نماد آخرین خبر

احمدی‌نژاد، ز غوغای منطقه فارغ

منبع
فرهيختگان
بروزرسانی
احمدی‌نژاد، ز غوغای منطقه فارغ

فرهيختگان/ متن پيش رو در فرهيختگان منتشر شده و انتشار آن در آخرين خبر به معناي تاييد تمام يا بخشي از آن نيست

محمود احمدي‌نژاد، رئيس‌جمهور سابق يک‌بار ديگر دست به قلم شد؛ اين بار مخاطب او باراک اوباما يا دونالد ترامپ، رئيس‌جمهور سابق و فعلي آمريکا نيستند. مخاطب تازه‌ترين نامه او، محمد بن‌سلمان، وليعهد جوان عربستان سعودي است. برخلاف نامه‌هاي گذشته او اين بار براي دنيا نسخه‌اي تجويز نکرده و افق ديد خود را به محدوده غرب آسيا و بحران يمن محدود کرده است. احمدي‌نژاد در اين نامه که متن آن عصر روز يکشنبه در رسانه‌ها منتشر شد، وليعهد سعودي را مخاطب قرار داده و تلاش کرده راهکار پيشنهاد خود را براي پايان دادن به بحران يمن، ارائه دهد. احمدي‌نژاد در اين نامه که رونوشتي از آن خطاب به آنتونيو گوترش، دبيرکل محترم سازمان ملل نگاشته شده، مدعي شده که محمد بن‌سلمان از وضعيت فعلي «ناخشنود» و از اينکه روزانه جمعي از مردم بي‌گناه کشته و زخمي مي‌شوند، زيرساخت‌ها آسيب مي‌ببينند و منابع ملت‌هاي منطقه به جاي سازندگي و ارتقاي رفاه، امنيت و پيشرفت، صرف تخريب مي‌شود «ناراحت» است و «از اين رو از برقراري صلحي عادلانه» استقبال مي‌کند. احمدي‌نژاد ادامه داده است که «از طرف ديگر اطمينان دارم که با همراهي و همکاري سازنده جنابعالي، اقدامات موثر و تعيين‌کننده‌اي در جهت پيشگيري از ادامه وضع اسف بار کنوني و پايان دادن به جنگ و خصومت قابل انجام است.» او پيشنهاد «برنامه اقدام مشترک منطقه‌اي» داده و نوشته: «علاوه‌بر آن ترديدي ندارم که اگر هزينه‌هاي سنگين جنگ جاري در قالب برنامه اقدام مشترک منطقه‌اي صرف همکاري براي عمران و آباداني شود، سايه ترس، وحشت، فقر و مرگ از سر مردم برداشته شده و در پرتو صلح و برادري، حلاوت يک زندگي شرافتمندانه، عادلانه و آزادانه در کام همگان خواهد نشست.» او اعلام آمادگي کرده که تا در صورت موافقت بن‌سلمان و سيد عبدالمالک بدرالدين، رهبر جنبش انصارالله يمن با تشکيل هياتي از شخصيت‌هاي آزادي‌خواه، عدالت‌طلب و موجه جهاني و از طريق گفت‌وگو با طرفين درگير به حل مناقشه و برقراري صلح و دوستي ياري کند.  درباره اينکه احمدي‌نژاد با چه هدفي دست به نگارش نامه‌هاي اين‌چنيني مي‌زند، بايد کارشناسان مسائل سياسي و اساتيد رفتارشناس سخن بگويند. اما مي‌توان درباره اينکه آيا واقعا آنچه در يمن در حال رخ دادن است و يا ‌انگيزه نهفته در آن همان چيزي است که احمدي‌نژاد تصور مي‌کند، بايد گفت که خير. نه‌تنها درک او از تحولات يمن کودکانه و دور از واقعيت است که شناخت او نيز از پادشاه فعلي عربستان و به‌ويژه وليعهد بي‌تجربه‌اش نيز ساده‌لوحانه است. محمد بن‌سلمان در سال‌هاي گذشته و با وجود تلاش‌هاي بين‌المللي براي پايان دادن به بحران يمن، تحت هيچ شرايطي حاضر به ترک مخاصمه نشده و حتي به  آتش‌بس‌هاي اعلامي نيز پايبند نبوده است. در 5 سال گذشته از تجاوز سعودي‌ها به يمن، بيش از 100 هزار يمني کشته شده‌اند که از اين تعداد بيش از 12 هزار غيرنظامي در نتيجه حملات مستقيم جان‌شان را از دست داده‌اند. براساس آماري که سازمان ملل منتشر کرده، از اين تعداد نزديک به هشت هزار نفر کودک بوده‌اند. اما آيا بن‌سلمان از اين جنايت ادامه‌دار آن‌گونه که احمدي‌نژاد نوشته، ناراحت است؟ پاسخ را مي‌توان در تداوم حملات هوايي به يمن دريافت. اينکه آيا مناقشه و برقراري صلح با حضور احمدي‌نژاد و شخصيت‌هاي آزادي‌خواه و عدالت‌طلب قابل تحقق است، نياز به واکاوي دقيق‌تري دارد. بايد پيش از پاسخ به اين سوال به چرايي تجاوز نظامي به يمن اشاره کرد.

