حسین شریعتمداری مطرح کرد: ابَرحریفی به نام آیتالله خامنهای

کيهان/ متن پيش رو در کيهان منتشر شده و انتشار آن به معني تاييد تمام يا بخشي از آن نيست
حسين شريعتمداري/ ۱- قطعنامه ۱۹۲۹ شوراي امنيت سازمان ملل عليه ايران در ژوئن ۲۰۱۰ (۲۵ خردادماه ۱۳۸۹) يعني دقيقاً در سالگرد فتنه آمريکايي-اسرائيلي ۸۸ صادر شد. هيلاري کلينتون وزير خارجه وقت آمريکا که همراه با رافائل کوريا، رئيس جمهوري اکوادور، در يک کنفرانس خبري صحبت ميکرد، درباره اين قطعنامه گفت: «فکر ميکنم منصفانه است اگر بگويم اين تحريمها مهمترين تحريمهايي است که ايران تاکنون با آن مواجه شده است »! خبرنگار واشنگتنپست در همان کنفرانس مطبوعاتي از هيلاري کلينتون ميپرسد «فکر نميکنيد که اين قطعنامه عليه ملت ايران است و نه دولت ايران»؟ و توضيح ميدهد، «مفاد قطعنامه نشان ميدهد که فشارهاي ناشي از آن بر ملت ايران وارد ميشود و نه دولت». کلينتون نظر خبرنگار واشنگتنپست را رد نميکند و فقط ميگويد «به هر حال، اين ملت ايران است که بايد به نظام فشار بياورد»!
۲- ريچارد نفيو، بيش از ۱۰ سال مديريت تحريمها را در وزارت خزانهداري آمريکا بر عهده داشته است. او که به معمار تحريمها شهرت دارد در کتابي با عنوان «هنر تحريمها» که اواخر سال ۱۳۹۶ منتشر کرده است به چگونگي تحريمها و اهداف متفاوت آن ميپردازد. او در مصاحبهاي که به مناسبت انتشار کتابش انجام داده است، با اين سؤال خبرنگار روبهرو ميشودکه «منظور شما از واژه تحميل درد که در جاي جاي کتابتان آوردهاي چيست؟ اين درد را بايد حکومتها تحمل کنند يا مردم»؟ ريچارد نفيو در پاسخ ميگويد: «اين بستگي به آن کشوري دارد که تحريم شده است و اينکه مردم کشور چه نقش و جايگاهي در نظام حکومتي کشورشان دارند. در برخي از کشورها مثل کرهشمالي و حتي روسيه بايد درد را به دولت وارد کرد اما در مورد ايران {که حاکميت آن مردمي است} بايد مردم را هدف قرارداد».
۳- و اما تحريم عليه کشوري مانند ايران با ظرفيتها و امکانات فراواني که دارد اگرچه بيتاثير نيست ولي هرگز نميتواند آنگونه که آمريکا و متحدانش انتظار دارند فلجکننده! باشد. به فهرست اين دستاوردها که فقط اندکي از بسيارهاست (که پيش از اين هم به آن اشارهاي داشتهايم) و تماماً نيز در اوج تحريمها به دست آمده است توجه کنيد؛ ايران، دومين کشور داراي توانايي ساخت دريچه قلب در جهان است؛ دومين کشور در درمان تالاسمي با شيوه پيوند مغز استخوان؛ سومين توليدکننده دکلهاي انتقال برق؛ رتبه دهم جهاني در فناوري ليزر؛ مقام دوم جهان در زمينه توليد نانو دارو؛ چهارمين کشور در توليد اتانول در دنيا؛ رتبه سوم جهان در صنعت سدسازي؛ نهمين کشور داراي چرخه کامل فناوري فضايي؛ دومين کشور داراي فناوري توليد پهپاد رادارگريز؛ اولين کشور توليدکننده صنعتي بيوايمپلنت؛ چهارمين قدرت موشکي جهان؛ جزو 10 کشور سازنده زيردريايي در جهان؛ توليدکننده سريعترين اژدر رادارگريز در جهان؛ داراي مؤلفه استراتژيک خودکفايي در بنزين؛ پنجمين کشور برتر سازنده ربات انساننما؛ چهارمين کشور صاحب فناوري ساخت نيروگاه خورشيدي در جهان؛ اولين سازنده استارتر هواپيما در غرب آسيا؛ چهارمين قدرت دريايي جهان و... است و اين همه تنها بخشي از دستاوردهاي حيرتانگيز جوانان و فرهيختگان ايران اسلامي است که با وجود تحريمهاي سخت و تحمل بيشترين دشمنيها عليه مردم و نظام به دست آمده است.
