اگر برجام نبود

ايران/ متن پيش رو در ايران منتشر شده است و انتشار آن در اخرين خبر به معناي تاييد تمام يا بخشي از آن نيست مريم سالاري/ توافق هستهاي ميان ايران و کشورهاي بزرگ جهان در حالي پنجمين سالروز خود را پشت سر گذاشت که از همان نخستين روزهاي شکلگيري، اين واقعيت پديدار شد که با جبههاي از حريفاني روبهرو است که در جنگ و نزاع حد و مرز نميشناسند و چشم بر همه واقعيتها ميبندند. خروج يکجانبه دونالد ترامپ از برجام و تخريب مسير تدريجي لغو تحريمها و گشايشي که در صحنه اقتصادي ايران ذيل برجام حاصل شده بود، صداي اعتراض منتقدان داخلي را با اين ادعا که هدف اول و آخر اين توافق رفع تحريمها بوده، عليه دولت بلند کرده است. اين در حالي است که در همه روزهايي که جبهه مخالفان غرب، سازمان سختگيرانهاي براي تحريم ايران ساخته و پرداخته ميکرد، دولت وقت و تيم هستهاي آن در اين سو به همراه مخالفان امروز، سخن از واهي بودن تحريمها به ميان ميآوردند. چنانکه عدهاي از تريبونهاي جريان تندرو مدعي شدند تحريمها نه تنها مضر و خسارتبار نيست بلکه موهبت بوده است. کساني که اين روزها برجام را به واسطه بازگشت تحريمها شکست خورده و آن را توافقي واهي ميپندارند، عملکرد چند ساله شان در دوران تصدي در پرونده هستهاي به تصويب 6 قطعنامه تحريم منجر شد. در بحبوحه مذاکــــرات هستـــــــه اي منتقدان تندرو امريکايي همنوا با لابي اسرائيل هشدار ميدادند که ايران ضمن تلاش براي حفظ اصل غنيسازي خود به دنبال لغو تحريمهاست و پس از دستيابي به اين هدف، همچنان نقش بازيگري سرکش در منطقه را بازي خواهد کرد. همزمان در تهران هم برخي مدعي بودند که غرب با ترفند توافق، درصدد است زيرساختهاي هسته اي کشور را تخريب و اورانيوم غني شده موجود را از مالکيت کشور خارج کند و سپس در شرايطي راحتتر، فشارها را به بهانههاي مختلف و تا مرز به تسليم کشاندن ايران افزايش دهد. اما اين دولت حسن روحاني بود که براي نخستين بار و پس از چندين سال مذاکرات فني و پيچيده توانست بر اساس مقدورات داخلي خود با هوشمندي کامل از فضاي به وجود آمده در واشنگتن به نفع خود استفاده کرده و حق غنيسازي را که پيشتر به عنوان يک هدف خطرناک براي جامعه جهاني معرفي شده بود؛ از طريق چانه زني به يک هدف صلح آميز تبديل کرده و آن را به عنوان اصل غير قابل انکار به طرفهاي غربي بخصوص واشنگتن تحميل کند. حفظ اصل غني سازي، نخستين و مهم ترين هدفي بود که جمهوري اسلامي در خلال مذاکره با کشورهاي غربي دنبال ميکرد؛ اما ديپلماتهاي دولت نهم و دهم طي چندين دور مذاکره شعاري و به دليل بي بهره بودن از ابزار و فنون دقيق مذاکره در تحقق آن ناکام ماندند و در مذاکرات هستهاي که نزديک به شش سال در جريان بود، از قدرت کافي براي اقناع جامعه جهاني در به رسميت شناساندن حق غنيسازي براي خود برخوردار نبودند. همين امر زمينه را براي شکستي فراهم کرد که سنگين ترين تحريمهاي تاريخي و انزوي سياسي بي سابقه ايران در صحنه بينالملل را رقم زد. اما حالا به دليل تصميمات نامتعارف رئيس جمهور امريکا عليه برجام که درباره بسياري ديگر از توافقات بينالمللي امريکا اتفاق افتاد، فضا و گفتماني ايجاد شده که مخالفان دولت، برجام را صرفاً به دليل بازگشت تحريمها عبث ميپندارند، ديپلماسي را نفي ميکنند، تعامل با غرب را سازش ميخوانند و خواستار خروج ايران از اين توافق به دليل بازگشت تحريمها هستند.