  هراس از بيداري

موج بيداري عليه حکومت‌هاي خودکامه در شمال آفريقا و غرب آسيا، بزرگ‌ترين زنگ خطر براي ديکتاتورهاي حاشيه جنوبي خليج‌فارس بود. به جهت عدم وجود رهبري در اين قيام‌ها و موج هيجاني نهفته در آن، امکان سقوط حکومت‌هاي خودکامه در منطقه وجود داشت و بر همين اساس نيز عربستان و شرکاي منطقه‌اي آن، تصميم گرفتند ضمن تلاش براي جلوگيري از شکل‌گيري اعتراضات در کشورهايشان، در حد امکان از خطر انقلاب‌هاي مردمي کم کنند. نمونه اين اتفاق در جريان سرنگوني حکومت مرسي در مصر افتاد. 14 ژانويه 2011، (24 دي 1389) زماني که موج بيداري در جهان عرب که از تونس آغاز شده بود به يمن رسيد، زنگ هشدار در رياض و ابوظبي به صدا در آمد. تلاش‌ها براي توقف اعتراضات با توجه به شکاف‌هاي موجود در يمن، ناکام ماند و در کمتر از يک ماه، سطح اعتراضات از اصلاحات به سرنگوني حکومت علي عبدالله‌صالح رسيد. خرداد 90 علي عبدالله‌صالح، رئيس‌جمهور يمن پس از مجروح شدن روانه عربستان شد. به هر شکل با ابتکار رياض، صالح قدرت را به معاون و متحد قديمي‌اش، عبدربه منصور هادي واگذار کرد. اما دستگيري عوض بن مبارک، رئيس‌دفتر رئيس‌جمهور يمن در سال 2015 به اتهام جاسوسي و توطئه عليه تماميت ارضي يمن توسط انصارالله و اختلافات بعدي نيز منجر به درگيري‌هايي شد و درنهايت منصور هادي استعفا و از پايتخت گريخت، اما او با فشار سعودي‌ها در عدن مجددا اعلام کرد رئيس‌جمهور يمن است. او از شوراي همکاري خليج‌فارس براي دخالت نظامي در يمن کمک خواست. چند اقدام تروريستي عليه نيروها و حاميان انصارالله باعث شد اين گروه، ابتدا تعز سومين شهر بزرگ يمن را تسخير کردند و به سمت عدن که مرکز عمليات عليه انصارالله بود حرکت کردند و همين مساله نيز باعث فرار منصور هادي به خارج از کشور شد. سرنگوني دولت هادي به معناي شکست ابتکار سعودي‌ها در يمن بود. سعودي‌ها که از مخالفان سرسخت به قدرت رسيدن انصارالله و تشکيل دولت مردمي بودند، بلافاصله نيروهاي نظامي خود در مرز با يمن را افزايش دادند تا با ادعاي کمک به دولت منصورهادي و سرکوب انصارالله در 26 مارس 2015(6 فروردين 94) عمليات موسوم به «توفان قاطعيت» را با شکل دادن به يک ائتلاف عربي به يمن آغاز کرد.