۴- به همين علت است که آمريکا براي ايجاد ترس از تحريمها نياز به القاي مصنوعي ترس از تحريم دارد و براي اين منظور بايد واقعيتها را تحريف کرده و وارونه جلوه دهد، چرا که به قول حکيمانه حضرت آقا: « به موازات تحريم دشمن، يک جريان تحريف هم وجود دارد؛ تحريف حقايق، واژگونه نشان دادن واقعيات؛ چه واقعيات کشور ما، چه واقعيات مرتبط با کشور ما؛ اگر جريان تحريف شکست بخورد، جريان تحريم قطعاً شکست خواهد خورد، زيرا که عرصه، عرصه جنگ ارادهها است».
حالا به بخش ديگري از کتاب هنر تحريمها، نوشته ريچارد نفيو باز ميگرديم، نفيو بعد از برشمردن نمونههايي از تحريمهاي آمريکا عليه ايران تاکيد ميکند که فناوري ارتباطات نه فقط جزء تحريمها نبود بلکه براي صدور آن به ايران نيز اصرار زيادي داشتيم تا از اين طريق، «مردم ايران تبعات سخت ايجاد شده براي اقتصاد کشورشان» را درک کنند! بخوانيد: «درست همزمان با اعمال همين تحريمها، آمريکا توانايي شرکتها و دولت اين کشور براي فروش فناوريهاي مخابراتي به ايران را افزايش داد تا به عموم مردم ايران کمک کند(!) درک درستتري از تبعات سخت ايجاد شده براي اقتصاد کشورشان داشته باشند و ارتباط ميان يکديگر را افزايش دهند. در اين زمينه مجوز فروش کلي در ماه مي همان سال صادر شد».
۵- رسانههاي دشمن تابلوي کينهتوزي و دروغبافي عليه ايران و مردم آن را بر پيشاني خود دارند و در اين سوي ماجرا نيز، نشريات زرد و سايتهاي درپيتي و يا برخي از بيخيال ليبرالهاي کاسهليس عددي نيستند که از آنها کاري ساخته باشد. در اين ميان برخي از مسئولان محترم بايد مراقب باشند در گفتار و رفتار و مواضع خويش -بيآنکه بدانند و بخواهند- تيغ فريب دشمن را تيز نکنند.
۶- و بالاخره به مصداق؛ «بهتر آن باشد که سر دلبران ... گفته آيد در حديث ديگران» اين دو نمونه از ميان صدها نمونه مشابه ديگر وصفالحال است؛
خانم کاندوليزا رايس وزير خارجه وقت آمريکا در گفتوگو با رويترز ميگويد؛ «رهبر ايران ميتواند نقشههايي را که بهترين ذهنها با صرف بيشترين بودجهها در زماني بسيار طولاني کشيده و مجرياني ماهر اجراي آن را به عهده گرفتهاند، با يک سخنراني يکساعته خنثي کند».
روزنامه آمريکايي يواسايتودي به نقل از انديشکده آمريکن اينترپرايز مينويسد: «بزرگترين مشکل آمريکا در ايران حضور يک «ابر حريف» به نام آيتالله خامنهاي است که نقشه راه را ميشناسد و مردم به او اعتماد آميخته بااعتقاد دارند».