ناديدهانگاري دستاوردهاي برجام آنچه منتقدان توافق هسته اي درباره نتايجي که برجام حاصل کرد، ناديده ميانگارند و صرفاً بر وجه اقتصادي و تحريمي آن اصرار ميورزند، دستاوردهاي سياسي و امنيتي اين توافق است. برجام در دوراني به بار نشست که ايران به واسطه نگاه بدبينانه جهان به برنامههاي هستهاياش در حال سوختن در آتش خصومت با قدرتهاي بزرگ شرق و غرب بود واجماع بينالمللي يکي از اهرمهاي مؤثري بود که به واسطه ايجاد آن، کشورهاي بزرگ موفق شدند همه سازوکارها و سازمانهاي بينالمللي اعم از نهادهايي چون آژانس بينالمللي انرژي اتمي تا سازمانهاي منطقهاي مانند اتحاديه اروپا را با سياستهاي خود عليه تهران همگام کنند. اين در حالي بود که به واسطه برجام براي نخستين بار الگوي برد- برد در وين به ثمر نشست و ايران با تحميل پذيرش اصل غنيسازي به طرف غربي، همه تحريمهاي هستهاي و قطعنامههايي که آن را ذيل فصل خطرناک و جنگي منشور شوراي امنيت قرار داده بود، از ميان برداشت و با واداشتن اعضاي شوراي امنيت به تصويب قطعنامه 2231 جايگاهي حقوقي به اين توافق بخشيد. در واقع ايران توانست در روند تصويب قطعنامه جايگزين قطعنامههاي پيشين نقش مؤثري ايفا کند؛ به گونهاي که با مذاکره بر سر متن آن، در عمل، برنامه موشکي خود را نيز از زير ضرب اين نهاد خارج کند.
شکست طرح امنيتيسازي ترامپ عليه ايران در شرايطي که پيشتر همه کشورهاي بزرگ بينالمللي، از جمله چين و روسيه با اجماع کامل بر قطعنامههاي شوراي امنيت عليه ايران مهر تأييد ميزدند و اتحاديه اروپا با همراهي هر ۲۸ عضو خود مقررات و قطعنامههاي تحريمي خود را عليه ايران به تصويب ميرساند، بعد از برجام اين وضعيت تغيير کرد و شکاف قابل ملاحظهاي در سطح سياسي ميان کشورهاي بينالمللي و مثلث واشنگتن-رياض-تلآويو بر سر ايران ايجاد شد. فارغ از ناکامي اروپا در اجراي اقدامات موازنهاي در برابر تحريمهاي اقتصادي امريکا که زير سايه درهم تنيدگي ساختار اقتصادي اين کشورها با امريکا حاصل شد، شکافهاي سياسي و امنيتي ميان دو متحد آتلانتيک در قريب به اتفاق پروژههاي امنيتي دولت امريکا عليه ايران بروز پيدا کرد. يعني اگر چه نخستين پروژه ترامپ براي تضعيف ايران از طريق فشار اقتصادي تا حدود قابل توجهي موفق بوده است؛ اما او در اجراي دو طرح ديگر آن، يعني در امنيتيسازي ايران با يارکشي ميان دولتهاي جهان و همچنين بيثبات سازي سياسي کشور، تا حدود زيادي ناکام بوده است. در حالي که دولت ترامپ تصور ميکرد ميتواند دولتهاي جهان را بر سر موضوع فعاليتهاي موشکي ايران، سياستهاي منطقهاي کشورو اتهاماتي چون حمايت از تروريسم يا حتي ادعاي نقض حقوق بشر به واسطه برخي اعتراضات داخلي بسيج کند، اما تلاشهاي چندين باره او براي کشاندن ايران به پاي ميز شوراي امنيت، تلاشهاي مستمر براي به بنبست رساندن سازوکار ويژه مالي اروپا براي تجارت با ايران و همچنين تلاش براي ممانعت از لغو قريبالوقوع تحريمهاي تسليحاتي ايران همگي با چنان شکستي مواجه شدهاند که دولتمردان امريکايي بارها مجبور شدند براي جبران مافات سياست انزواي ايران، آشکارا و پنهان درخواست مذاکره دوجانبه با آن را دنبال کنند. از سوي ديگر برجام نه تنها ايران را به عنوان بازيگري مسئول