  اهداف سعودي‌ها از تجاوز به يمن

پيش از تجاوز سعودي‌ها به يمن، آنها از پشتيبانان طرح امنيتي عبدربه منصور هادي رئيس‌جمهور وقت يمن بودند که براساس آن قرار بود يمن به 6 اقليم تقسيم شود؛ استان‌هاي نفت‌خيز در اختيار قبايل طرفدار عربستان قرار گيرد و در مقابل زيدي‌ها حداقل تماس مرزي را با عربستان سعودي داشته باشند و هيچ‌ارتباطي با دريا نداشته باشند. اين طرح با مخالفت انصارالله هيچ‌گاه شکل اجرايي به خود نگرفت تا اينکه ائتلاف سعودي تهاجم عليه يمن را آغاز کرد
 اما درباره اينکه سعودي‌ها از تجاوز به يمن چه اهدافي را دنبال مي‌کردند، بايد به نکات زير اشاره کرد:

1 موقعيت ژئوپليتيک و استراتژيک
يمن در جنوب شبه‌جزيره عرب، مرزهاي دريايي گسترده‌اي در درياي سرخ و خليخ عدن دارد. موقعيت استراتژيک اين کشور به لحاظ اشراف بر شاخ آفريقا و امکان کنترل تحرکات اين منطقه و نيز سواحل شرقي آفريقا از طريق مرزهاي دريايي جنوب و غرب يمن و نيز جزيره سوگاترا، اهميت ويژه‌اي به اين کشور داده است. به علاوه، اشراف اين کشور بر تنگه باب‌المندب اهميت مضاعفي به آن از نظر تامين امنيت انرژي و ترانزيت کالا داده است. درواقع درصد زيادي از رفت‌وآمدي که در کانال سوئز صورت مي‌گيرد، از باب‌المندب هم مي‌گذرد، پس به همان ميزان که کانال سوئز حائز اهميت است، باب‌المندب هم مهم است. تجارت و توريسم در شهرهاي مهمي همچون جده و ينبع(عربستان سعودي) و ده‌ها شهر ساحلي ديگر درياي سرخ تا حد زيادي به امنيت تنگه باب‌المندب وابسته است، لذا علاوه‌بر اشراف يمن بر شاخ آفريقا، تامين امنيت تنگه باب‌المندب نيز جايگاه استراتژيک ويژه‌اي به اين کشور داده است. از اين رو، تسلط بر يمن براي عربستان سعودي از اهميت بسيار بالايي برخوردار است و عربستان سعودي سعي دارد تا با به قدرت رساندن هم‌پيمانان خود در يمن، به‌طور غيرمستقيم بر اين کشور تسلط داشته باشد.
2 نگراني از انصارالله و تهديد مرزهاي جنوبي

انصارالله اختلافات قابل‌توجهي با عربستان سعودي و نيروهاي هم‌پيمان عربستان دارند و اين موضوع علاوه‌بر اختلافات مذهبي و فکري، ريشه در گذشته هم دارد. تضاد و تقابل زيدي‌ها با سلفي‌گري و وهابيت و نزديکي آنها به شيعه 12 امامي، با توجه به وجود اقليت‌هاي شيعه و اسماعيلي در عربستان، خطر تعامل شيعيان و زيدي‌ها بر ثبات داخلي عربستان، باعث نگراني سعودي‌ها شده است.  هدف ديگر حملات هوايي نيروهاي ائتلاف تحت رهبري عربستان به‌منظور عقب راندن انصارالله و بازگرداندن دولت هادي بوده است و اين موضوع را درک مي‌کند که تسلط بر يمن توسط انصارالله به معني داشتن يک همسايه مخالف است که مرز جنوبي را تهديد مي‌کند. همچنين، مهم‌ترين مناطق نفت‌خيز عربستان سعودي در مناطق هم‌مرز با يمن است. عربستان سعودي با بهره‌گيري از تجهيزات نظامي خود و هم‌پيمانان منطقه‌اي و فرامنطقه‌اي خود، سعي در مهار انصارالله و رفع تهديد مرزهاي جنوبي خود با يمن را دارد و اين امر به عبارتي در جهت رقابت منطقه‌اي بين ايران و عربستان سعودي است.

