلمان مستقيمتر و سريعتر از ايالات متحده به تامين بودجه ميپردازند و براي شهروندانشان کمکهاي سريعتري ارائه ميکنند در حاليکه آمريکاييها با نگراني منتظرند و در وبسايتهايي جستجو ميکنند که کارايي ندارند و بارها و بارها درخواست ميکنند تا پاسخي بشنوند.
با وجود رشد هفت برابري توليد ناخالص داخلي آمريکا، تعداد کارمندان فدرال به طور سرانه نسبت به دهه ۱۹۵۰ کمتر است. دولت به ندرت و به سختي نيروي جديد استخدام ميکند. همانطور که در گزارش موسسه بروکينگز آمده: يک سوم نيروهاي کاري فدرال واجد شرايط بازنشستگي در حال حاضر و ۲۰۲۵ هستند و تنها شش درصد از آنها زير ۳۰ سالاند. براي نيم قرن، سياستمداران استراتژي "محدود کردن هزينههاي دولت" را پيگيري کردهاند. گروور نورکيست، فعال ضد ماليات ميگويد: "من به دنبال تخريب دولت نيستم. من فقط ميخواهم آن را به اندازهاي کوچک کنم که بتوانم آن را به داخل حمام بکشم و در وان غرق کنم!" استيو بنن، ايدئولوژيست انقلاب ترامپ گفته که هدف اصلي او "ساختارزدايي دولت مرکزي است"، حدس بزنيد چه شده است؟ خوب اين مساله اتفاق افتاده است.
غلبه بر کوويد – ۱۹ نيازي به اسباب و لوازم بروکراتيک بزرگ ندارد. هنگکنگ، سنگاپور، تايوان و کره جنوبي دولتهاي نسبتا کوچکي دارند که به واسطه هزينههاي دولتي به عنوان يک سهم توليد ناخالص داخلي ارزيابي ميشوند. از طرف ديگر هم، دانمارک، نروژ و آلمان نيز همين کار را به خوبي انجام دادهاند، در حاليکه دولتهاي نسبتا بزرگي دارند.
اما در تمام اين موارد، بروکراسيهاي دولتي به خوبي تامين بودجه ميشوند، خودمختاري قابل ملاحظهاي دارند و دستورها و قوانين اجرايي دست و پاگير ندارند و افراد هوشمندي را به کار گرفتهاند که کار در بخش عمومي را پذيرفتهاند. در ايالات متحده، ما فرهنگي داريم که از زمان رونالد ريگان ايجاد شده؛ کسي که به عنوان رئيس بروکراسي فدرال به شوخي ميگفت:" ۹ واژه وحشتناک در زبان انگليسي وجود دارد: من از دولت هستم و براي کمک اينجا هستم."
کوويد – ۱۹ را بايستي يک زنگ بيدار باش دانست. ايالات متحده بايد ظرفيتهاي دولتي خود را بازسازي کند. هدف نبايد يک دولت بزرگ يا کوچک باشد بلکه بايد يک دولت هوشمند باشد. تا کنون ما يک دولت احمق داشتهايم.»
بازار