در منطقه به افکار عمومي و سياستمداران خاورميانه معرفي کرد و موجب شد که اثرگذاري تبليغات مبتني بر «ايران هراسي»، کاهش يابد، بلکه زير سايه آن، ايران به عنوان پاي ثابت مهمترين مذاکرات منطقهاي و بينالمللي توسط کشورهايي که پيشتر نقشي براي تهران قائل نبودند، به رسميت شناخته شد. در همين چارچوب است که علي ربيعي، سخنگوي دولت، برجام را توافقي ميداند که بدون آن براي اثبات عدم پايبندي امريکا به تعهداتش بايد ميليونها دلار هزينه ميشد. به گفته سخنگوي دولت، نمونهاي در تاريخ روابط بينالملل يافت نميشود که کشوري بدون جنگ يا فروپاشي از ذيل فصل هفت شوراي امنيت خارج شده باشد. ربيعي توافق هستهاي را موضوعي چالشي براي دولتمردان امريکا توصيف ميکند و ميگويد: «براي آنچه به دست آورديم بايد به نظرات و واکنشهاي بدخواهان ايران نگاه کنيم. همچنين براي درک بيشتر آثار برجام بايد به سخنان ترامپ دقت کرد که خروج از برجام را بزرگترين خدمت به رژيم اسرائيل عنوان کرده است». سخنگوي دولت در عين اشاره به عدم برآورده شدن انتظارات مردم به دليل تخطي امريکا معتقد است که برجام هنوز ارزش يک ابتکار چند جانبه ديپلماتيک را که امريکا از آن سرافکنده و ايران از آن سربلند بيرون آمده است، دارد.
چرخشي مؤثر با توان اندک بر کسي پوشيده نيست که در دوره دوساله بعد از دست يابي به برجام و پيش از خروج امريکا از آن، مناسبات سياسي و تعاملات اقتصادي و تجاري ايران با کشورهاي بين الملل به تدريج در حال گسترش بود، فضاي تجارت با از ميان رفتن موانع صادرات و فروش نفت به ميزان مطلوب، در حال سامان يافتن بود و سرمايه گذاران بزرگي همچون بوئينگ، توتال، تويوتا، ايرباس، رنو و پژو، فعاليتهاي خود را آغاز کرده بودند؛ اما خروج امريکا از برجام، زمينههاي شکل گرفته را تخريب کرد با اين وجود ايران کوشيد با واکنش سنجيده به تحريمهاي امريکايي از طريق پاسخ قانوني به نقض عهد شرکاي برجامي و متعاقباً انعقاد توافقات دوجانبه با کشورهاي منطقهاي و آسيايي براي تسهيل تبادلات تجاري با ارز ملي همچنان مانع از شکلگيري اجماع دوباره جهان عليه خود شود، خاصه اين بار که به واسطه پايبندي اش به تعهدات نظارتي برجام، روسيه و چين را به عنوان دو عضو شوراي امنيت در کنار خود ميبيند. در حقيقت توافق هستهاي نشان داد، ميشود با چنين چرخشي ولو با توان اندک، جريانها و کشورهاي مقابل را از اهرمهاي مؤثر آنها محروم کرد و بدون تسليم شدن به حلقه کشورهاي ابرقدرت، در راستاي تأمين منافع ملي گامهاي مؤثري برداشت. اين همان حقيقتي است که مخالفان ديپلماسي با انکار آن ميخواهند با ضرب سکه دو روي دلواپسي هم کارنامه ديپلماتيک دولت را مخدوش و هم رويکردي را که همچنان قابليت حل و فصل بحرانهاي جاري از طريق صلح را دارد، کتمان کنند. در حقيقت ميتوان گفت برجام يک توافق تک بعدي اقتصادي نبوده است که حالا با منتفع نشدن ايران از همه مزاياي اقتصادي حکم به بيهوده بودن آن داد. يا به تعبير علي ربيعي، سخنگوي دولت خروج ترامپ و از دست دادن برخي منافع اقتصادي ايران اگر چه باعث شده عده اي راه قضاوت غير منصفانه درباره برجام را در پيش بگيرند، اما زمان آن رسيده که نگاه منصفانه نسبت به برجام و دستاوردهاي آن داشته باشيم.