3 تلاش براي تغيير موازنه قدرت

اولين بار در اواخر دهه ۸۰ و در زمان پايان جنگ هشت ساله عراق و ايران، نظر تهران به يمن جلب شد. در سال ۱۹۹۰ زماني که يمن و عربستان سعودي در پي تصميم صنعا براي حمايت از عراق پس از حمله صدام حسين به کويت دچار اختلاف‌نظر شدند، تهران از فرصت بهبود روابط با صنعا استفاده کرد. در اوايل دهه ۹۰، ايران ميزبان دانشجويان مذهبي زيدي بود که طبق گزارش‌هاي منتشر شده، درحالي به يمن بازگشتند که از پيام انقلابي و مخالف غرب ايران الهام گرفته بودند. يکي از اين دانشجويان، حسين بدرالدين حوثي بود که تا زمان دستگيري و درگذشت در سال ۲۰۰۶، رهبري جنبش حوثي را برعهده داشت.  در سال‌هاي ۲0۰۰ تا ۲۰۱۰، انصارالله 6 مرتبه با دولت علي عبدالله‌صالح، رئيس‌جمهور تحت حمايت عربستان سعودي در يمن، وارد جنگ شدند. کشورهاي حاشيه خليج‌فارس که در پي سقوط صدام حسين در عراق در سال ۲۰۰۳ به‌طور فزاينده از افزايش نفوذ ايران در منطقه بيم داشتند، تهران را به حمايت از حوثي‌ها متهم کردند. با اين حال، تحليلگران مستقل در مورد حمايت ايران از حوثي‌ها شک و ترديد داشتند. به همين دليل، يمن به مرور زمان به‌طور فزاينده به صحنه زورآزمايي ميان ايران و عربستان تبديل شد. جنگ داخلي يمن در سال ۲۰۰۹ به خاک عربستان سعودي نيز کشيده شد و رياض در پي نگراني از هرگونه اقدام تهران براي کمک به براندازي صالح، به حمايت از وي ادامه داد. به همين دليل يکي از مهم‌ترين دلايل تهاجم نظامي ائتلاف تحت رهبري عربستان سعودي، مسائل مرتبط با رقابت‌هاي منطقه‌اي ايران و عربستان است و اين رقابت‌ها تمايل اين کشور را براي رهبري منطقه آشکار مي‌سازد.

4 هراس از موج دموکراسي

روزنامه هافينگتن پست در مقاله‌اي به قلم «جو لوريا» در اين باره نوشت که علت مداخله عربستان فراتر از حوثي‌ها و ايران است. علت اصلي اين بود که رياض قصد داشت تهديد دموکراسي نوپا را در خانه خود از بين ببرد. اين ديپلمات همچنين تاکيد کرد که مردم يمن آينده خود را از طريق مذاکرات و با آزادي انتخاب مي‌کنند. به گفته اين ديپلمات، معامله بن عمر به اين توافق ختم شد که 30 درصد از منصب‌هاي وزارتي و ۳۰ درصد کرسي‌هاي پارلمان در اختيار زنان قرار گيرد ولي در عربستان سعودي هنوز بر سر اين مساله مجادله دارند که آيا زن مي‌تواند رانندگي کند يا خير. جو لوريا در ادامه مقاله خود مي‌نويسد که «بهار عربي با راهبرد عربستان همخواني ندارد. عربستان از بيم اينکه دموکراسي در کشور خود گسترش يابد اجازه نمي‌دهد دموکراسي به همه منطقه برسد؛ زيرا گسترش دموکراسي، پادشاهي ويژه اين کشور را تهديد مي‌کند. از اين سو، گسترش دموکراسي که درنهايت منجر به سقوط پادشاهي عربستان سعودي و شکل‌گيري حکومت دموکراتيک مي‌شود به معناي تضعيف يا از بين رفتن اتحاد بين عربستان و آمريکا مي‌شود. بنابراين آمريکا و هم‌پيمانان منطقه‌اي خود در تلاشند تا مانع از شکل‌گيري چنين واقعه‌اي در آينده شوند.
مجموع اين شرايط باعث شد که سعودي‌ها طي 5 سال حمله و محاصره يمن بخش بزرگي از زيرساخت‌هاي اين کشور را با بمباران‌هاي هوايي يا از طريق مزدوران يمني‌شان به رهبري منصور هادي تخريب کرده و هزينه‌هاي سنگين مالي به اين کشور تحميل کنند. يمن مجبور بوده همزمان که در يک جنگ داخلي درگير است با عربستان نيز در مرزهاي شمالي خود بجنگد و روزانه توسط ده‌ها جنگنده بمباران شود. به دليل محاصره اين کشور کشتي‌هاي حامل مشتقات نفتي و موادغذايي نيز امکان تخليه بار در سواحل يمن را ندارند. در طي اين جنگ همچنين ده‌ها هزار تن از مردم غيرنظامي، زنان و کودکان کشته، صدها هزار تن زخمي، ميليون‌ها تن آواره و بيش از 10 ميليون نفر با تهديد غذايي روبه‌رو هستند. رياض مي‌داند نمي‌تواند انصارالله را زمين‌گير کند به همين دليل تلاش مي‌کند زيرساخت‌هاي مادي يمن را نابود کند.

