شرق/ متن پيش رو در شرق منتشر شده و انتشار آن به معني تاييد تمام يا بخشي از آن نيست
کرونا هر جا را به رکود کشاند اما رونق سنگيني به بازار سياه دارو داده است. داروهايي که به اسم درمان کرونا معروف شدهاند، در ناصرخسرو تهران با قيمتهايي ميليوني، از ۵۰ تا صد ميليون تومان خريدوفروش ميشوند و براي آنها که چنين پولهايي دارند، به آساني در دسترساند. فقط پول زياد ميخواهد و البته اين خيال و آرزو که دارويي که به دستت ميدهند، اصل باشد نه تقلبي. در خبرها آمده بود که داروي رمدسيوير، داروي تجويزي جهاني براي مقابله با کرونا، بهصورت تقلبي و جعلي در بازار قاچاق موجود است و با قيمتهاي نجومي به خانوادههاي نگران بيماران مبتلا فروخته ميشود. روز يکشنبه هم رئيس سازمان غذا و دارو، نسبت به وجود نمونههاي تقلبي داروي «رمدسيوير» با قيمتهاي نجومي در بازار قاچاق کشور هشدار داد. همچنين معاون وزير و رئيس سازمان غذا و دارو با بيان اينکه داروي «رمدسيوير» موجود در بازار سياه تقلبي بوده و توسط افراد سودجو به فروش ميرسد، گفت: داروي موجود در بازار آزاد مورد تأييد سازمان غذا و دارو نيست و مردم از تهيه آن اکيدا خودداري کنند. خبرنگار روزنامه «شرق» با حضور در خيابان ناصرخسروي تهران، در نقش زني که همسرش در بيمارستان بستري است، از فروشندگان دارو سراغ داروي کرونا را گرفت. اين گزارش، نتيجه جستوجوي يکساعته خبرنگار در بازار تهران است.
خيابان ناصرخسرو، حالا ديگر پيادهراه است و خبري از هياهوي ماشينها نيست. مغازههاي فروش اقلام پزشکي شلوغ هستند و در پيادهرو دلالها نشستهاند. يکي در ميان ماسک به چهره دارند و به هرکدام که نزديک ميشوي، در گوشت مدام کلمه دارو را تکرار ميکنند. ماسک را از روي صورتم پايين نياوردهام و جلوي مردي ميانسال ميايستم و ميگويم: «رمدسيوير ميخوام...» ماسکش را جابهجا ميکند و چندقدمي عقب ميرود و ميگويد: «براي کرونا ميخواي ديگه؟». سرم را به تأييد تکان ميدهم و ميگويم: «شوهرم آيسييو بستريه، گفتن رمدسيوير نجاتش ميده... داري؟». باز چند قدم عقب ميرود و ميگويد: «نگرد اينجا همهش تقلبيه، ديروز گفتن تقلبيه، ما نميفروشيم...». چند قدم جلوتر مرد جوانتري ايستاده و ميگويد: «آبجي بيا اينجا ببينم چي ميخواي؟». دوباره همان داستان پرسوزوگداز را ردوبدل ميکنيم. مرد به آن طرف خيابان ميرود و با تلفنش حرف ميزند و برميگردد. «چند تا ميخواي؟»، سؤالش را با سؤال جواب ميدهم: «چند تا داري؟»، ببين شما مثل آبجي خودم ميموني. اينجا دواي تقلبي زياده. دو جور دوا داريم. بمدسيوير و رمدسيوير، ما بمدسيوير داريم که داروي پودريه و اصله. توي هر پکش شش تا هست. هر يکدونهاش بين 90 تا 100 ميليونه، دست پايين بگيرم، يک پک ششتاييش براي شما 540 ميليون ميفته. با بغض ميگويم: ببين آقا من شوهرم زير دستگاهه، خونه رو گذاشتم بنگاه برا فروش. شما قول ميدي من داروي تقلبي نبرم؟ شوهرم خوب ميشه؟ نگاهم ميکند و ميگويد: من دوافروشم، نامرد نيستم. دوا رو ميدم بهت، باهات ميام تا بيمارستان، دکترا ببينن، اگه اوکي دادن شما پول رو بده به من. بعدش هم اميدت به خدا باشه. آقات اگر عمرش به دنيا باشه ميمونه. اگرم نه کاري از دست بشر بر نمياد... . شمارهمان را ردوبدل ميکنيم و بعد قرار ميشود عکس دارو را برايمان در واتسآپ بفرستد. عکسها را ميفرستد و بلافاصله تصاوير را براي پزشک معتمد روزنامه ارسال ميکنيم: داروها تأييد ميشوند! قرار ميشود مثلا با پزشک فرد بيمار در بيمارستان امام خميني مشورت کنيم و بعد از يک ساعت به آقاي فروشنده خبر بدهيم... . چند متر بالاتر بازار فروش ماسک و دستکش هم به راه است... هر عدد ماسک جراحي دوهزارو 200 تومان. ماسکها را در دستم ميگيرم و از فروشنده سراغ رمدسيوير را ميگيرم. فروشنده ميگويد: «ببين رمدسيوير ندارن اينا. باشه هم يا تقلبيه يا خيلي گرونه. اما اکتمرا دارن/ اکتمرا 200 ميل و 400 ميل، اون که بهتره، تقلبي نيست. لااقل... بذار به شاهين زنگ بزنم تا بياد...10 دقيقه بعد شاهين از راه ميرسد. جوان است و با فروشنده ماسک شروع ميکند به زباني غير از فارسي صحبتکردن. بعد سرش را بالا ميکند و ميگويد: ببين خانم من رمدسيوير هم ميتونم بگيرم برات، اما پاي خودته درست و غلط بودنش. ولي برو با دکترش حرف بزن، اگر اکتمرا جواب ميده، اونو ببر. اون رو اينجا همه اصل دارن... .
قيمت اکتمرا را ميپرسم و او ميگويد:200 ميلش 40 تومن، 400 ميلش 60 تومن اما مرده رو زنده ميکنه. اگه ميخواي خونه بفروشي، حداقل دارويي ببر که شوهرت رو بدتر نکنه. اين دارو زندهش ميکنه... . جلوي بانک ملي روي سکويي نشستهاند و سيگار ميکشند. مردان جواني هستند و بلندبلند ميخندند. تا سراغ رمدسيوير را ميگيرم، ماسک را به صورتشان ميزنند و ميگويند: حالا يکم برو عقب تا ببينم چي ميخواي؟ داستان همان است، همسر در بيمارستان با ريه ازکارافتاده و زن به دنبال داروي شفابخش. يکيشان از جايش بلند ميشود و ميگويد دنبالش برويم. جلوتر از ما راه ميرود و ما تقريبا دنبالش ميدويم، با موبايلش حرف ميزند و از چند کوچه و پسکوچه ميگذريم، نرسيده به توپخانه وارد مغازه سمفروشي کوچکي ميشويم. مغازه تر و تميز و شيک و نونوار است. مرد جواني پشت ميزش نشسته و قهوه را از دستگاه داخل فنجان ميريزد. دوافروش به من ميگويد جلوي در بايستم که مبادا ناقل باشم. صاحب مغازه نگاهم ميکند و ميگويد: نسخه داري؟ ميگويم: نه! گفتن دارو نيست، برو اگه تونستي خودت پيدا کن، دکترش گفته نگم اون تجويز کرده... مرد ميخندد و ميگويد: همين ديگه! نميتونن دارو وارد کنن، ما مجبور ميشيم به خاطر مردم بيفتيم تو دردسر. از کشوي ميزش يک جعبه مشکي در ميآورد و از داخل آن يک شيشه دارويي شبيه پنيسيلين. از دور نميتوانم نامش را دقيق بخوانم. داروفروش رمدسيوير را ميآورد و جلويم ميگيرد... . ميخواهم عکس بگيرم که مرد ميگويد: چيکار ميکني؟ عکس براي چي ميگيري؟ ميگويم: به دکترش نشون بدم ديگه! مرد ميگويد: پنج ميليون بيعانه بده، ببر نشون بده... به داروفروش اشاره ميکند و ميگويد: اينم همرات مياد. دم در منتظر ميشه، شناسنامه و کارت مليت رو گرو ميگيره، اگر اوکي بود 85 تا ديگه واريز ميکني دوا رو ميگيري، نبود، پولت رو پس ميدم... اما بهت پيشنهاد ميدم بري بگي اکتمرا پيدا کردي، اون رو بهت60 تومن ميدم، شوهرت هم اگر موندني باشه با اکتمرا جواب ميده، اگرم نباشه، ديگه قسمت اين بوده... . در راه برگشت، دوباره سراغ رمدسيوير را ميگيرم، اکثريت ميگويند سراغش دارن و به جايش اکتمرا را پيشنهاد ميکنند. دوباره همان داروفروش اولي زنگ ميزند و نتيجه پرسوجويم را ميخواهد. ميگويم: دارم ميرم بيمارستان، شما مطمئني من اينکار رو بکنم... دوباره ميگويد: من نامرد نيستم آبجي. تازه برات تخفيف هم گرفتم... حدود 80 ميليون ميتونم بگيرم. اما دارو مشهده، اگر ميخواي يه ميليون بيعانه بده، تا من با هواپيما برم و دارو رو تا فردا صبح برات بيارم. قرار ميشود خبر بدهم... . تلاشها براي گفتوگو با دکتر شانهساز، رئيس سازمان غذا و دارو به جايي نرسيد.
اما عضو هيئترئيسه انجمن داروسازان ايران در گفتوگو با «شرق» با بيان اينکه اصلا داروي رمدسيوير بهصورت کلان وارد کشور نشده که بخواهد به دست واسطه برسد، ميگويد: رمدسيوير توسط شرکت آمريکايي دارويي گيلياد ساخته شده. سازمان بهداشت جهاني اين دارو را تأييد کرده و به برخي از کشورها ازجمله ايران هم داده و در ايران در حد تحقيقاتي در حال بررسي است. من اسم بيمارستانها را نميبرم اما دارو در چند بيمارستان خاص در کشور در حال مصرف است. پس دارويي بهصورت کلان نيامده که بهصورت انبوه سازمان غذا و دارو با تأييد تحويل شرکتها داده باشد. در نتيجه آنچه امروز در بازار به نام اين داروها وجود دارد، من هم مطابق گفته سازمان غذا و دارو ميگويم اين داروها تقلبي است و نميتواند و امکانش وجود ندارد که عواملي در بازار بتوانند آن را ارائه کنند. اين داروها تقلبي است و شما مطمئن باشيد به محض تأييد بهصورت کلان وارد خواهد شد. وي در پاسخ به اين سؤال که آيا قيمت اين دارو آنقدر گران است گفت: اصلا اينطور نيست و چنين قيمتي ندارد و اگر قرار باشد بهصورت انبوه وارد شود، با قيمت منطقي در بازار عرضه خواهد شد. حين نوشتن اين گزارش مجددا فروشنده دارو تماس ميگيرد و ميگويد از شش عدد رمدسيوير موجود تنها چهار عدد موجود است و ديگر تخفيف هم نميدهند. تلفن را که قطع ميکنم، براي تبليغ دوباره عکس داروها را برايم ارسال ميکند. سؤالي که به ذهن متبادر ميشود، اين است که چرا با وجود علم بر اينکه داروي تقلبي در ناصرخسرو موجود است و خانوادهها براي جان عزيزانشان حاضر به پرداخت چنين قيمتهايي ميشوند، جلوي آنها گرفته نميشود؟ آيا ارادهاي براي اين کار وجود ندارد يا اينکه نميشود وجود اين دارو را در بازار کنترل کرد؟ مطابق اطلاعات خبرنگار «شرق» از يک منبع آگاه در يکي از بيمارستانهاي معين، داروهاي رمدسيوير اصل و اکتمرا در بازار ناصرخسرو رؤيت شده، بايد ديد اين داروها از طريق پزشکان بيمارستانها دراختيار داروفروشان ناصرخسرو قرار گرفته يا اينکه آنها دستشان به منبعي لايزال و احتمالا بزرگتر وصل است؟ فايل ضبطشده صداي داروفروشها نزد خبرنگار «شرق» محفوظ است.
بازار