  جاي خالي نامه‌ براي عاليجناب امارات!

تصور اينکه عربستان‌سعودي تنها بازيگر جنگ يمن است، کمي دور از واقعيت است. اماراتي‌ها براي تجاوز نظامي به يمن، انگيزه بيشتري نسبت به عربستان داشتند، اما به‌دليل فقدان عمق استراتژيک و ضربه‌پذيري، به تنهايي توان اجراي اين کار را نداشتند. منافع حضور در يمن براي امارات به‌قدري جدي است که اين کشور با وجود حضور در ائتلاف سعودي، در يمن با رياض هم وارد درگيري سنگين شده است. جدي‌ترين درگيري نيروهاي دو طرف، سال گذشته ميلادي به‌وقوع پيوست که طي آن شوراي انتقالي جنوب (متحد امارات)، با دستور ابوظبي، عدن پايتخت نيروهاي دولت مستعفي منصورهادي وابسته به عربستان را تحت تصرف خود درآورد. اين درگيري‌ها گرچه در توافقي ظاهري در رياض حل شد، اما در ميدان اماراتي‌ها همچنان سياست‌هاي متفاوت خود را دنبال مي‌کنند. پس از توافق صلح رياض در سال 2019 در سال‌جاري متحدان امارات در بيانيه‌اي خواستار جدايي از ديگر مناطق يمن و اداره مناطق تحت تصرف خود به‌صورت خودمختار شدند. بر فرض محال، حتي اگر سعودي‌ها حاضر به پايان دادن به جنگ و عقب‌نشيني از يمن باشند، امارات حاضر به چنين کاري نيست و همين مساله پيچيدگي‌هاي ميداني اين تجاوز نظامي را نشان مي‌دهد. در اينکه چرا امارات متحده عربي در اين جنگ، در کنار عربستان‌سعودي قرار گرفت بايد گفت:
يک دليل نخستين به ماهيت حکومت شيخ‌نشين‌هاي حاشيه جنوبي خليج‌فارس بازمي‌گردد. اين کشورها جزء حکومت‌هاي محافظه‌کار مذهبي دسته‌بندي مي‌شوند؛ حکومت‌هايي که از تغييرات اجتماعي گريزان بوده و دموکراسي و مردم‌سالاي و حتي ملي‌گرايي را تهديدي براي خود مي‌دانند.  امارات پيش از جنگ يمن نيز در موارد متعددي به‌دليل شباهت ماهيت حکومتي، با عربستان متحد شده و برنامه‌هاي خود را به‌صورت مشترک پيش برده بود. پروندهايي همانند بحران سوريه، کمک به عبدالفتاح السيسي، رئيس‌جمهور فعلي مصر براي کودتا عليه محمد مرسي، رئيس‌جمهور سابق و اخواني مصر، دو نمونه از همکاري‌هاي مشترک اين دو کشور پيش از شروع جنگ يمن هستند. کمک به خليفه حفتر در ليبي که به‌عنوان رقيب دولت وفاق ملي ليبي (نزديک به اخوان‌المسلمين) نمونه ديگري از همکاري اين دو کشور در يک پرونده پس از آغاز جنگ يمن است. دولت‌هاي محافظه‌کار حاشيه جنوبي خليج‌فارس، با ايران، گروه‌هاي مقاومت در عراق، سوريه و لبنان، اخوان‌المسلمين و همچنين پان‌عرب‌ها مخالف هستند و آنها را تهديدي براي خود مي‌دانند. در پرونده يمن، جنبش آزادي‌خواهانه مردم اين کشور باعث شد تا اماراتي‌ها نيز احساس خطر کرده و در جنگ با اين کشور پيشقدم شوند.
دو اما اين مساله تمام ماجراي دخالت امارات در يمن نيست. به‌جز تفاوت ماهيت حکومت ميان دو کشور، يک مساله راهبردي باعث حضور امارات در يمن شد. امارات متحده عربي با 83 هزار کيلومتر مربع، فاقد عمق راهبردي لازم براي تبديل شدن به کشوري قدرتمند است. عمق راهبردي به فاصله بين خط‌مقدم يا بخش‌هاي نبرد رزمندگان و مناطق اصلي صنعتي، پايتخت‌ها، قلب کشور و ديگر مراکز اصلي جمعيت و توليد نظامي اطلاق مي‌شود. براي درک بهتر بايد گفت کشور امارات کمي بزرگ‌تر از استان يزد است. امارات داراي تعداد معدودي شهر است که تمام آنها در نوار ساحلي اين کشور واقع شده‌اند. از سويي ديگر دو شهر اصلي امارات، دبي و ابوظبي هستند و چند شهر ديگر اين کشور از ظرفيت‌هاي لازم براي توسعه اين کشور برخوردار نيستند. امارات متحده عربي تقريبا يک‌چهارم مساحت کشور يمن‌جنوبي سابق با 332 هزار کيلومتر مربع است. يمن‌جنوبي گرچه پس از اتحاد با يمن‌شمالي ديگر وجود ندارد، اما سرزمين‌هاي سابق آن هم‌اکنون تحت اشغال عربستان‌سعودي، امارات و متحدان‌شان قرار دارد. امارات قصد دارد با نفوذ در يمن‌جنوبي و ايجاد پايگاه در آن به فضاي حياتي لازم براي توسعه و افزايش قدرت خود دست پيدا کند. سه به‌جز اين دو موضوع مهم، توسعه اقتصادي دليل عمده ديگر براي دخالت امارات در يمن است. سواحل يمن درصورت توسعه، تهديد بزرگي براي بندر دبي مي‌شوند. به همين دليل اماراتي‌ها مي‌خواهند با حضور در اين منطقه، مالکيت اين مناطق را در اختيار خود بگيرند تا جلوي تبديل شدن بندر يمني عدن به‌عنوان رقيبي براي بندر دبي را گرفته و خود متولي بهره‌برداري از خطوط ساحلي اين کشور شوند. اماراتي‌ها متوجه هستند که طي دهه‌هاي آينده نفت به اتمام خواهد رسيد و دست‌شان از درآمدهاي سرشار کوتاه خواهد ماند، به همين دليل تصميم گرفته‌اند محل درآمد ديگري براي خود پيدا کنند. از آنجايي که 80 درصد از نفت امارات به اميرنشين ابوظبي اختصاص دارد ديگر اميرنشين‌ها مانند دبي و فجيره به‌سمت بندرداري و تجارت گام برداشته‌اند. امارات با توجه به تجربه دستيابي به سود سرشار از طريق بندرداري، تصميم دارد تا شبکه‌اي جهاني از بنادر را تحت مديريت خود ايجاد کند. امارات از اين طريق ضمن بهره بردن از سود تجارت دريايي، اخذ ماليات، درآمد سوخت‌رساني به کشتي‌ها و... با تشکيل شبکه بنادر خود به‌خصوص در شمال آفريقا، مي‌تواند دسترسي خوبي براي خود جهت بهره‌برداري از معادن اين منطقه ايجاد کند. مجموع اين شرايط نشان مي‌دهد که حتي اگر سعودي‌ها خواهان خروج از يمن باشند، امارات بدون دستيابي به اهداف از پيش تعيين شده خود، حاضر به اين کار نيست و در اين مسير حتي حاضر به درگيري نظامي با مزدوران سعودي هم شده است.

  منبع:
«تحليلي بر مهم‌ترين علل تهاجم نظامي ائتلاف تحت رهبري عربستان به يمن» عبدالکريم فيروز کلايي
«تحليل ژئوپليتيک بحران يمن» حسين مختاري‌هشي و مجتبي شمس

به پيج اينستاگرامي «آخرين خبر» بپيونديد
instagram.com/akharinkhabar